تحلیل فاندامنتال بورس

بررسی تحلیل دوگانه تکنیکال_بنیادی و تفاوت آن در بازار بورس ایران، فارکس و رمزارزها
تحلیل تکنیکال و فاندامنتال در بازارهای مالی متفاوت رفتار خواهند کرد.
بازار؛ گروه بورس: همانطور که در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تاثیر گذاشته و باعث می شود قیمت بالا یا پایین برود یا ثابت بماند، یک تحلیلگر بنیادی یا فاندامنتال تاثیر تمام فاکتورهای مربوط را بر روی قیمت بررسی می کند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی سهم را محاسبه کند.
ارزش ذاتی چیزی است که یک تحلیلگر بنیادی به وسیله آن نشان می دهد که با توجه به میزان عرضه و تقاضا واقعا با آن قیمت ارزش دارد یا خیرو اگر ارزش ذاتی چیزی زیر قیمت باشد آن سهم در بازار سهام یا آن جفت ارز در بازار فارکس، ارزان بوده و برای خرید مناسب است.
هر دو روش تکنیکال و فاندامنتال همواره سعی بر حل یک مشکل واحد دارند و آن مشکل چیزی نیست جز پیش بینی درست قیمت و شناسایی روند بازار. یک تحلیلگر بنیادی علت های تغییر قیمت را بررسی می کند و حال آنکه یک تحلیلکر تکنیکال تاثیرهای آن را به چالش می کند.
در بازارهای جهانی اگر معامله گری بخواهد یک تحلیل را انتخاب کند قطعا تکنیکال بر فاندامنتال ارجح است چون همیشه تاثیر فاندامنتال بر روی قیمت لحاظ شده و به علت حجم بالای معامله(معاملات تریلیون دلاری) پیش بینی رفتار قیمتی بسیار کارسازتر است
تحلیلگر تکنیکال عقیده دارد که تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علت این تغییرات مهم نیست، در مقابل تحلیلگر بنیادی می خواهد دلیل هر چیز را بداند، پس با یک نگاه کلان، تحلیلگر تکنیکال به دنبال فلسفه تغییرات بوده و خود را به اصول فلسفه تغییرات پایبند دانسته و همیشه در مواقع حساس می تواند علت ها را پیش بینی کند.
معامله گران در جهان خود را در یکی از دو دسته تکنیکال و فاندامنتال طبقه بندی می کنند در حقیقت این دو معامله گر نقاط مشترک زیادی نیز دارند که کسی به آن توجه نمی کند. بسیاری از تحلیلگران فاندامنتال سعی می کنند تا تکنیکال را یاد گرفته تا در بهترین زمان وارد یک سهم شده و در بهترین زمان نیز از آن خارج شوند، این واقعیت در تحلیگران تکنیکال نیز واقعیت دارد، این تحلیل فاندامنتال بورس نوع تحلیلگران می دانند که بر خلاف گفته بسیاری از فعالان بازار که همه چیز در قیمت است، اما پیش بینی در قیمت در بسیاری از موارد رخ نمی دهد و تغییرات بازار کاملا وابسته به تحلیل بنیادی و عوامل فاندامنتال اقتصاد است. به عنوان نمونه تحلیلگران فاندامنتال فارکس همیشه منتظر خبر جلسه فدرال رزرو بوده و بر اساس آن می توانند کلیت بازار را به درستی پیش بینی نکنند و اسیر هیجان های لحظه ای بازار نشوند.
بگذارید یک نمونه برای شما تعریف کنم، درست چندین ماه پیش زمانی که خبر موفقیت واکسن فایزر در آمریکا منتشر شد، افرادی که توانسته بودند این خبر را درست تحلیل کنند به یک سود شگفت انگیز رسیده و برخی از معامله گران فارکس سود چند برابری از یک پوزیشن بای گرفته و توانستند سود بسیار خوبی را کسب کنند.
این واقعیت در بورس ایران نیز صادق است، زمانی که بازار ایران در رکود خود بود برخی از معامله گران حرفه ای که توانسته بودند افزایش قیمت دلار در ایران را پیش بینی کنند بر روی سهام دلاری تمرکز کرده و سودهای چندصد درصدی کسب کردند.
اما اختلافات ظاهری بین برخی معامله گران تکنیکال و فاندامنتال وجود دارد، این اختلافات ظاهری را شاید بتوان این گونه تشریح کرد که در واقع تغییرات قیمت باعث ایجاد دلایل بنیادی جدید می شود یعنی اینکه تغییر قیمت باعث می شود تا تحلیلگر فاندامنتال و فاکتورسنج های او حساس شوند و در حقیقت بازار دلایل جدیدی برای تغییرات پیدا می کند. در حالی که دلایل فاندامنتال قبلا تاثیر خود را بر روی قیمت گذاشته و هم اکنون در بازار وجود دارند و در واقع قیمت ها در حال نشان دادن واکنش به دلایل پایه ای جدید هستند.
خیلی از بازارها در گذشته با تغییرات بسیار کم و یا اصلا هیچ تغییری در فاندامنتال شروع شده به مرور زمان وقتی که تغییرات دیده شده است روند جدید کاملا در مسیرش قرار گرفته است.
بعد از مدتی تحلیلگر تکنیکال با اعتماد به نفس بیشتری تغییرات در نمودارها را درک کرده و می خواند، یک تحلیلگر تکنیکال شاید تنها کسی باشد که در شرایطی که تغییرات بازار با خرد جمعی در تناقض است احساس آرامش می کند و حتی از چنین موقعیتی لذت می برد، او می داند که معامله گران بازار به زودی با اطلاعات جدید که همان دلایل فاندامنتال جدید است مواجه شده و شاید تحلیگر تکنیکال تنها فردی باشد که برای تصدیق محاسباتش منتظر چیزی نبوده است.
برای موفقیت در بازارهای مالی باید دانست که بر هر دو دانش تکنیکال و فاندامنتال باید مسلط بود اما اگر یک معامله گر مجبور باشد یکی از این دو تحلیل را انتخاب کند باید طبق بازار مالی آن را انتخاب کند، به عنوان مثال در بازار بورس ایران به علت عمق کم بازار و دخالت دولت در قیمت گذاری و بودن دامنه نوسان و حجم مبنا و شناوری پایین سهام الگوهای تکنیکال در نیمه راه نابود می شوند و یک فعال بازار بورس ایران باید بیشتر به عوامل بنیادی و اقتصاد کلان و زوم کردن بر رفتار دولت و حاکمیت به ویژه بانک مرکزی و تعیین نرخ بهره و سیاست های مالی توجه کند.
اما در بازارهای جهانی اگر معامله گری بخواهد یک تحلیل را انتخاب کند قطعا تکنیکال بر فاندامنتال ارجح است چون همیشه تاثیر فاندامنتال بر روی قیمت لحاظ شده و به علت حجم بالای معامله(معاملات تریلیون دلاری) پیش بینی رفتار قیمتی بسیار کارسازتر است. بررسی نمودار میانبری است که فاندامنتال هم در آن لحاظ شده و معامله گر با واگرایی ها و همگرایی های نموداری می تواند به درستی وضعیت لحظه ای را پیش بینی کرده و ترید بسیار خوبی را انجام دهد.
در بازار رمزارزها نیز معامله گر با تحلیل تکنیکال می تواند کار خود را راه بیندازد اما باید توجه داشت ، بازار رمزارزها نیز مانند بورس ایران تابع دستکاری قیمتی فعالان بزرگ بوده که به آنان نهنگ های رمزارزها می گویند و این دخالت در بسیاری از موارد نمودارها را نیمه کاره می گذارد، اما اگر این بازار در آینده به سمت بزرگتر شدن برود می توان گفت صرفا تحلیل تکنیکال در آن جوابگو خواهد بود.
در بازارهای جهانی این امکان وجود دارد که بتوان در یک بازار مالی صرفا با دانش تکنیکالی خرید و فروش انجام داد ولی تقریبا بعید به نظر می آید که شخصی بتواند صرفا بر اساس دانش فاندامنتالی و عدم بررسی قیمت و نمودار تکنیکالی، خرید و فروش موفقی انجام دهد، به همین علت است که فعالان بازارهای مالی در جهان ابتدا تکنیکال را آموزش دیده و با آن معامله می کنند و برای اینکه بتوانند معاملات موفقتری داشته باشند در سال هایی که با تجربه شده اند عوامل بنیادی را نیز بررسی کرده و همه عوامل را در یک معامله لحاظ می کنند.
برگفته از بخش هایی از کتاب تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه نوشته استاد جان مورفی
فاندامنتال چیست؟
فاندامنتال در بازار بورس در واقع نشان دهنده قدرت و ارزش هر یک از شرکت های حاضر در این بازار می باشد. فاندامنتال که به تحلیل بنیادی نیز شناخته می شود، روشی می باشد که با استفاده از دانش مالی، حسابداری و اقتصادی ارزش ذاتی سهام یک شرکت را جز به جز مورد بررسی قرار می دهد.
همانطور که مشخص شد، فاندامنتال بسیار کاربردی و مهم بوده چرا که در نهایت از طریق این تحلیل میتوان داده های مالی، اطلاعات شرکت، دارایی ها و بدهی، شرایط اقتصادی و سیاسی تاثیر گذار بر سهم و ارزش ذاتی سهام یک شرکت را تعیین کرده و ارزنده بودن سهام را نسبت به قیمتی که در بازار خرید و فروش می شود مشخص کرد.
هدف اصلی فرآیند تحلیل فاندامنتال چیست؟
می توان گفت که هدف اصلی فاندامنتال رسیدن به قیمتی است که تریدر بتواند آن را با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کند و به این موضوع برسد که آیا اوراق بهادار کمتر از مقدار منصفانه ارزشگذاری شده یا بیشتر
شاخص های مورد استفاده در فاندامنتال
سود هر سهم EPS
سود هر سهم Earnings Per Share بخشی از سود شرکت است که به هر سهم از سهام آن اختصاص مییابد. سود هر سهم اساساً سود خالص و بر پایه هر سهم است. رشد EPS نشانه خوبی برای سرمایهگذاران است.
زیرا به این معنی است که سهام آنها احتمالاً ارزش بیشتری دارد. سود هر سهم یک شرکت با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام در دست سهامداران محاسبه میشود.
نسبت قیمت به درآمد P/E
نسبت قیمت به درآمد Price–Earnings Ration رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازهگیری میکند. این پارامتر به سرمایهگذاران کمک میکند که تعیین کنند سهام مورد نظر نسبت به سایر سهامهای همان بخش کمارزشتر است یا بیشارزشگذاری شده است.
از آنجا که نسبت P/E نشان میدهد بازار براساس درآمد گذشته یا آینده خود، حاضر است امروز چه چیزی را پرداخت کند، سرمایهگذاران به سادگی نسبت P/E سهام را با سایر رقبا و استانداردهای صنعت مقایسه میکنند. نسبت P/E کم به معنای پایین بودن قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد آن است که برای سرمایهگذاران مطلوب است.
رشد درآمد برآورده شده PEG در تحلیل فاندامنتال
رشد درآمد برآورد شده Price/Earnings to Growth Ratio یا نسبت PEG با پیشبینی نرخ رشد سود یکساله سهام این نقص را جبران میکند. تحلیلگران میتوانند با نگاهی به نرخ رشد گذشته شرکت، نرخ رشد آینده آن را تخمین بزنند.
این پارامتر در تحلیل فاندامنتال یک تصویر کاملتر از ارزیابی سهام را ارائه میدهد. برای محاسبه رشد درآمد پیشبینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد دوازده ماهه شرکت تقسیم میکنند. درصد نرخ رشد در محاسبه حذف میشود.
جریان نقدی آزاد FCF
جریان نقدی آزاد Free Cash Flow وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینههای عملیاتی و سرمایهای توسط شرکت باقی مانده است. پول نقد برای تأمین هزینههای جاری و بهبود تجارت مهم است.
شرکتهایی که جریان نقدی آزاد بالایی دارند، میتوانند ارزش سهام را بهبود بخشند، نوآوریهای لازم را تأمین مالی کنند و بهتر از همتایان خود از رکود جان سالم به در برند.
بسیاری از سرمایهگذاران FCF را به عنوان یک شاخص بنیادی در نظر میگیرند، زیرا این شاخص در فاندامنتال نشان میدهد که آیا یک شرکت بعد از عملیات مالی و هزینههای سرمایهای هنوز هم پول کافی برای پاداش به سهامداران خود از طریق سود سهام دارد یا خیر
نسبت قیمت به ارزش دفتری P/B
مفهوم این موضوع یعنی اینکه نسبت قیمت به ارزش دفتری Price-to-Book Ratio یا نسبت P/B یک شاخص تحلیل فاندامنتال است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه میکند.
نسبت P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایهگذاران کمک میکند تا تعیین کنند قیمت سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیشارزشگذاری شده است.
این محاسبه با تقسیم قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت ذکر شده است، محاسبه میشود.
با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به خودی خود مفید نیست. یک سرمایهگذار باید نسبت P/B شرکت را با شرکتهای دیگر در همان بخش یا صنعت مقایسه کند. فقط در این صورت است که مشخص میشود کدام شرکت ممکن است نسبت به دیگران کمارزشتر یا باارزشتر باشد.
بازده حقوق صاحبان سهام ROE در تحلیل فاندامنتال
بازده حقوق صاحبان سهام Return on Equity نسبت سودآوری است که نشان دهنده نرخ بازدهی است که یک سهامدار برای بخشی از سرمایه خود در آن شرکت دریافت میکند.
این شاخص ارزیابی میکند که یک شرکت چه اندازه بازدهی مثبتی برای سرمایهگذاری سهامداران خود دارد.
از آنجا که سود محرک واقعی قیمت سهام است، جدا کردن سود حاصل از حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. بازده حقوق صاحبان سهام را میتوان با تقسیم درآمد خالص بر ارزش سهام متوسط سهامداران محاسبه کرد.
نسبت قیمت به ارزش دفتری P/B
این شاخص بیان میکند که شرکت چه بخشی از درآمد خالصش را به سهامداران خود باز میگرداند، همچنین چقدر برای رشد، ذخیره نقدینگی و بازپرداخت بدهی اختصاص میدهد. DPR با تقسیم مبلغ کل سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه میشود.
نسبت قیمت به فروش P/S
در واقع نسبت قیمت به فروش Price-to-Sales Ratio یا نسبت P/S یک شاخص تحلیل بنیادی است که میتواند در کنار استفاده از سرمایه بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند.
این پارامتر نشان میدهد که بازار میزان فروش شرکت را چقدر ارزشگذاری میکند و میتواند در ارزیابی رشد سهام که هنوز سود کسب نکردهاند یا به دلیل عقب افتادگی موقتی مطابق انتظار عمل نکردهاند، موثر باشد.
مقدار P/S با تقسیم فروش هر سهم به ارزش بازار هر سهم محاسبه میشود. سرمایهگذاران نسبت P/S کم را نشانه خوبی میدانند. این شاخص در مقایسه شرکت با شرکتهای همان بخش یا صنعت نیز مفید است.
نسبت بازده سود سهام در فاندامنتال
نسبت بازده سود تقسیمی Dividend Yield Ratio مبلغ پرداختی شرکت برای سود سهام نسبت به قیمت آن را مشخص میکند. این شاخص برآوردی از بازده سود سهام سرمایهگذاری است.
با فرض اینکه تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده رابطه معکوس با قیمت سهام دارد، یعنی بازده با کاهش قیمت سهام افزایش مییابد و بالعکس.
این مورد برای سرمایهگذاران مهم است، زیرا به آنها میگوید که از هر تومان که در سهام شرکت سرمایهگذاری کردهاند چه میزان سود میگیرند. نسبت بازده سود به صورت درصد بیان میشود و با تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهام به دست میآید.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام D/E
مفهوم این موضوع در فاندامنتال در واقع نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام Debt-to-Equity Ratio یا نسبت D/E رابطه بین سرمایه وام گرفته شده یک شرکت و سرمایه تأمین شده توسط سهامداران را نشان میدهد. سرمایهگذاران میتوانند از این شاخص برای تعیین نحوه تأمین مالی شرکت از داراییهای خود استفاده کنند.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام به سرمایهگذاران کمک میکند تا اهرم مالی شرکت را ارزیابی کنند و نشان میدهد که در صورت مواجهه با مشکلات مالی، سهام سهامدار چه مقدار میتواند تعهدات خود را نسبت به طلبکاران انجام دهد.
اینفوگرافیک شاخص های فاندامنتال
مزایای تحلیل فاندامنتال
- افزایش فهم جامعه درمورد تجارت
- به تشخیص درست شرکت های نشانگر ارزش خود کمک می کند.
- در جهت سرمایه گذاری های بلند مدت بر روندهای بسیار بلند مدت به خوبی عمل میکند.
- حسابداری دقیق و تحلیل صورت های مالی کمک میکند اندازه گیری همه چیز در تحلیل بنیادی بهتر انجام شود.
- سرمایه گذار پس از تحلیل و تحقیق با عوامل کلیدی سودرسان و درآمدزا که در یک شرکت پنهان است آشنا میشود.
- در تحلیل بنیادی میتوانید خطای بازار را بشناسید و سهامی را شناسایی کنید که پایینتر از ارزش ذاتی درحال معامله است.
- تمام روشهایی که در فاندامنتال استفاده میشود براساس دادههای مالی صورت میگیرد، به همین دلیل تعصب شخص در آن دخیل نیست.
- ارزش دارایی به صورت سیستماتیک محاسبه میشود و ارزش بطور دقیق مشخص میشود و درنتیجه برای خرید یا فروش، تصمیمات دقیقتری ارائه میشود.
- سرمایه گذاران که صنایع و شرکت های مناسبی را انتخاب میکنند میتوانند با تشخیص و پیش بینی روندهای بلند مدت مصرفی اقتصادی، با استفاده از تحلیل بنیادی سود بدست آورند.
معایب تحلیل فاندامنتال چیست؟
- هیچ شاخصی در آن وجود ندارد که به کمک آن بتوان زمان حرکت سهم به سمت ارزش ذاتی را تشخیص داد.
- نیازمند تحقیق و مطالعه بسیاری است و انجام این تحلیل زمان بر است.
- انجام تحلیل بنیادی در برخی تحلیلها مانند صنعت و ارزش گذاری صنعت میتواند پیچیده باشد و نیازمند صرف کار و زمان زیادی است.
- عواملی مانند تغییرات سیاسی، رکودهای غیرمنتظره اقتصادی یا تغییر قانون گذاری میتواند باعث ایجاد مشکل در تحلیل بنیادی شود.
- از آنجا که تحلیل بنیادی دیدگاه بسیار بلند مدت از بازار را در بر میگیرد، نتایج یافتهها برای تصمیمات سریع مناسب نیستند. برای معاملهگرانی که به دنبال ایجاد یک روش برای ورود و خروج از سهم در کوتاهمدت هستند، ممکن است روش تحلیل تکنیکال مناسبتر باشد.
- تجزیه و تحلیل بنیادین یک رویکرد بسیار جامع است که نیاز به دانش عمیق حسابداری، امور مالی و اقتصاد دارد. برای مثال، تحلیل فاندامنتال به توانایی خواندن اظهارنامههای مالی، درک عوامل اقتصاد کلان، و دانش تکنیکهای ارزشگذاری نیاز دارد.
2 اصل طلایی در تحلیل فاندامنتال
اصل اول
همه چیز در قیمت نهفته است یعنی تمامی اطلاعات مورد نیاز در نمودار قیمت وجود دارد.
اصل دوم
اصل استقرای ریاضی است یعنی هر رخدادی که قبلا بارها و بارها اتفاق افتاده و عینا تکرار شده است احتمال اینکه از این به بعد نیز رخ بدهد وجود خواهد داشت.
سهم بنیادی چیست؟
سهمی است که قیمت بازاری آن کمتر از ارزش ذاتی آن است. در سهم بنیادی، اتفاقاتی رخ میدهد که سودآوری شرکت را زیاد میکند.
فروش و درآمد خوبی دارد.
فروش شرکت همواره در حال اضافه شدن است.
شرکت بهطور مرتب، گزارشات ماهانه، فصلی و سالانه را منتشر میکند.
و همچنین خبرهای خوبی از شرکت منتشر میشود. ( شرکت دارای برنامه توسعه و گسترش است. )
با توجه به مواردی که ذکر شد به سهمی که سودآوری خوبی دارد، بنیادی گفته می شود.
ارزش ذاتی چیست؟
از اطلاعات و داده های اصلی تحلیل بنیادی این است که قیمت فعلی سهام یک شرکت بطور معمول ارزش شرکت را که توسط داده های موجود در دسترس تریدرها می باشد را انعکاس نمی دهد.
یکی دیگر از داده هایی که وجود دارد این است که احتمال زیاد، ارزش منعکس شده از دادههای بنیادی شرکت به ارزش واقعی سهام نزدیکتر است.
تحلیلگران اغلب در تحلیل فاندامنتال از این مقدار واقعی فرضی به عنوان ارزش ذاتی یاد میکنند. با این وجود، باید توجه داشت که این کاربرد عبارت ذاتی معنای متفاوتی در ارزیابی سهام نسبت به معنای آن در سایر زمینهها مانند معاملات اختیارات دارد.
در قیمتگذاری اختیار معامله از محاسبه استاندارد برای ارزش ذاتی استفاده میشود. تحلیلگران از مدلهای پیچیده مختلفی برای رسیدن به ارزش ذاتی یک سهم استفاده میکنند. برای رسیدن به ارزش ذاتی سهام یک فرمول واحد و به طور کلی پذیرفته شده وجود ندارد.
ضرورت استفاده از تحلیل فاندامنتال
درک تحلیل فاندامنتال برای تعیین ارزشگذاری صحیح سهام در بازار ضروری است. تحلیلگران معمولاً عوامل کلان و خرد را برای شناسایی سهامهایی که با قیمتهای بالاتر و پایینتر از ارزش واقعی معامله میشوند، بررسی میکنند.
اگر یک سهام به درستی قیمتگذاری نشود، میتواند ارزش پولی بیشتری داشته باشد و سود بالاتری کسب کند. این امر به ویژه در مواردی که ارزش سهام زیر قیمت منصفانه ارزشگذاری شده باشد، صادق است.
تحلیلگران تصویر کلان را میبینند و وقتی صحبت از تحلیل فاندامنتال میشود، به جزئیات میپردازند. آنها علاقه دارند وضعیت اقتصاد را به طور کلی ارزیابی کنند و سپس به بررسی صنعت خاص مربوط به سهام بپردازند.
آشنایی با تحلیل فاندامنتال کمی و کیفی
عوامل زیادی در بنیادهایی که باید تحلیل شود، نقش دارند. در واقع تحلیل فاندامنتال میتواند به معنای هر چیزی باشد که مربوط به شرایط اقتصادی پیرامون یک شرکت است.
بدیهی است که اعدادی مانند درآمد و سود نیز شامل این بنیادها میشوند. همچنین عواملی از سهم بازار یک شرکت تا کیفیت مدیریت نیز بنیادهای یک سهم هستند. عوامل بنیادی مختلف را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: کمی و کیفی
تحلیل فاندامنتال کمی
Quantitative Fundamental Analysi مربوط به اطلاعاتی است که میتوان آنها را در قالب اعداد و مقادیر کمی بیان کرد. بنیادهای کمی ویژگیهای قابل اندازهگیری یک کسب و کار هستند. به همین دلیل، بزرگترین منبع دادههای کمی صورتهای مالی است. درآمد، سود، دارایی و موارد دیگر را میتوان با دقت زیادی اندازهگیری کرد.
صورت مالی واسطهای است که توسط آن شرکت اطلاعات مربوط به عملکرد مالی خود را افشا میکند. تحلیلگران بنیادی از اطلاعات کمی صورتهای مالی برای تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری استفاده میکنند. سه صورت مهم مالی عبارتند از: صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد. پارامترهای مهم تحلیل فاندامنتال کمی را در ادامه معرفی خواهیم کرد.
تحلیل فاندامنتال کیفی
تحلیل فاندامنتال کیفی Qualitative Fundamental Analysisمربوط به ماهیت یا استانداردها است و عددی نیست. بنیادهای کیفی کمتر ملموس هستند. این تحلیل بنیادی ممکن است شامل کیفیت مدیران کلیدی یک شرکت، شناسایی نام تجاری، حق ثبت اختراع، فناوری انحصاری آن و… باشد.
سوالات متداول
در لغت به معنای بنیادی، اساسی می باشد و در علم اقتصاد تحلیلی است که با بررسی نیروهای اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی که بر عرضه و تقاضای یک دارایی اثر می گذارد به تحلیل بازار می پردازد.
با وجود اینکه برخی معتقدند سرمایهگذاری در بازار ارزهای دیجیتال بسیار شبیه به بازار بورس و سهام است، باید دانست که بکارگیری تحلیل فاندامنتال در این دو بازار از جهات مختلف، تفاوتهای اساسی با یکدیگر دارد.
وقتی در مورد بورس صحبت میکنیم شما روی سهمهای یک شرکت واقعی سرمایهگذاری میکنید که در آمد سه ماهه ، بازده و سودش را به عنوان شاخصهای رشد شرکت گزارش میدهد.
این میتواند برای یک سرمایهگذار شاخص خوبی از این باشد که افزایش قیمت در آینده به چه عواملی بستگی دارد و وضعیت سهام آنها در آینده چگونه خواهد بود. بنابراین تحلیل فاندامنتال در بازار بورس شامل بررسی گزارش درآمد، عملکرد شرکت، هیئت مدیره و … میشود، در صورتی که همانطور که در ادامه خواهید دید، عوامل مورد بررسی در این تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال کاملا متفاوت است.
آشنایی با اصول کمی و انواع آن در تحلیل بنیادی بورس
یکی از مفاهیم بسیار مهم در تحلیل بازار بورس، تحلیل بنیادی یا فاندامنتال است. تحلیل بنیادی می تواند آینده یک سهام را در بورس پیش بینی کند و تجزیه و تحلیل خوبی در مورد بازار بورس را در اختیار افراد مختلف از جمله سهامداران و سرمایه گذاران در بازار بورس قرار دهد. تحلیل بنیادی شامل اصول کمی و کیفی است که در ادامه به تشریح مفهوم اصول کمی در تحلیل بنیادی می پردازیم تا با این تحلیل بیشتر آشنا شوید. این تحلیل جزء موارد تخصصی در مباحث بورس به شمار می آید.
آشنایی با اصول کمی و انواع آن در تحلیل بنیادی بورس
اصول کمی و انواع آن در تحلیل بنیادی بورس
به روشی در بورس که در آن ارزیابی ذاتی دارایی مبتنی بر موارد کمی و کیفی، مالی و اقتصادی انجام می شود، تحلیل بنیادی می گویند. با این تحلیل ارزش ذاتی سهام و اوراق بهادار مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
تحلیل بنیادی و یا تحلیل فاندامنتال از کلمه Fundamental Analysis می آید. در واقع با این تحلیل، ارزشی به دست می آید که با استفاده از آن می توان قیمت فعلی را مورد مقایسه قرار داد؛ اگر ارزش به دست آمده از میزان قیمت، پایین تر باشد؛ سهام سودآور بوده است و قیمت سهام افزایش داشته است. (1)
اصول کمی در تحلیل بنیادی چیست؟
اصول کمی که در تحلیل بنیادی مورد بررسی قرار می گیرند شامل صورت حساب های مالی شرکت مانند صورت حساب درآمد، ترازنامه و صورت حساب سود و زیان هستند که قابلیت اندازه گیری دارند. با استفاده از این صورت حساب ها، میزان نقدینگی، میزان درآمدها و سود مشخص می شود. به طور جزئی تر، با این سه صورت حساب مالی، میزان مخارج و درآمد، میزان تعادل بین بدهی و دارایی و میزان سود و یا زیان یک شرکت به دست می آید. در ادامه این اصول کمی را به طور تخصصی تر بررسی می کنیم. (1)
انواع اصول کمی در تحلیل بنیادی کدامند؟
همانطور که قبلا اشاره شد؛ برای تحلیل بنیادی کمی باید سراغ صورت حساب های مالی شرکت رفت. صورت حساب های مالی در قالب گزارش های 3 ماهه، 6 ماهه، 9 ماهه و یا یک ساله ارائه می شوند. صورت حساب های درآمد، تراز نامه و صورت حساب سود و زیان از انواع اصول کمی برای تحلیل بنیادی هستند که در زیر به تشریح نقش هر یک می پردازیم:
نقش صورت حساب درآمد در تحلیل بنیادی کمی
با این صورت حساب، وضعیت مالی شرکت تعیین می شود. در صورت حساب درآمد با در نظر گرفتن یک بازه زمانی، حساب درآمد اندازه گیری می شود. با این کار می توان کلیه اطلاعات در زمینه درآمد، سود و هزینه را برای شرکت مورد نظر، مورد بررسی قرار داد. درآمد به عنوان یک عنصر حیاتی در تحلیل بنیادی سهام محسوب می شود.
در صورتی که درآمد یک شرکت هر ساله افزایش داشته باشد؛ شرکت در وضعیت بسیار خوبی قرار گرفته است که این موضوع برای تحلیل گران نشان دهنده سودآوری سهام شرکت مورد نظر است. برخی از تحلیل گران در مورد موضوع درآمد، میزان تورم را نیز مد نظر قرار می دهند تا با توجه به تورم سالانه، تحلیل درست تری داشته باشند. (2)
نقش تراز نامه در تحلیل بنیادی کمی
تراز نامه می تواند در مقطعی از زمان، سابقه بدهی ها، دارایی و سهام شرکت مورد نظر را مشخص کند. تراز نامه می تواند بدهی های جاری، بدهی های غیر جاری، حقوق صحبان سهام، دارایی های جاری و دارایی های غیر جاری را در یک معادله به دست آورد. در تراز نامه، موجودی نقد، سرمایه گذاری کوتاه مدت، حساب های دریافتنی و پیش پرداخت جزء دارایی های جاری محسوب می شوند.
دارایی های ثابت، سرمایه گذاری بلند مدت و مابقی دارایی ها نیز جزء دارایی های غیر جاری محسوب می شوند. بدهی های جاری در ترازنامه به معنای بدهی های کوتاه مدت در حدود یک ساله هستند که شامل تسهیلات کوتاه مدت، حساب های پرداختی، سود سهام و سپرده های پرداختی و غیره است.
بدهی های غیر جاری در تراز نامه به معنای بدهی های بلند مدت بیش از یک سال هستند. انواع حساب های پرداختنی و تسهیلات بلند مدت جزء بدهی های غیر جاری به حساب می آیند. حقوق صاحبان سهام می تواند میزان سرمایه قانونی، سهام خزانه، صرف سهام و سود و زیان انباشه را معین کند.
در صورتی که شرکت مورد نظر در سال مالی خود، سود کرده باشد؛ در مجمع عمومی عادی از میزان سود خالصی که به دست آورده است، مشخص می کند که به سهامداران خود چه مقدار از سود خالص حاصله را بدهد. در پایان بعد از اختصاص این سود به سهامداران، میزان سودی که از سود خاص باقی مانده است را تحت عنوان سود انباشته قرار می دهد. (2)
نقش صورت حساب سود و زیان در تحلیل بنیادی کمی
صورت حساب سود و زیان، همان طور که از نامش مشخص است؛ می تواند میزان سود و یا زیان حاصل از فعالیت های شرکت را مشخص کند. این صورت حساب، دوره زمانی مشخصی را مورد بررسی قرار می دهد و سود و زیان حاصله را به دست می آورد. همچنین میزان درآمدها و یا هزینه ها هم مشخص می شود. با این کار عملکرد شرکت مشخص می شود و تفاوت درآمد و هزینه به دست می آید.
در این صورت حساب اگر میزان درآمد از هزینه ها بیشتر شود، در دوره مالی مورد نظر، سود اتفاق افتاده است. در غیر اینصورت، شرکت دچار زیان شده است. در صورت حساب سود و زیان می توان میزان سود انباشته را به دست آورد. (2)
با انجام تحلیل بنیادی کمی باید بتوانید چه چیزی را تشخیص دهید؟
با استفاده از تحلیل بنیادی کمی، می توان در مورد سرمایه گذاری تصمیم گیری کرد و آینده یک سهام را مورد پیش بینی قرار داد. با بررسی صورت های مالی یک شرکت می توان به منبع داده های کمی، دسترسی پیدا کرد و در تحلیل بنیادی استفاده کرد. اصول کمی در تحلیل بنیادی می توانند اطلاعات بسیار جامع و کاملی را در مورد یک شرکت در اختیار تحلیل گران قرار دهند و از آنجا که قابل اندازه گیری هستند، با اطمینان خاطر می توان به آن ها استناد کرد. در واقع تحلیل بنیادی کمی، می تواند به سوالاتی در زمینه سودآوری شرکت و یا میزان درآمد آن پاسخ مناسبی بدهد. (3)
اصول کمی در تحلیل بنیادی چه کاربردی دارند و چگونه اندازه گیری می شوند؟
- چه عواملی بر ارزش سهام موثر هستند؟
- ارزش واقعی سهام شرکت مورد نظر چقدر است؟
- ارزش سهام در برابر قیمت بازار چقدر است؟
- آیا تصمیم به خرید و یا فروش سهام بگیرید؟
برخی از نسبت های مالی در تحلیل بنیادی و یا فاندامنتال سهام موثر هستند که می توانند اصول کمی را در فرمول های ساده به کار ببرند و اطلاعات خوبی را در اختیار افراد قرار دهند. نسبت نقد شوندگی، نسبت سود آوری، نسبت کارایی و نسبت قدرت بازپرداخت در تحلیل بنیادی سهام جزء نسبت های مالی موثر هستند که مورد محاسبه قرار می گیرند.
نسبت نقد شوندگی با استفاده از نسبت جاری و نسبت آنی سنجیده می شود. برای محاسبه نسبت جاری نیاز به مجموع دارایی های جاری و مجموع بدهی های جاری می باشد. با تقسیم کردن مجموع دارایی جاری بر مجموع بدهی جاری می توان نسبت جاری را به دست آورد. نسبت آنی نیز از مجموع دارایی های جاری به غیر از موجودی انبار تقسیم بر مجموع بدهی های جاری به دست می آید. نسبت آنی می خواهد به این سوال پاسخ دهد که آیا یک شرکت می تواند بدهی هایش را پرداخت نماید. (3)
برای به دست آوردن نسبت سود آوری، می توان حاشیه سود خالص و ناخالص را محاسبه کرد. با تقسیم کردن سود خالص بر میزان درآمد کل، حاشیه سود خالص به دست می آید. همچنین با تقسیم کردن سود ناخالص بر میزان درآمد کل، حاشیه سود ناخالص محاسبه می گردد. نسبت گردش انبار و نسبت گردش حساب های دریافتنی جزء نسبت های کارایی هستند.
نسبت گردش انبار با تقسیم موجودی مواد و کالا بر بهای تمام شده درآمدهای عملیاتی محاسبه می شود که باید در عدد 365 ضرب شود. نسبت گردش حساب های دریافتنی نیز از تقسیم مجموع حساب ها و اسناد دریافتنی بر درآمد ناخالص حساب می شود که در عدد 365 ضرب می شود. (3)
نسبت دارایی حقوق صاحبان سهام نیز جزء نسبت قدرت بازپرداخت محسوب می شود. برای به دست آوردن نسبت دارایی حقوق صاحبان سهام باید دارایی کل را بر حقوق صاحبان سهام تقسیم کنید. با این کار می توانید متوجه شوید چه میزان از دارایی یک شرکت به صاحبان سهام تعلق می گیرد.(3)
نسبت هایی دیگری نیز وجود دارند که می توانند کمک کننده باشند. نسبت بازدهی دارایی ROA و نسبت بازدهی حقوق صاحبان سهام ROE و نسبت پرداخت سود DPO جزء نسبت های مالی بسیار خوب هستند. برای محاسبه نسبت بازدهی دارایی ROA باید میزان سود خالص را بر میزان دارایی کل، تقسیم کرد.
برای محاسبه نسبت بازدهی حقوق صاحبان سهام ROE نیز باید میزان سود خالص را بر حقوق صاحبان سهام تقسیم کرد. برای نسبت پرداخت سود DPO هم باید سود تقسیمی را بر میزان سود خالص تقسیم کرد. (4)
محاسبه این نسبت های مالی می تواند نکات کلیدی و راهبردی را در مورد بورس و سرمایه گذاری در اختیار تحلیل گران قرار دهد. نکته مهم این است که برای بررسی اصول کمی در تحلیل بنیادی و نسبت های مالی، به تخصص کافی نیاز است تا این تحلیل به درستی انجام شود. همچنین باید زمان مناسبی را برای بررسی های درست اختصاص داد به این دلیل که تحلیل اصول کمی، معمولا زمان بر است.
مزایای تحلیل بنیادی کمی چیست؟
تحلیل بنیادی با استفاده از اصول کمی می تواند در قالب اعداد و ارقام، تحلیل مناسبی را از وضعیت یک شرکت به دست آورد. این روش می تواند برای سرمایه گذاری های بلند مدت، پیش بینی سنجیده تری را ارائه دهد. علاوه بر این، در روش تحلیل بنیادی کمی با توجه به این که فرآیند تجزیه و تحلیل، طبق اصول قابل اندازه گیری انجام می شود؛ درصد خطای کمتری وجود دارد و برای سرمایه گذاری در بورس و خرید و فروش سهام، می تواند سهام مناسب را شناسایی نماید.
اما باید این نکته را یادآور شد که بررسی و تجزیه و تحلیل اصول کمی به دانش مالی نیاز دارد و باید با دقت کافی انجام شود تا تحلیل بنیادی، وضعیت درست را مشخص کند. (5)
با بررسی تحلیل بنیادی و یا فاندامنتال می توانید به خوبی آینده یک سهام در بورس را پیش بینی کنید و در مورد خرید و یا فروش سهام به طور منطقی تری تصمیم گیری نمایید. این مباحث جزء میاحث تخصصی در بورس هستند که با آشنایی با آن ها، می توانید در بازار بورس و پیش بینی روند این بازار، گام بزرگی بردارید.
آموزش تحلیل بنیادی بورس به زبان ساده
چنانچه اخیرا می خواهید در بورس سرمایه گذاری کنید و به دنبال آموزش تحلیل بنیادی بورس هستید، باید بگوییم که آینده درخشانی در انتظار شماست! بیشتر افراد مبتدی به خاطر تبلیغات زیاد افراد مختلف و کانال ها و وبسایت های گوناگون، در اولین گام به سمت آموزش تحلیل تکنیکال می روند، ولی کمی بعد متوجه این امر می شوند که برای موفقیت بیشتر و کسب بازدهی بیشتر از بورس، باید با آموزش تحلیل بنیادی بورس که به آن تحلیل فاندامنتال نیز گفته می شود، بپردازند. اگر شما تجربه فعالیت در بورس دارید، ولی به هر تحلیل فاندامنتال بورس دلیل تاکنون برای یادگیری تحلیل بنیادی اقدام نکردید، باید بگوییم هیچ وقت برای اینکار دیر نیست. برای اولین قدم بهتر است با آموزش تحلیل بنیادی بورس برای مبتدیان در همین مقاله همراه باشید تا تحلیل بنیادی مقدماتی را یاد بگیرید. در این مقاله ما رایگان مسیر آموزش تحلیل فاندامنتال در بورس را به شما نشان می دهیم و پیمودن آن با شماست.
آموزش تحلیل بنیادی بورس
تحلیل فاندامنتال یا همان Fundamental Analysis به همراه تحلیل تکنیکال در بورس و بازارهای مالی از روش های بسیار مهم و پایه ای برای پیش بینی قیمت سهام و اوراق بهادار محسوب می شوند که برای استفاده سرمایه گذاران بازارهای مالی مثل بورس شکل گرفته اند. نکته مهمی که در مورد این نوع از تحلیل باید در نظر داشت این است که مبانی تحلیل بنیادی چیست و در پاسخ به این سوال باید عنوان کرد که مبانی تحلیل بنیادی، گزارش سالانه حسابرسی شده شرکت ها می باشد که این گزارش سالانه شامل مواردی مانند؛ تزار نامه، موارد مربوط به مدیریت شرکت، میزان سود و زیان، رقبای شرکت، نگرشی که در خصوص با آینده شرکت وجود دارد، میزان رشدی که شرکت می تواند داشته باشد و در نهایت بررسی اهداف و راهکارهای تجاری شرکت که در آینده قرار است در دستور کار قرار بگیرد.
نکته دیگر این که تحلیل بنیادی یا همان تحلیل فاندامنتال طبق این مسئله تجزیه و تحلیل می شود که شرکت ها چه میزان ثبات و البته توانایی در درآمد زایی و به ویژه سودسازی برای سهامداران را دارند و این که قیمت سهام شرکت از میزان ترازنامه شرکت بیشتر و یا کم تر خواهد بود. در حقیقت شما می توانید با استفاده از آموزش تحلیل بنیادی بورس ، از ارزش واقعی سهام شرکت ها مطلع شوید و همین طور وضعیت شرکت را تجزیه و تحلیل نمایید که باید وضعیت شرکت را از جنبه های مختلفی بررسی کرد تا بتوانید به اصطلاح به زیر و بم شرکت دسترسی داشته باشید و طرح های توسعه ای آتی شرکت و روند سودسازی آن را پیش بینی کنید.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی در حقیقت روشی برای ارزیابی سهام و حتی رمزارزهاست که شامل اندازه گیری ارزش ذاتی با توجه به تمامی عوامل مربوط به اقتصاد، مالی و دیگر عوامل کمی و کیفی محاسبه می شود. یک تحلیل گر فاندامنتال سعی دارد تا هر عاملی را که می تواند بر ارزش دارایی ها موثر باشد را بررسی کند؛ مواردی مثل نیروهای اقتصاد کلان و عوامل خاص شرکت ها مثل وضعیت مالی و مدیریت شرکت. تحلیل بنیادی یعنی سرمایه گذار سوددهی آینده یک شرکت را طبق محیط کسب و کار و عملکرد مالی آن مورد تجزیه و تحلیل خود قرار دهد.
تحلیل بنیادی یا همان فاندامنتال همان طور که از نامش مشخص است، به بررسی عواملی که به صورت بنیادی بر قیمت آنچه که شما خرید و فروش یا به اصطلاح ترید می کنید، اثر می گذارند، می پردازد. آنچه در بازار های مالی مثل بورس یا بازار ارزهای دیجیتال می توان معامله کرد بسیار زیاد است و از نظر ماهیت با هم یکسان نیستند. درباره ارزهای دیجیتال، نمی توان عوامل بنیادی یا همان فاندامنتال تاثیر گذار بر قیمت آن ها را به سادگی و با یک روش یکسان مورد بررسی دقیق قرار داد. پس نتیجه این است که تحلیل فاندامنتال باید برای هر چیزی که قصد دارید ترید کنید به صورت خاص تحقیق و بررسی شود.
زمانی که تحلیل بنیادی در بازارهایی مانند فارکس استفاده می شود، تمرکز اصلی بر شرایط اقتصادی، نرخ بهره، تولید، سودآوری و مدیریت خواهد بود ولی با این که ماهیت کلی تحلیل فاندامنتال برای تمامی بازارهای مالی یکسان است، اما شاید شرایطی که برای تحلیل بازاری مانند فارکس ذکر کردیم با شرایطی که باید در سهام های بنیادی در نظر داشت متفاوت باشد. به عنوان مثال ما در بورس نسبت P/E را به عنوان یک عامل از 10 عامل موثر در نظر می گیریم، اما در بازار ارزهای دیجیتال این مورد را نخواهیم داشت اما حجم و ابعاد کلی معاملات در ارزهای دیجیتال اهمیت به مراتب بیش تری دارد.
چه عواملی در تحلیل بنیادی موثر است؟
1) میزان نقدینگی شرکت
2) میزان ارزش عملکرد شرکت
3) درآمد و میزان سرمایه شرکت
4) نسبت سود سهام تحلیل فاندامنتال بورس به سرمایه کل
5) عملکرد صنعت شرکت مورد نظر
6) میزان بدهی و نسبت بدهی به دارایی
7) تجزیه و تحلیل وضعیت کلی اقتصاد کشور
8) میزان درآمدی که به ازای هر سهم حاصل شده
9) نسبت ارزش سهم به درآمد یا همان نسبت P به E
10) رشد سالانه سهام و میزان رشدی که سهام در طی 3 ماه اخیر داشته
مزیت های تحلیل بنیادی
- ** تحلیل بنیادی سهام مناسب برای استفاده در بلند مدت بهترین نوع تحلیل است.
- ** ﺑﺰرگ ترین ویژگی مثبت آن اﻣﻨﯿﺖ در برابر اﻣﻮاج رواﻧﯽ ﺑﺎزار به حساب می آید.
- ** خطا های تحلیل بنیادی از ضریب کم تری به نسبت خطا های تحلیل تکنیکال برخوردار است.
- ** تحلیل های بنیادی برای سرمایه گذاری های بلند مدت مناسب و بر روند های بلند مدت تمرکز دارد.
معایب تحلیل بنیادی
- ** فراگیری آن سخت و نیازمند صرف زمان بسیاری است.
- ** در حالت تغییرات محیطی، تحلیل انجام شده با خطا روبرو می شود.
- ** نیاز به تخصص بیشتری در زمینه مسائل و بازار مالی خواهد داشت.
- ** استفاده این تکنیک باید نسبت به مشخصه صنایع و شرکت ها فرق کند، و لازمه آن تحقیقات زمان بر و با هزینه های بسیار بالاست.
- ** نیاز به مدت زمان ﻃﻮﻻﻧﯽ به منظور ﺗﺤﻠﯿﻞ شرکت ها دارد و ﻣﺤﺪودیت های اﻃﻼع رﺳﺎﻧﯽ ﺷﺮکت ها یکی از موانع آن به حساب می آید.
ویژگی های سهام های بنیادی چیست؟
قدمت و میزان استهلاک شرکت : هر اندازه استهلاک ماشین آلات بیشتر شود مطمئنا سودآوری شرکت پایین تر می شود و بنابراین امتیاز سهام بنیادی شرکت کاهش پیدا خواهد کرد. به صورت کلی عوامل بیان شده کیفیت بنیادی یک سهم را تعیین می کنند و توسط تحلیل آن ها میتوان یک سهم بنیادی ارزنده را شناسایی و انتخاب کرد. به تحلیل فاندامنتال بورس این موضوع توجه داشته باشید که در روش های تحلیلی، هشتاد درصد اقتصاد بازار بر حالات روانی افراد و بیست درصد بر پایه منطق، مبتنی خواهد بود.
ثبات در سودسازی شرکت : توجه به سود در یک سال مالی سهم، الزاما مبنای درستی برای تصمیم گیری نیست، زیرا این امکان وجود دارد که سود ادامه دار نباشد؛ بنابراین باید در انتخاب سهام بنیادی به معیار ثبات سودآوری توجه بسیاری داشته باشید.
میزان سود سالیانه به سهامداران : شاید بتوان سود تقسیمی میان سهامداران را به عنوان یکی از اساسی ترین معیار های انتخاب یک سهم بنیادی در بین معامله گران محسوب کرد، شرکت ها با توجه به میزان سهم عرضه شده و درآمد پیشین خود یک عددی را تحت عنوان سود سهام سالیانه به معامله گران تخصیص می دهند که هر چقدر این عدد نسبت به قیمت بالاتر باشد، برای سرمایه گذاران گزینه جذاب تری به شمار خواهد رفت.
سود آوری شرکت : سود آوری شرکت را می توان از دیدگاه های متفاوتی مورد بررسی قرار داد که از آن جمله می توان به ارزیابی سهام شرکت از حیث درآمد، بررسی سهام شرکت طبق فروش، بررسی سهام شرکت بر اساس دارایی و بررسی سهام شرکت طبق حقوق صاحبان سهام اشاره داشت.
نسبت P/E و E/P سهام : وقتی که وارد سایت رسمی بورس تهران شوید یک سری کلمات تخصصی میبینید که این نسبت های مبلغ سود به ازای ارزش اسمی سهام را بیان می کند. به منظور مقایسه شرکت ها با یکدیگر، رقم سود نسبت به قیمت بازار را محاسبه می کنیم و هر چه این اعداد کم تر باشد، به عنوان یک امتیاز برای انتخاب سهام بنیادی به حساب می آید.
سازوکار تامین مالی شرکت : ساختار تامین مالی شرکت که از جمله بدهی ها، حقوق صاحبان سهام است، تاثیر بسیاری در عملکرد و سود آوری شرکت دارد، لذا توجه به ساختار تامین مالی و ترکیب بندی آن در انتخاب سهام بنیادی یکی از فاکتور های مهم و اساسی محسوب می شود.
حداقل زمان جهت پرداخت سود سالیانه سهام : شرکت ها تا هشت ماه فرصت دارند تا نسبت به پرداخت سود سهام به سهامداران خود اقدام نمایند و هرچه سود نقدی هر سهم سریع تر پرداخت شود، برای سهامداران بهتر خواهد بود و در نهایت سهمی که زودتر این سود را میان سهامداران خود تقسیم نماید، در نظر معامله گران به عنوان یک نکته خوب برای تحلیل بنیادی آن شرکت محسوب می تحلیل فاندامنتال بورس شود.
انتشار اخبار شرکت : هر چقدر شرکت از اطلاعات شفاف تری برخوردار باشد، افراد مختلف با در اختیار داشتن اطلاعات کافی، قادر خواهند بود به سادگی تصمیم گیری لازم رو انجام دهند، بنابراین شرکت های شفاف تر از سهام بنیادی تری برخوردارند.
تحلیل بنیادی برای چه کسانی مناسب است؟
بررسی های بنیادی بهترین عمل برای افرادی است که به دنبال سرمایه گذاری در تایم فریم بلند مدت می گردند، به این دلیل که ارزش پیش بینی شده و قیمت سهام در یک بازه زمانی طولانی مدت در نهایت یک توازن نسبی را به خود می بیند. معامله گران نوسان گیر با در نظر داشتن بازه زمانی و مکان دارایی خود سود دریافت می کنند، در حقیقت شایعه را می خرند و اخبار را می فروشند.
پیشنهاد مطالعه : آموزش تحلیل تکنیکال بورس به زبان ساده
اخبار، شایعات و رخدادهایی که باعث عدم برقراری ثبات قیمت یا تحرک حجم سهام می شود، معامله گران روزانه را تا حد بسیار زیادی تحت تاثیر قرار می دهد که اغلب به ایجاد شکاف قیمتی قبل یا بعد از ساعات معامله در بازار بورس منجر می شوند. افشای گزارشات مربوط به درآمد یک شرکت باعث می شود تا قیمت و حجم سهام به بیش ترین میزان خود برسد، بنابراین معامله گران معمولا منتظر انتشار این اطلاعات می مانند. برای مثال اطلاعات کارآزمایی بالینی در شرکت های بیوتکنولوژی بیش ترین میزان نوسان قیمت سهام را به دنبال خود خواهد داشت.
نحوه استفاده از تحلیل بنیادی در سرمایه گذاری
تحلیل بنیادی در رویکرد سرمایه گذاری ارزشی به کار برده می شود؛ یعنی وقتی که سرمایه گذار افق سرمایه گذاری بلندمدت دارد، بیشتر از این ابزار تحلیلی بهره می گیرد. در حقیقت شما در تحلیل بنیادی به دنبال پاسخ به یک سوال اساسی هستید؛ فرآیند جریان پول در شرکت چگونه است؟ همان طور که خون در بدن یک انسان زنده جریان دارد، جریان نقد نیز در فرایندهای عملیاتی یک شرکت در جریان است و یک تحلیلگر بنیادی باید بتواند با نظم هرچه بیشتر این فرآیند را در نرم افزار مدلسازی کند و در گام بعدی آن را تحلیل کند، خرید سهام یک شرکت در بورس با سهامدار خصوصی یک شرکت شدن خارج از بازار سرمایه در ذات فرقی نمی کند.
در نتیجه این که بدانید سهام شرکتی را خریداری می کنید که شناخت کافی به فرایندهای عملیاتی و جریانات نقدی و توانایی سودسازی آن دارید، تحلیل فاندامنتال بورس بسیار حائز اهمیت است. این همان موضوعی است که وقتی رفتارهای گله ای در بازارهای مالی رخ میدهد در سرمایه گذاران کمرنگ تر و کمرنگ تر میشود. لذا تحلیل بنیادی قرار است به شما کمک کند که نسبت به شرکتی که خریداری می کنید، شناخت پیدا کنید و ارزش آن را بدانید.
نتیجه گیری و کلام پایانی
تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال یک روش تحلیلی است که در آن تحلیلگر به مسائلی که می تواند علت حرکت قیمت باشد، می پردازد و با بررسی شرایط بنیادی یک دارایی مثل سهام، ارز، سکه و … و عوامل موثر در ارزش ذاتی آن دارایی، روند حرکت آتی قیمت آن را پیش بینی میکند. به عبارت دیگر تحلیل بنیادی به نوعی از تحلیل گفته می شود که در آن مواردی مانند؛ صنعت، شرایط اقتصاد ملی و وضعیت شرکتی که فرد قصد دارد سهام آن را بخرد و موارد جزئی تر مورد بررسی قرار می گیرد که در آن عواملی که به شکل بنیادی و ذاتی بر ارزش آن چه که شما خرید و فروش می کنید، تاثیر می گذارد را مورد بررسی قرار می دهد.
وقتی که این معاملات در بازار فارکس و برای آینده مورد استفاده قرار می گیرد، با در نظر گرفتن سودآوری، نرخ بهره و تولید، احتیاج به تحلیل تخصصی و متمرکز دارد. در واقع تحلیل فاندامنتال با استفاده از وضعیت گذشته و اطلاعات فعلی به منظور تخمین وضعیت مالی آینده صورت می پذیرد. توصیه داریم افرادی که به دید بلندمدت قصد خرید یک دارایی مانند سهام را دارند، حتما از تحلیل بنیادی برای ارزش گذاری واقعی سهام شرکت مورد نظر خود استفاده کنند.
امیدوارم از این مقاله آموزشی رایگان با عنوان آموزش تحلیل بنیادی در بورس نهایت استفاده رو برده باشید.
هر گونه سوال و یا موردی در خصوص تحلیل تحلیل فاندامنتال بورس بنیادی یا همان فاندامنتال داشتید، از طریق بخش ارسال نظرات و دیدگاه ها، با ما و کارشناسان ما در سایت مای مانی در ارتباط باشید و با نظراتتون ما رو برای بهتر کردن مقالات آموزشی سایت یاری دهید.
آموزش مبانی بورس؛ آشنایی با تحلیل بنیادین یا فاندامنتال
یکی از روشهای مهم برای تحلیل بازار سهام، روش تحلیل بنیادین است. برای شروع کار باید چه مبانی را بلد باشیم؟ در این مقاله، قصد داریم مبانی مربوط به تحلیل بنیادین را بهصورت خلاصه و ساده آموزش دهیم.
روش تحلیل بنیادین یکی از روشهای مرسوم و بسیار پیچیده برای انتخاب سهم مدنظر است. در این روش، معاملهگر باید به طیف وسیعی از علوم مانند مدیریت مالی، حسابداری، اقتصاد کلان، اقتصاد خرد و. تسلط داشته باشد و علاوهبرآن، بهطور مداوم اخبار و اطلاعات مربوط به بازار را رصد و خود را بهروز کند. در این مطلب، قصد داریم روش تحلیل بنیادین را خلاصه و گذرا به شما آموزش دهیم. بدیهی است که در این مطلب کوتاه، گنجایش ارائهی تمام مطالب وجود ندارد و تنها به اشارهای گذرا بسنده میکنیم؛ اما مطالعهی این مطلب میتواند دید کلی و مناسبی برای شروع معاملهگری و تحلیل بنیادی سهام به خوانندگان ارائه کند.
صورتهای مالی
در روش تجزیهوتحلیل بنیادین، سعی میشود تا با استفاده از اطلاعات گذشته و ترکیبکردن آن با اطلاعات بهروز شرکت درکنار روند و جهت کلی صنعت ارزش ذاتی سهام نماد مدنظر اندازهگیری شود. برای بهدستآوردن اطلاعات گذشتهی شرکت، از صورتهای مالی آن شرکت استفاده میشود. صورتهای مالی گزارشهای دورهای هستند که شرکت موظف است آنها را منتشر کند و دراختیار سرمایهگذاران قرار دهد. درادامه، به بعضی از صورتهای مالی مهم اشاره میکنیم:
۱. ترازنامه
ترازنامه یکی از گزارشهای مهمی است که هر شرکت بهصورت دورهای منتشر میکند. این گزارش وضعیت داراییها و بدهیها و حقوق مالکان شرکت را در تاریخی معین نشان میدهد و میتواند اطلاعات مفیدی دربارهی نقدینگی و انعطافپذیری شرکت ارائه دهد. منظور از نقدینگی مدت زمانی است که طول میکشد تا داراییها به وجه نقد تبدیل شود.
مجموعه مقالات آموزشی بازارهای سرمایه
در هر ترازنامه دو بخش مهم وجود دارد یا بهبیانبهتر، ترازنامه نشاندهندهی معادلهای است که در یک طرف آن داراییها قرار دارد و در طرف دیگر تساویها و مجموع داراییها و بدهیها و حقوق صاحبان سهام قرار میگیرد. این موضوع بدینمعنا است که همواره دو گروه دربرابر داراییهای شرکت ادعا دارند: ۱. بستانکاران؛ ۲. صاحبان سهام.
الف. انواع داراییها
داراییهای جاری: آن دسته از داراییهایی است که در کمتر از یک سال یا چرخهی کامل عملیات میتوان به وجه نقد تبدیل کرد. ازجمله داراییهای جاری عبارتاند از: وجوه نقد و معادل نقد، سرمایهگذاریهای کوتاهمدت، مطالبات (دریافتنیهای کوتاهمدت) و موجودی کالا (شامل مواد خام و کالای در جریان ساخت و کالای ساختهشده).
داراییهای غیر جاری: آن دسته از داراییهایی است که انتظار نمیرود در یک سال یا چرخهی کامل عملیات به وجه نقد تبدیل یا مصرف شود. ازجمله داراییهای غیرجاری عبارتاند از: سرمایهگذاریهای درازمدت، وجوه نگهداریشده برای مصارف خاص، داراییهای ثابت یا مشهود (مانند اموال و ماشین آلات و تجهیزات) و داراییهای نامشهود (مانند حقالامتیاز، علایم تجاری، سرقفلی) اشاره کرد.
ب. انواع بدهیها
بدهیهای جاری: بدهیهایی است که شرکت وظیفه دارد کمتر از یک سال یا چرخهی عملیات آنها را تسویه کند؛ مانند اسناد پرداختنی کوتاهمدت، حسابهای پرداختنی، هزینههای موقت و.
بدهیهای بلندمدت: بدهیهایی است که شرکت بیش از یک سال یا چرخهی عملیات فرصت دارد آنها را تسویه کند؛ مانند اوراق مشارکت، تعهدات بازنشستگی و.
حقوق صاحبان سهام: حقوق صاحبان سهام از دو بخش عمده تشکیل میشود: ۱. سرمایهای است که سهامداران با خود به شرکت آوردهاند. هنگامیکه سهامی میخرید، قیمت برگهی سهم همان سرمایهای است که به شرکت آوردهاید؛س۲. ود انباشتهای است که شرکت سالانه کسب میکند.
۲. صورت سود و زیان
یکی دیگر از صورتهای مالی کاربردی در تحلیل بنیادین صورت سود و زیان است. این گزارش نتیجهی عملیات شرکت را در یک دورهی مالی نشان میدهد و مشخص میکند شرکت در یک دورهی فعالیتش چقدر سود یا ضرر کرده است. تحلیلگران ازطریق تحلیل صورت سود و زیان متوجه خواهند شد کدام بخش از عملیات شرکت بیشترین تأثیر را بر سوددهی شرکت میگذارد و دورنمای شرکت در بلندمدت و کوتاهمدت چگونه است.
۳. صورت جریانهای نقدی
این گزارش نشان میدهد شرکت در سال وجوه نقد خود را از چه منابعی بهدست آورده و در چه راههایی خرج کرده است. درواقع، این گزارش جزئیات مربوط به داراییهای جاری و بدهیهای جاری است که در ترازنامه میآید. صورت جریانهای نقدی تأثیر مهمی بر میزان ریسک سرمایهگذاری در هر سهم میگذارد.
انواع تجزیهوتحلیل
۱. تجزیهوتحلیل افقی
در تجزیهوتحلیل افقی، وضعیت مالی و عملکرد شرکت در طول زمان بررسی میشود. بدینمنظور یک سال را بهمنزلهی سال پایه تعریف و تغییرات اقلام موجود در ترازنامه و صورت سود و زیان بهصورت درصدی از سال پایه در نظر گرفته میشود. در این روش، هدف این است که تغییرات عمدهی رخداده در صورتهای مالی در طول زمان و تأثیرات آنها بر قیمت سهم را بسنجیم. میتوان این روش را با نسبتهای مالی ترکیب کرد که جلوتر توضیح خواهیم داد تا به درکی عمیقتر دربارهی عملکرد شرکت دست یافت.
۲. تجزیهوتحلیل عمودی
در این روش، یکی از عوامل پایهای در صورتهای مالی را بهعنوان ارزش پایه در نظر میگیرند و سایر عوامل را با آن مقایسه میکنند. معمولا در ترازنامه جمع کل داراییها و درصورت سود و زیان، معمولا میزان فروش بهعنوان مهمترین عامل در نظر گرفته میشود و سایر عوامل بهعنوان درصدی از این دو عامل ذکر میشود. هدف از تجزیهوتحلیل عمودی تعیین میزان بهرهوری شرکت و اندازهگیری مهمترین عوامل در هزینهکرد شرکت است. بهعنوان مثال، اگر شرکتی هزینهی زیادی بهعنوان هزینههای غیرعملیاتی صرف کند، مشخص میشود شرکت در این زمینه بهرهوری لازم را ندارد.
۳. تجزیهوتحلیل نسبتهای مالی
در این روش، برای بررسی وضعیت شرکت در زمینههای مختلف ارقام موجود در ترازنامه و صورت سود و زیان را در قالب نسبتهایی محاسبه میکنیم. نسبتهای مالی را میتوان براساس کارکرد آنها طبقهبندی کرد که این طبقهبندی نسبتهای نقدینگی و نسبتهای فعالیت و نسبتهای سودآوری را شامل میشود. تعداد بسیار زیادی از نسبتهای مالی را میتوان از ترازنامه و صورت سود و زیان استخراج کرد که درادامه، به چند نمونه از نسبتهای مهم اشاره میکنیم:
عوامل مؤثر بر قیمت سهام
همانطورکه گفته شد، در تحلیلهای بنیادین نمیتوان فقط به تجزیهوتحلیل صورتهای مالی اکتفا و باید بهطور مداوم سایر عوامل تأثیرگذار بر صنعت و اقتصاد را نیز رصد کرد و تأثیر آن را بر قیمت سهم سنجید. بهعنوان مثال، افزایش قیمت جهانی مس میتواند بر محصولات شرکتهایی تأثیرگذار باشد که بهنوعی با این فلز سروکار دارند یا محدودیتهای تجاری میتواند باعث کاهش سوددهی شرکت شود. تحلیلگر باید بهطور مداوم اطلاعات خود را بهروز نگه دارد و به عوامل تأثیرگذار بر قیمت سهام اشراف کامل داشته باشد.
عوامل تأثیرگذار بر قیمت سهام را میتوان به دو دسته عوامل کلان و خرد و عوامل مرتبط با صنعت تقسیم کرد:
الف. عوامل کلان
این عوامل کاملا از اختیار شرکتها خارج هستند؛ اما ارزش سهام شرکتها را تحت تأثیر قرار میدهند.
وضعیت سیاسی و اقتصادی: تنشهای سیاسی یا بیثباتی اقتصادی میتواند بر ارزش سهام شرکتها تأثیرگذار باشد.
سیاستهای کلان پولی و مالی و ارزی: یکی دیگر از عوامل مهمی که میتواند روی روند فعالیت و سودآوری و درنتیجه قیمت سهام تأثیرگذار باشد، سیاستهای پولی و مالی دولت است. بهعنوان مثال، اگر شرکتی صادرکنندهی محصولاتی باشد، درصورت افزایش قیمت ارز سودآوری آن شرکت افزایش پیدا میکند؛ اما اگر شرکتی قسمت عمده از مواد اولیه خود را وارد کند، با افزایش قیمت ارز سودآوری شرکت و درنتیجه قیمت سهام آن کاهش پیدا میکند.
بودجهی سالانهی کشور: بودجهی سالانه کشور جهت کلی حرکت دولت در اقتصاد را نشان میدهد. بهعنوان مثال، اگر دولت در بودجهی سال آینده خود برنامهی گستردهای برای توسعهی صنعت پتروشیمی در نظر گرفته باشد، طبیعتا شرکتهای فعال در این صنعت تحتتأثیر برنامههای دولت، رشد خوبی خواهند کرد.
قوانین و مقررات: قوانینی که در اقتصاد کشور وضع میشوند، تأثیر بسزایی بر قیمت سهام میگذارند. بهعنوان مثال، اگر دولت برای واردات محصولات لبنی تعرفه قرار دهد، شرکتهای تولیدکنندهی آن محصول با افزایش سودآوری و درنتیجه افزایش قیمت سهام مواجه خواهند شد. همچنین، اگر دولت برای صادرات محصولاتی تعرفه قرار دهد، صادرکنندگان آن محصول احتمالا با کاهش سودآوری و درنتیجه کاهش قیمت سهام مواجه خواهند شد.
ب. عوامل مرتبط با صنعت
این دسته از عوامل نیز کاملا از اختیار شرکتها خارج هستند؛ اما شرکت میتواند بهطورت غیرمستقیم بر آنها تأثیر بگذارد:
نحوهی قیمتگذاری محصولات: تصور کنید نه دولتها، بلکه عرضه و تقاضا در بازار محصولات شرکتهای خودروسازی را قیمتگذاری میکردند. آیا بازهم میزان سودآوری این شرکتها مانند امروز بود؟ اینکه چه سازوکاری قیمتهای محصول را مشخص میکند، ازجمله عواملی است که میتواند بر قیمت سهام تأثیر بگذارد.
میزان عرضه و تقاضا برای محصول: میزان عرضه و تقاضا یکی از عوامل مهم برای سودآوری شرکت است. بهعنوان مثال، هنگامیکه صنعت ساختمانسازی رونق میگیرد، تقاضا برای محصولات ساختمانی ازجمله سیمان افزایش پیدا میکند و این امر موجب افزایش ارزش سهام شرکتهای سیمانی میشود.
رقابتی یا انحصاری بودن صنعت: انحصاریبودن صنعت ارتباط مستقیمی ببا میزان سودآوری آن شرکت دارد. البته باید این نکته را بهخاطر داشت که انحصار فقط بهمعنای بستهبودن اقتصاد نیست؛ زیرا بسیاری از شرکتها در بازارهای آزاد نیز بهصورت انحصاری فعالیت میکنند. بهعنوان مثال، محصولات اپل را میتوان نمونهای از انحصار در بازار آزاد نام برد و ارزش چشمگیر این برند نیز بهدلیل همین انحصاری است که ایجاد کرده.
حجم سرمایهگذاری در صنعت: هرچه سرمایهگذاری در صنعت بیشتر باشد، نشاندهندهی این نکته است که دولت و بخش خصوصی آیندهی روشنی برای آن صنعت متصور هستند.
وضعیت صنایع مرتبط: یکی از عوامل تأثیرگذار بر قیمت سهام شرکت، وضعیت صنایع مرتبط با آن صنعت است. بهعنوان مثال، صنعت فولاد ارتباط مستقیمی با صنعت خودروسازی و صنعت استخراج سنگآهن دارد؛ چراکه از یک سو مواد اولیه صنایع فولاد از معادن سنگآهن استخراج میشود و از سوی دیگر محصولات این صنعت در خودروسازی بهکار میرود. پس رکود در هریک از این سه صنعت موجب تأثیرگذاری بر دیگری میشود.
تحولات فناوری: هرچه سرعت تغییر فناوری در صنعت بیشتر باشد، از یک طرف سودآوری آن صنعت نیز افزایش پیدا میکند و از طرف دیگر ریسک سرمایهگذاری روی آن صنعت نیز بهتبعش زیاد خواهد شد.
ج. عوامل خُرد
برخلاف دو دستهی قبل، عوامل خُرد آن دسته از عواملی هستند که مستقیما به خود شرکت مرتبط است:
میزان سودآوری و ثبات شرکت: هرچه شرکت در سالیان متمادی سودآوری مقبولتر و باثباتتری از خود نشان داده باشد، قیمت سهام آن بیشتر خواهد بود. سرمایهگذاران اعتماد کمی به شرکتهایی میکنند که چند سال زیانده و چند سال سودده هستند.
میزان شناوری سهم: میزان شناوری سهم آن بخش از کل سهام است که شخصیتهای حقیقی دادوستد میکنند. شناوری زیاد برای سهم چند مزیت مثبت دارد: ۱. نقدشوندگی سهام را افزایش میدهد؛ چراکه هروقت افراد خواستار فروش سهم باشند، فردی پیدا خواهد شد که سهم را از آنها بخرد؛ ۲. امکان دستکاری عدهای خاص (سفتهبازها) در قیمت سهم کاهش مییابد.
وضعیت داراییها و بدهیها: هرچه شرکت از نظر بدهی و نسبت دارایی به بدهی وضع بهتری داشته باشد، قطعا برای سرمایهگذاری مناسبتر است و احتمال ورشکستگی آن کاهش مییابد.
طرحهای توسعه شرکت: شرکتهایی که طرحهای توسعهای عظیم در دستورکار دارند، معمولا سهامشان ارزش بیشتری خواهد داشت. البته باید توجه کرد طرحهای توسعهای به یک میزان در سودآوری شرکت تأثیر نمیگذارند. بهعنوان مثال، سهام شرکتی که قصد دارد ماشینآلات فرسودهی خود را تعویض کند، درمقایسهبا سهام شرکتی که قصد دارد خطتولید جدیدی راهاندازی کند، از افزایش قیمت کمتری سود میبرد.
ترکیب سهامداران: وجود برخی نهادها و سازمانهای بزرگ بهمثابهی سهامداران عمده در شرکت، ویژگی مثبت آن شرکت محسوب میشوند؛ زیرا این سهامداران در موقعیتهای خاص میتوانند مانع افت قیمت سهام شوند. البته وجود چنین سهامدارانی لزوما بهمعنی حمایت آنان نیست و باید پیشینهی آنها در این زمینه بررسی شود.
ارزیابی انواع مختلف شرکتها
نحوهی ارزیابی شرکتهای مختلف با یکدیگر متفاوت است که درادامه، بهطور خلاصه توضیح داده میشود:
شرکتهای تولیدی: نحوهی ارزیابی شرکتهای تولیدی برمبنای میزان و حجم تولید، میزان فروش، هزینههای تولید و فروش، قیمت محصولات و مواد اولیه و. تعیین میشود. تغییر در هریک از این عوامل روی سودآوری شرکت و درنتیجه قیمت سهام تأثیرگذار است.
شرکتهای سرمایهگذاری: این شرکتها به دو شیوه ارزیابی میشوند: ۱. تحلیل و ارزیابی سبد سهام شرکت: یعنی اینکه شرکت چه سهامی خریده و این سهام تاکنون چقدر سودآوری داشته است؛ ۲. سوددهی شرکت: در این روش بدون توجه به سایر عوامل، تنها سود شرکت در سالهای گذشته و نیز پیشبینی سودآوری شرکت در زمان حال ارزیابی میشوند.
شرکتهای ساختمانی: نکاتی که باید دربارهی این شرکتها در نظر گرفت، بهای تمامشده پروژههای تکمیلشده و آماده برای فروش تحلیل فاندامنتال بورس و قیمت فروش این پروژهها است. هرچه این دو مقدار از یکدیگر فاصله داشته باشند، نشاندهندهی حاشیهی سود بیشتر و سوددهی بیشتر برای شرکت است.
شرکتهای پیمانکاری: ارزیابی این شرکتها پیچیدگی خاص خود را دارد؛ چراکه در این شرکتها محصولی تولید نمیشود که بتوان براساس آن محصول فعالیت شرکت را بررسی کرد. بهترین راه برای بررسی شرکتهای پیمانکاری، چشمانداز صنعتی است که در آن فعالیت میکنند. اگر شرکت در صنعت ساختمانسازی فعالیت میکند و چشمانداز مثبتی برای این صنعت متصور هستیم؛ پس میتوان امیدوار بود شرکت رشد مطلوبی کرده است.
بانکها و سایر واسطههای مالی: مهمترین عامل برای سودآوری بانکها تفاوت سود سپردههایی است که دریافت میکنند و سود تسهیلاتی است که پرداخت میکنند؛ اما در کشور ما، ازآنجاکه سود سپرده و سود تسهیلات تمام بانکها با یکدیگر برابر است، حجم سپردهها عامل مهمی است که میزان سودآوری بانکها را مشخص میکند. همچنین، سایر سرمایهگذاریهای بانکها نیز باید در کانون توجه قرار گیرد.
واسطههای مالی نیز ماهیتی مانند بانکها دارند. در این شرکتها نیز، سود وامهایی که دریافت و سود تسهیلاتی که پرداخت میکنند، تعیینکنندهی میزان سودآوری شرکت است. نکتهی دیگر در ارزیابی این شرکتها نوع صنعتی است که در آن فعالیت میکنند و سهامداران عمدهی این شرکتها است. بهعنوان مثال، شرکتهای لیزینگی که تحت مالکیت بانکها هستند، بیشتر از شرکتهای خصوصی منابع مالی دراختیار دارند.
سخن پایانی
تحلیل بنیادین هر سهم به دانشی وسیع و بینشی عمیق نیاز دارد. همچنین، فرد باید دقت و تلاشی بسیار زیاد بهخرج دهد تا بتواند تحلیلی دقیق از روند و آیندهی سهم ارائه بدهد. آنچه در این مطلب گفته شد، تنها مبانی و پایههای بحث تحلیل بنیادین است و کسانی که تمایل دارند وارد عرصهی خرید و فروش سهام شوند، باید در این زمینه بسیار مطالعه و همواره خود را با شیوههای جدید بهروز کنند.