فارکس خوب

آزمونی سخت برای معامله گر

خاطره ای دارم خالی از لطف نیست. در سال 2004 من در حال تهیه یک تیم معامله گر بودم. تعدادی معامله گر و تعدادی تحلیل گر. کسانی که استخدام کرده بودم دانشجویان خودم و تعدادی متقاضی بودند. در گروه های معامله گری بسیار مرسوم است که تحلیل گران دور از هیاهو و هیجانات بازار ، تحلیل کنند و معامله گران در اتاقی دیگر در صورت گرفتن تریگر پوزیشن را اغاز می کنند. بخش تریدری بسیار بخش حساسی هست و من معمولا آنها را از بین اشخاص خاص که روی ذهن و اعصاب خود تسلط کامل دارند انتخاب می کنم. و این واقعیت را باید پذیرفت که دنیای تحلیل گری با تریدری کاملا متفاوت است. چند هفته ای گذشت و دو تن از معامله گران بد جور ذهن مرا درگیر کرده بودند آنها بسیار در کار خود عالی بودند و نتایج شگفت انگیز بود ولی به خاطر مشکلات خاصی که با هم پیدا کرده بودند به اختلافات و تنش های رفتاری بدی در محیط کار دست میزدند که این موضوع اصلا خوب نبود و باید یکی از انها را اخراج می کردم ولی واقعا کدام یک را، هر دو خوب بودند. روزی به ذهنم رسید مسابقه ای ترتیب دهم و هر کسی بازنده شد میبایست شرکت را ترک میکرد. موضوع را به آنها گفتم و استقبال کردند. من نیز حساب معاملاتی هزار دلاری را در اختیار هر یک قرار دادم و دو شرط مشکل برای انها تعیین کردم: به انها گفتم که شما باید یک حساب هزار دلاری را به پانصد دلار برسانید و سپس انرا هزار دلار بکنید. نام این عمل معامله معکوس می باشد. ( البته شرط ان شیب مشخص بود. ) 50 % ضرر و سپس 100% سود. یکی از انها با تمسخر گفت فقط همین؟ من هم در جواب گفتم : اری فقط همین. یک هفته به انها فرصت دادم. در هفته بعد فقط یک نفر به من مراجعه کرد و گفت که طبق شرایط پیش رفته و مسابقه را پیروز شده است. حال به معنای معامله گر حرفه ای پی بردید؟

آزمونی سخت برای معامله گر

امروز می خواهم خاطره ای را برای شما تعریف کنم که شنیدن آن برای شما قطعا بسیار مفید خواهد بود. سال ۲۰۰۴ در حال جمع آوری یک تیم معامله گری بودم. بین دانشجویانی که تربیت کرده بودم و همچنین متقاضیانی که ثبت نام انجام داده بودند. تعدادی را به عنوان تحلیل گر و تعدادی را نیز به عنوان معامله گر انتخاب کردم.

آزمونی سخت برای معامله گر

آنچه در گروه های معامله گری مرسوم است جداکردن بخش تحلیل گری از تریدری می باشد. به اینصورت که تحلیل گران در اتاقی مجزا به دور از استرس ها و هیاهوی بازار تحلیل خود و دور نمای قیمتی را مشخص و ترسیم می کنند و معامله گران در اتاقی دیگر بر اساس شروط ورود و گرفتن تریگر (تریگر به معنای رخ دادن شرایط لازم برای ورود به معامله است) پوزیشن ها را فایر (fire) و حد ضرر ها را ست (set) و معاملات را تریل (trail) می کنند.

بخش تریدری بسیار بخش حساسی هست و من معمولا آنها را از بین اشخاص خاص که روی ذهن و اعصاب خود تسلط کامل دارند انتخاب می کنم. و این واقعیت را باید پذیرفت که دنیای تحلیل گری با تریدری کاملا متفاوت است.

چند هفته ای گذشت و دو تن از معامله گران بد جور ذهن مرا درگیر کرده بودند آنها بسیار در کار خود عالی بودند و نتایج شگفت انگیز بود ولی به خاطر مشکلات خاصی که با هم پیدا کرده بودند به اختلافات و تنش های رفتاری بدی در محیط کار دست میزدند که این موضوع اصلا خوب نبود و باید یکی از انها را اخراج می کردم ولی واقعا کدام یک را، هر دو خوب بودند.

روزی به ذهنم رسید مسابقه ای ترتیب دهم و هر کسی بازنده شد میبایست شرکت را ترک میکرد. موضوع را به آنها گفتم و استقبال کردند. من نیز حساب معاملاتی هزار دلاری را در اختیار هر یک قرار دادم و دو شرط مشکل برای انها تعیین کردم:

گفتم با مدیریت سرمایه و با شیب مشخص حساب هزار دلاری را به پنجاه درصد ضرر برسانید یعنی پانصد دلار و بعد حساب نصف شده را مجدد با صد درصد سود به هزار دلار رشد دهید. چیزی که بهش میگیم معامله معکوس.

یکی از آنها خنده تمسخر انگیزی زد و گفت همین! من هم با لبخند گفتم اری همین. و خداحافظی کردم و یک هفته به آنها فرصت دادم.

هفته بعد فقط یک نفر آنها به شرکت مراجعه کرد و توانسته بود طبق شرط و با ارائه هیستوری مسابقه را پیروز شود.

یک معامله گر حرفه ای معامله گری است که افسار سود و ضرر در دست اوست. او می تواند ارادی و کاملا با برنامه سود کند و چنین شخصی کاملا قادر است به طور ارادی و هدفمند معاملات خود را به سمت ضرر بکشاند. چنین شخصی یک معامله گر تمام عیار است. او را استخدام کنید او یک چاه نفت است.

آزمونی سخت برای معامله گر

آزمونی سخت برای معامله گر

خاطره ای دارم خالی از لطف نیست. در سال ۲۰۰۴ من در حال تهیه یک تیم معامله گر بودم. تعدادی معامله گر و تعدادی تحلیل گر. کسانی که استخدام کرده بودم دانشجویان خودم و تعدادی متقاضی بودند. در گروه های معامله گری بسیار مرسوم است که تحلیل گران دور از هیاهو و هیجانات بازار ، […]

خاطره ای دارم خالی از لطف نیست. در سال 2004 من در حال تهیه یک تیم معامله گر بودم. تعدادی معامله گر و تعدادی تحلیل گر. کسانی که استخدام کرده بودم دانشجویان خودم و تعدادی متقاضی بودند. در گروه های معامله گری بسیار مرسوم است که تحلیل گران دور از هیاهو و هیجانات بازار ، تحلیل کنند و معامله گران در اتاقی دیگر در صورت گرفتن تریگر پوزیشن را اغاز می کنند. بخش تریدری بسیار بخش حساسی هست و من معمولا آنها را از بین اشخاص خاص که روی ذهن و اعصاب خود تسلط کامل دارند انتخاب می کنم. و این واقعیت را باید پذیرفت که دنیای تحلیل گری با تریدری کاملا متفاوت است. چند هفته ای گذشت و دو تن از معامله گران بد جور ذهن مرا درگیر کرده بودند آنها بسیار در کار خود عالی بودند و نتایج شگفت انگیز بود ولی به خاطر مشکلات خاصی که با هم پیدا کرده بودند به اختلافات و تنش های رفتاری بدی در محیط کار دست میزدند که این موضوع اصلا خوب نبود و باید یکی از انها را اخراج می کردم ولی واقعا کدام یک را، هر دو خوب بودند. روزی به ذهنم رسید مسابقه ای ترتیب دهم و هر کسی بازنده شد میبایست شرکت را ترک میکرد. موضوع را به آنها گفتم و استقبال کردند. من نیز حساب معاملاتی هزار دلاری را در اختیار هر یک قرار دادم و دو شرط مشکل برای انها تعیین کردم: به انها گفتم که شما باید یک حساب هزار دلاری را به پانصد دلار برسانید و سپس انرا هزار دلار بکنید. نام این عمل معامله معکوس می باشد. ( البته شرط ان شیب مشخص بود. ) 50 % ضرر و سپس 100% سود. یکی از انها با تمسخر گفت فقط همین؟ من هم در جواب گفتم : اری فقط همین. یک هفته به انها فرصت دادم. در هفته بعد فقط یک نفر به من مراجعه کرد و گفت که طبق شرایط پیش رفته و مسابقه را پیروز شده است. حال به معنای معامله گر حرفه ای پی بردید؟

آزمون روانشناسی قبل از ورود به بازار های مالی|روانشناسی و مدیریت ریسک

تست روانشناسی برای بازار های مالی - زوم ارز

ما در مطلب تست روانشناسی برای بازار های مالی می خواهیم درباره مدیریت ریسک در بازار های مالی صحبت کنیم و درباره روانشناسی و مدیریت ریسک شما مطلبی را نوشتیم همچنین برای شما آزمونی را فراهم کردیم جهت اینکه شما خودتان را قبل از ورود به بازارهای مالی مانند بورس-فارکس و ارز های دیجیتال بشناسید و سپس شروع به ترید نمایید .

تست روانشناسی برای بازار های مالی - مدیریت مالی

مدیریت ریسک در امور مالی

امروزه با داغ شدن بازارهای سرمایه گذاری نظیر بازار ارز دیجیتال و بیت کوین ، مدیریت ریسک در سرمایه گذاری یکی از مهمترین اصول در دنیای مالی می باشد . در دنیای مالی مدیریت ریسک شامل تجزیه و تحلیل در تصمیمات سرمایه گذاری است تا با توجه به اهداف سرمایه گذاری اقدام مناسب انجام شود .

مثلاً کارگزاران بورس اوراق بهادار از ابزارهای مالی مانند معاملات آتی استفاده می‌کنند و مدیران پول، از استراتژی هایی نظیر تخصیص دارایی مدیریت برای کاهش یا مدیریت ریسک استفاده می کنند .مدیریت ناکافی ریسک عواقب جدی برای افراد و اقتصاد به همراه دارد .

چگونگی انجام مدیریت ریسک

معمولا ما تمایل داریم به اصطلاحات منفی یا به خطر، فکر کنیم . در دنیای سرمایه گذاری ریسک ، انحراف از نتیجه مورد انتظار است، که ما می‌توانیم این انحراف را به صورت مطلق یا نسبت به چیزی دیگر مانند معیار بازار بیان کنیم .
این انحراف ممکن است که به صورت انحراف مثبت یا انحراف منفی باشد و متخصصان سرمایه گذاری چنین انحرافاتی را به معنای میزان نتیجه در نظر می گیرند .
گروهی براین عقیده اندکه افراد سرمایه گذار برای دریافت نتیجه بیشتر خطر بیشتری را باید بپذیرند و گروه دیگر بر این باورند که افزایش ریسک به صورت افزایش نوسانات به وجود می‌آید . در حالی که متخصصان سرمایه گذاری مرتباً به دنبال راههای کاهش این نوسانات هستند اما توافق مشخصی راجع به نحوه انجام این کار ندارند .

چه میزان ریسکی را یک سرمایه گذار باید بپذیرد

میزان و مقدار ریسک که یک سرمایه گذار باید بپذیرد کاملاً به تحمل فردی سرمایه گذار در برابر ریسک بستگی دارد و به تحمل اهدافشان در سرمایه‌گذاری مربوط می‌شود . یکی از معیارهای متداول استفاده از انحراف استاندارد است .

انحراف استاندارد یک اندازه گیری آماری است که در مورد تمایل اصلی شما نسبت به میانگین بازده یک سرمایه گذاری می باشد که با میانگین انحراف استاندارد در زمان مشابه سرمایه‌گذاری مقایسه می‌شود و این به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا ریسک را به صورت عددی ارزیابی کنند . و با توجه به این عدد سرمایه‌گذاران تصمیم می‌گیرند که آیا از نظر مالی و عاطفی قادر هستند این ریسک را تحمل کنند .آیا سرمایه‌گذاری کنند یا خیر .

روانشناسی و مدیریت ریسک

در حالی که اطلاعات آماری ممکن است که مفید باشد ولی نگرانی های مربوط به خطر یک سرمایه گذار را، برطرف نمی‌کند . زمینه های مالی رفتاری افراد ، یک عنصر مهم در ریسک هر فرد به شمار می رود . تکنیکی که سرمایه گذاران موفق را متمایز می کند قطع ارتباط احساسات با بازار است.

ایشان از لحاظ احساسی تحت تأثیر قرار نمی گیرند و به طور منطقی عمل می کنند و این توانایی را دارند که در صورت بروز هیجانات، غم و شادی ، فورا آن احساس را کنار گذاشته و ذهن خود را آزاد کنند .زمانی که احساسات شما به شما دستورمی دهد، باعث می شود تا در برابر ریسک آسیب پذیر شوید . سرمایه گذاری که مغلوب احساسات خود شده است-حتی اگر از لحاظ عقلی و منطقی به خوبی درک کند که در هنگام بروز مشکل ونوسانات شدید بازار چه کاری باید انجام دهد-معمولا توان فکر کردن را از دست می دهد و اضطراب شدید او را فرا می گیرد و در نهایت تنها برای آسوده شدن از این اضطراب دارایی خود را به ضرر می فروشد.

در روش سرمایه گذاری بافت ، فاصله ضروری از احساسات حفظ می شود. تمرکز بافت بر کیفیت معاملات است. وتنها موضوع مورد توجه آزمونی سخت برای معامله گر او منطبق بودن سرمایه گذاری های او با معیارهایش می باشد. در صورتی که آنها منطبق باشند او شاد وخوشحال است بدون توجه به اینکه بازار چگونه آنها را ارزش گذاری می کند . در صورتی که هر یک از سهام او دیگر با معیارهایش منطبق نباشد ، بافت آن سهم را می فروشد- بدون در نظر گرفتن اینکه بازار چگونه آن رانرخ گذاری می کند.و هیچ اهمیتی به روند بازار نمی دهد.

کاهش ریسک در معاملات ارز دیجیتال

می توانید در معاملات ارز دیجیتال لحظاتی تامل کنید وعجولانه تصمیم نگیرید تا کمتر در معرض نوسانات شدید بازار قرار بگیرید. شما می توان از ترکیب تحلیل تکنیکال و فاندامنتال برای تعیین ارزش واقعی یک شرکت یا ارزش یک رمز ارز استفاده کنید و با یک سرمایه گذاری خاص، درحالیکه ریسک آن کم می شود ، شانس موفقیتتآن نیز بیشتر خواهد شد.
شما میتوانید با مطالعه مقالات تحلیل تکنیکال و فاندامنتال در سایت zoomarz.com با ریسک کمتری در ارز دیجیتال و بیت کوین سرمایه گذاری کنید.

کاهش ریست در معاملات - تست روانشناسی برای بازار های مالی

میزان ریسک پذیری افراد ، آیا شما فرد ریسک پذیری هستید؟

برای موفقیت در زندگی مالی ابتدا باید خود را شناخت . باید رفتارهای درست و غلط را شناسایی کرد و اگر لازم بود آن‌ها را تغییر داد . ریسک‌ پذیری یک ویژگی شخصیتی است و در میان افراد جامعه متفاوت است. شما در جامعه افرادی را آزمونی سخت برای معامله گر دیده‌اید که از کودکی ویژگی ریسک‌پذیری داشته اند و یا افرادی که محتاط بوده‌اند و این صفت تا بزرگسالی همراه آن‌ها بوده است . البته ریسک‌پذیری افراد ممکن است در طول زندگی و حتی در شرایط مختلف، متفاوت باشد.

آزمون اعتماد الکترونیک یا ریسک پذیری

تعریف مفهومی متغیرهای پرسشنامه :

در منابع مختلف، برای واژه ریسک تعاریفی گوناگون ارائه شده است، که البته همگی در برگیرنده مفهومی واحد هستند.

به برخی از این تعاریف در مطلب زیراشاره می شود:

“ریسک عبارت است از انحراف در پیشامدهایی که می توآنند در طول یک دوره مشخص، در یک موقعیت معین اتفاق بیافتند .(مامولینی و منج ،2009).

این تعریف به این معناست که، چنانچه تنها یک پیشامد ممکن باشد، انحراف و ریسک صفر است و به عبارت دیگر در این صورت احتمالی وجود ندارد و آینده کاملا” قابل پیش بینی است ( عباس نژاد، 1393 ).

در جایی دیگر ریسک به صورت زیر معنی شده است:

ريسك عبارت است از هر چيزي كه مانع از رسيدن سازمان به اهدافش شود و يا توان سازمان را در اين راه بكاهد که ممكن است به يكي از صورت های زير خود را نشان دهد:

1- رخداد يك فاجعه يا اتفاق بد

2- عدم وقوع مسائل آنطور كه مورد انتظار است.

3- عدم وقوع اتفاقات و مسائل خوب (صنایعی و همکاران،1391).

تکنولوژی فرایندی است که افراد از طریق آن به دخل و تصرف در طبیعت می پردازند، تا از آن طریق نیازهایشان برآورده شود. اکثر افراد به تکنولوژی از طریق مصداق های عینی آن می اندیشند. مصداق هایی همچون: کامپیوتر و نرم افزار، ماشین های گندزدا، آفت زداها، مایکروویوها، سدها، ماشین آلات صنعتی، هواپیماها و سفینه ها و….. اما تکنولوژی چیزی بیش از این محصولات عینی است ( رابینک و همکاران ، 2011 ).

تکنولوژی شامل زیرساخت های ضروری برای طراحی، تولید، اجرا و تعمیر محصولات فنی از زمان طراحی آن ها تا به کارگیری و ارائه خدمات بعد از تولید آن ها است. دانش و فرایندی که در تولید و اجرای محصولات فنی، مهندسی دانش – چگونگی (Know-how) و تربیت متخصصان و دانش های فنی گوناگون، همه بخش های مهم و برابری از تکنولوژی هستند(فرانسیسکو ،2013).

تکنولوژی حاصل ترکیب مهندسی و علم است .علم دو جزء اساسی دارد: 1) بدنه دانش که در طول زمان بر روی هم انباشته شده است و 2) فرایند به کار بردن روش علمی در کشف و تبیین طبیعت که به تولید علم می انجامد. مهندسی نیز، شامل بدنه ای از دانش و فرایند حل مساله است. علم به فهم “چرا” و “چگونگی” طبیعت کمک می کند و مهندسی به شکل دادن به جهان طبیعی برای برآورده کردن نیازهای بشری یاری می رساند. بنابراین می توآن گفت مهندسی طراحی در بستر محدودیت هاست. به طور خلاصه تکنولوژی ضرورتاً علم و مهندسی را در بر می گیرد .(سونجا واماد ،2003).

تعاریف مختلف اعتماد که در زمینه تجارت الکترونیکی در تحقیقات مختلف پژوهشگران آمده است .

روتر 1967: اعتماد یعنی«باور یک فرد به این که گفته ها و قول طرف دیگر، در یک رابطه تجاري، قابل اتکا بوده و او به تعهدات خود پایبند خواهد بود».

مورگان و هانت 1994: اعتماد وقتی رخ می دهد که «یک طرف آزمونی سخت برای معامله گر مبادله نسبت به قابلیت اطمینان، بی عیبی و درستی طرف دیگر مبادله، مطمئن باشد».

روسو و همکارانش 1998 : اعتماد«حالتی روانی است که میل به پذیرش آسیب پذیری یک طرف در یک مبادله تجاری را، بر اساس انتظارات مثبت از طرف دیگر در بر می گیرد».

جفن 2000 : اعتماد به یک فروشنده بر خط یعنی «میل یک نفر به آسیب پذیری نسبت به کنش های طرف دیگر (طرف اعتماد شونده)، بر اساس احساس و امنیت»

با و پاولو 2002 : اعتماد یعنی«ارزیابی ذهنی یک طرف از این که، طرف دیگر یک تراکنش خاص را مطابق با اطمینان مورد انتظار وی در یک محیط با مشخصه عدم اطمینان انجام دهد».

این آزمون شامل ۱۱ سوال است که
میزان ریسک گریزی بر اساس سوال 1 تا 5 پرسشنامه اعتماد الکترونیک سنجیده می شود.
میزان آمادگی تکنولوژیکی بر اساس سوال6 تا 8 پرسشنامه اعتماد الکترونیک سنجیده می شود.
میزان اعتماد بر اساس سوال 9 تا11 پرسشنامه اعتماد الکترونیک سنجیده می شود.

پاسخ پرسشنامه مطابق با تصویر پایین ، براساس گزینه های خیلی کم – کم – متوسط – زیاد- خیلی زیاد میباشد که پاسخگو می بایست با صرف دقت و صادقانه به سوالات آزمون پاسخ دهد .

در صورتی که می خواهید وارد بازارهای مالی شوید می‌توانید پاسخ سوالات پرسشنامه را در کامنت های زیر یا به ایمیل کارشناس روانشناسی سایت زوم ارز ([email protected] ) ارسال نمایید. تا در کوتاهترین زمان به شما پاسخ داده شود)

ریسک گریزی

  • 1 – من بعد از جستجو و دریافت اطلاعات زیاد در مورد محصول، آن را می خرم.
  • 2 – من خیلی در مورد خرید مطمئن نیستم.
  • 3 – من در خرید محصولات جدید محتاط عمل می کنم.
  • 4 – من هر گز چیزی را نمی خرم که در مورد ریسک های ناشی از آن اطلاعاتی نداشته باشم.
  • 5- من ترجیح می دهم از محصولات فعلی استفاده کنم تا یک محصول جدید را بخرم.

آمادگی تکنولوژیکی

  • 6 – من همیشه استفاده از پیشرفته ترین فناوری های روز را ترجیح میدهم.
  • 7- من در بین دوستانم، اولین نفری هستم که از یک فناوری رایانه ای جدید استفاده می کنم.
  • 8 – من فکر می کنم که دادن اطلاعات حساب بانکی به سیستم های کامپیوتری امن نیست.

اعتماد

  • 9 – من به راحتی به دیگران اعتماد می کنم.
  • 10- تمایل من در اعتماد به دیگران بالاست.
  • 11- اعتماد به دیگران برای من سخت و مشکل نیست.

تست روانشناسی برای بازار های مالی - ریست گریزی - آمادگی تکنولوژی - اعتماد

” ممنون که تا پایان مطلب تست روانشناسی برای بازار های مالی با ما همراه بودید “

چرا روانشناسی و نظم در معامله گری حیاتی است؟

برای رسیدن به سود مداوم در بازار های مالی نیازمند سخت کوشی، نظم، برنامه و شخصیت صحیح هستید. شما دائما مورد آزمایش قرار می گیرید و این نیازمند طرز فکر روانشناختی است تا بتوانید در شرایط سخت تصمیم صحیح بگیرید. برای اینکه معامله گر موفق بشوید شما باید احساستان را دائما زیر نظر بگیرید و نظم مخصوص یک معامله گر را داشته باشید. این به شما کمک می کند که اعتماد به نفستان را بسازید و همچنین بتوانید برنامه معاملاتی خود را بصورت موثر اجرا کنید.

داشتن یک رویکرد معاملاتی منظم
بازارها از شرکت کننده های زیادی ساخته شده اند که در هر لحظه در حال تجربه ی نوسانات احساساتشان هستند که این عامل حرکت یا فراریت (Volatility) بازار است. حتی بهترین معامله گران طعمه ی احساساتی مثل ترس و طمع می شوند. در بین معامله گران تازه وارد در هنگام بوجود آمدن حرکات ناگهانی یک گرایش شدید برای ورود به بازار وجود دارد تا بتوانند یک سود سریع بگیرند این رفتار بر اساس طمع ( Greed) است آن هم بدون هیچ برنامه ی قبلی!

در جایگاه یک معامله گر، یکی از بهترین راه ها برای گسترش نظم ( Discipline) این است که یک برنامه برای این کسب و کار داشته باشیم. سود کسب شده از معامله گری این فعالیت را به یک کسب و کار تبدیل می کند و بهتر است که به شکل کسب و کار به این فعالیت نگاه کنیم. شما هیچ وقت نباید روی سرمایه ای که به سختی بدست آورده اید بدون اینکه برنامه ای داشته باشید به عنوان مثال برای راه اندازی یک کارواش یا رستوران ریسک کنید و مطمئن نباشید که به سود می رسید یا زیان! این دقیقا نقطه اشتراک معامله گری با همه ی کسب و کارهای دیگر است.

(به عنوان مثال و با زبان عامیانه، چرا ما هیچ وقت نمی رویم و یک سوپر مارکت بزنیم بجای فعالیت در بازار مالی اما به راحتی با پولی که با زحمت به دست آورده ایم یا حتی قرض می کنیم، بدون هیچ پیش زمینه ای و فقط با یک دوره آموزشی وارد یک بازار بزرگ می شویم؟ ما کسب و کارهای موفق زیادی اطرافمان می بینیم اما به ندرت تحریک می شویم که وارد آن ها شویم، اما در رابطه با بازارهای مالی برعکس عمل می کنیم!)

خیلی از معامله گران پی برده اند که یک چک لیست در هنگام تصمیم گیری باعث می شود بررسی کنند که همه چیز سر جای خودش قرار گرفته است. این یک ایده ی فوق العاده است که در مسیر معامله گری، اعتماد به نفس شما را می سازد و به شما کمک می کند که معاملاتتان را بهتر بررسی کنید. معامله کردن با اعتماد به نفس بالا بسیار مهم است، چون بدون این فاکتور شما در شرایط بهم ریخته تصمیمات آنی می گیرید.

شرح روانشناسی معامله گر
درک روانشناسی معامله گر به شرطی میسر است که شما مستقیما سرمایه گذاری را تجربه کنید. بیشتر معامله گران به لزوم طرز فکر صحیح (mind set) پی برده اند. این موضوع مخصوصا در معاملات کوتاه مدت به شدت خودنمایی می کند. اگر شما معاملات میان روزی دارید ( اسکالپر)، پس نیازمند تصمیم گیری های سریع با اخطارهای لحظه ای هستید، که این تصمیم گیری ها سود ده یا زیان ده بودن معامله را مشخص می کنند! از طرف دیگر شما باید توانایی پیروی از پلن معاملاتی خود را داشته باشید، پلنی که از قبل آماده شده و از صحت سودده بودن آن مطمئن شده اید. احساسات شما باید دائما سنجیده شوند و نباید اجازه مداخله در تصمیم گیری هایتان را داشته باشند! بخشی از روانشناسی معامله گری تشخیص حضور ترس و طمع است. هنگام متضرر شدن شما باید بپذیرید که این بخشی از کسب و کار معامله گری است. این که شما یاد بگیرید که چگونه احساساتی که در اثر ضرر کردن به شما هجوم می آورند را تحمل کنید خیلی سخت است. باید یاد بگیرید که احساساتتان را ساماندهی کنید، اما اینکه تبدیل به یک معامله گر آرام بشوید و بتوانید ضررها را راحت بپذیرید زمان بر است. اگر می خواهید معامله گر موفقی شوید باید از اثر معاملات سود ده و زیان ده روی روان خود آگاه باشید.

مفهوم ترس در معامله گر
از دست دادن پول با ترس همراه هست. ترس در صورت بیش از حد بزرگ بودن حجم معامله می تواند شما را در هم بشکند، مخصوصا اگر بدون برنامه این تصمیم را گرفته باشید. فقط در صورتی که یک برنامه معاملاتی همه جانبه و تعهد اجرای آن را داشته باشید، می توانید در هنگام متضرر شدن رفتار درست را داشته باشید.
تجربه به شما می آموزد که وقتی دچار افت حساب در محدوده ای که قبلا انتظار آن را داشته اید شدید، آرام بمانید. اگر استراتژی شما زمینه 60 درصد برد دارد، پس باید با متضرر شدن تعجب نکنید. وقتی بازار بر خلاف پیش بینی حرکت می کند خوشحال نیستید، اما وقتی می بینید که تعداد معاملات ضرر کمتر از 40 درصد است، پس با ضررهایتان راحت کنار می آیید و به سود بالقوه ای که در استراتژی نهفته است امیدوار می شوید. موضوعی که رسیدگی به آن خیلی سخت است، شرایطی است که در آن معامله گر ریسک های خارج از برنامه را متقبل می شود که می توانند اثرات منفی بر ذهن معامله گر داشته باشند.

خطر معاملات هیجانی
معاملات ناگهانی بیشتر از آن چیزی که فکر می کنید اتفاق می افتند. بیشتر مواقع یک شتاب دهنده باعث می شود یک تصمیم هیجانی بگیرید و بر اساس آن معامله کنید. وقتی این معاملات در جهت پیش بینی شده حرکت کنند احساس فوق العاده بودن می کنید، انگار از آسمان پول می بارد! اما اکثر مواقع، این معاملات خلاف جهت پیش بینی شده حرکت می کنند، آنجاست که به فکر فرو می روید که آیا همه ی مخاطرات را از قبل در نظر گرفته بودید؟
در پی یک معامله هیجانی چندین سناریو ممکن است رخ دهد. این سبک معامله می تواند باعث گسترش ترس، خشم و ضرر شود. وقتی بازار خلاف جهت پیش بینی شده حرکت کند اولین احساسی که تجربه می کنید خشم است. خود را بخاطر ورود به این موقعیت و تصمیم گیری بر اساس هیجان سرزنش می کنید. اگر یک دنده باشید و ضرر را نپذیرید، خشم با ترس جایگزین می شود. ابتدا که وارد موقعیت شدید تنها چیزی که می دانستید این بوده است که سود می کنید، اما حالا ناامید و بیم ناک شده اید.
شناختن شرایط روانشناسی منفی این سبک معاملات اولین قدم برای غلبه کردن بر آنهاست. اگر در حال ضرر کردن به مقداری بیش از مقداری که به آن عادت داشته اید هستید، طرز فکر معامله گریتان آسیب می بیند و ترس تبدیل به دلسردی می شود. در بدترین حالت با موقعیت باز شده ازدواج می کنید! ازدواج کردن با یک موقعیت اصطلاحی است برای نشان دادن اینکه برای شما دیگر مهم نیست که چه اتفاقی می افتد، فقط به این فکر می کنید که نهایتا سود می کنید. این سبک از رفتار معمولا وقتی اتفاق می افتد که معامله گران و سرمایه گذاران بدون استراتژی و تصمیم لحظه ای وارد موقعیت می شوند.
بهترین راه برای غلبه بر معاملات هیجانی این است که مطمئن باشید دارید از همان مدیریت ریسک همیشگی و منظمتان استفاده می کنید. بنابراین اگر همیشه با ریسک 2 درصد وارد معامله می شدید اینجا هم از همان 2 درصد استفاده می کنید و وارد معامله هیجانیتان می شوید.

(پایبند بودن به حد ضرر و ریسک ثابت در هر معامله،حتی معاملات هیجانی،می تواند حداقل مانع وقوع فاجعه شود!)

در حرفه معامله گری زمان هایی هست که به خاطر ایمان به اینکه این موقعیت حتما جواب می دهد بیش از اندازه ریسک می کنید، اما این چنین نمی شود. این مهم است که درک کنید در بازارها، گاهی وقت ها در شرایط غیر منطقی اینقدر باقی می ماند تا غالب معامله گران از موقعیت خارج شوند. این یک مولفه کلیدی در روانشناسی معامله گر است. شما نمی خواهید درک کنید که از بازار بزرگ تر نیستید در صورتیکه بازار بیشتر از معامله گران منبع دارد و می تواند هر لحظه را از موقعیت خارجتان کند. نمی خواهید شکست بخورید برای همین خطر نگه داشتن یک موقعیت که ریسکتان را از محدوده ی منطقی خارج می کند را به جان می خرید و متحمل ضرری می شوید که انتظار نداشته اید.

ترس،یک عکس العمل است به لحظه ای که خطر ضرر کردن را درک می کنید. همان طور که صحبت کردیم اگر ترس را با مدیریت ریسک همیشگی تنظیم کنید، قادر خواهید بود تصمیمات بهتری بگیرید و از ضرر کردن نمی هراسید. بیشتر معامله گران حرفه ای، ضررها را به صورت هزینه شغلشان در نظر می گیرند، آنهابا خود می گویند هی پسر این فقط یک هزینه است!
تکنیک دیگری که می توانید استفاده کنید این است که اگر سرمایه شخصی خودتان را معامله می کنید، تظاهر کنید برای یک شرکت کار می کنید و رییس شرکت معاملات را ارزیابی می کند. اگر بخواهید از معاملاتتان دفاع کنید، پس از موقعیت هایی که مناسب نیستند پرهیز می کنید.
دانستن این که حساب معاملاتی در طی بازه های زمانی دچار فراز و نشیب می شود، یک بخش از حرفه ی معامله گری است. همیشه فشارهایی در رابطه با این شغل وجود خواهد داشت و ضررهای متوالی باعث گسترش ترس این می شوند که استراتژیتان ناموفق است. بنابراین، هر چقدر بیشتر در مورد استراتژیتان بدانید، در پیروی از آن بهتر عمل می کنید مخصوصا در طول دوره هایی که با افت حساب مواجه می شوید.

چگونه ضررهای متوالی را مدیریت کنیم؟
یک دوره ضرر متوالی می تواند آزمونی باشد از نظم. بطور کلی، وقتی معامله گری را شروع می کنید، در نظر نمی گیرید که چه تعداد ضرر متوالی را می توانید بپذیرید. با اجتناب از این آمادگی، مشکلات زیادی خواهید داشت. بخشی از مدیریت ریسک این است که در نظر بگیرید در چه موقعیت هایی استراتژی شما ناکار آمد می شود و چگونه می خواهید به آن ها واکنش نشان دهید.

فکر کردن به اینکه شرایط چگونه پیش می رود باعث می شود که شما بصورت غریزی به یک واقعه عکس العمل نشان دهید.می توانید احساساتی که در طول دوره تجربه می کنید را مشخص کنید و بعد سعی کنید که از احساسات منفی که مانع روند فعالیت شماست عبور کنید. اگر استراتژیتان قابلیت برد 70 درصد و باخت در 30 درصد موقعیت ها دارد، باید انتظار وقوع خطا داشته باشید. اگر 10 ترید اول را ببازید، باید به عقب برگردید و بررسی کنید که چرا استراتژی طبق انتظار کار نکرده است. اینجاست که حساب های مجازی (Demo) بسیار کاربردی هستند. با یک حساب تمرینی سرمایه فرضی را معامله می کنید. اگر ابتدا استراتژی معاملاتی خود را روی یک حساب مجازی بیازمایید و موفق شوید اما در حساب واقعی این چنین نباشد،باید بررسی کنید چرا این اتفاق می افتد.این کاملا محتمل است که احساساتتان در حساب واقعی باعث تداخل در تصمیم گیری شده اند.
حساب های مجازی در این شغل بسیار رواج دارد.حساب های مجازی اجازه می دهند که استراتژیتان را بیازمایید و احساساتتان را شناسایی کنید بدون اینکه پولی از دست بدهید! درست است که در یک حساب مجازی همان احساسات یک حساب واقعی را تجربه نمی کنید،اما این راهکار می تواند شما را برای شرایط مختلف در بازار آماده کند.

(برای مثال اگر شما حرکات شدید بازار را هنگام خبری مثل NFP را تجربه نکرده باشید،حساب مجازی به شما کمک می کند بدون از دست دادن سرمایه درکی از این شرایط پیدا کنید.)

آیا طمع خوب است؟
در فیلم وال استریت این جمله مایکل داگلاس که “طمع خوب است” بسیار معروف شده. اما همانطور که بسیاری از معامله گران با تجربه می توانند گواهی بدهند، طمع یک تیغ دو لبه است. طمع می تواند خوب باشد اگر از آن زیر سلطه ی مدیریت ریسک استفاده کنید. اگر یک معامله گر با هدف گرفتن روند ها هستید، پس می خواهید تا جای ممکن معامله تان را باز نگه دارید تا بازار شما را خارج کند.

نمودار بالا به شما نمونه ای از شرایطی را نشان می دهد که طمع می تواند خوب باشد.اگر وقتی مووینگ اوریج 20 روزه به زیر 50 روزه کراس کرده وارد موقعیت فروش شوید و وقتی مووینگ اوریج 20 روزه به بالای 50 روزه کراس کرده است خارج می شدید، پس تصمیم گرفته اید که در مواقعی که در طول حرکت بازار خلاف جهت پیش بینی حرکت کرده است موقعیت را باز نگه دارید. (این یعنی غلبه بر ترس و طمع کردن برای گرفتن سود بیشتر)

از طرفی چون در حال پیروی از یک سیستم معاملاتی برای گرفتن روند ها هستید، احتمالا دفعات بیشتری می بازید،ک ه این یعنی وقتی برنده می شوید باید سود بیشتری جمع کنید و از استراتژی پیروی کنید تا بتوانید موفق باشید. این جایی است که طمع خوب است، شما تا جای ممکن از روند بهره برداری می کنید. مادامی که از یک پلن معاملاتی آزموده شده پیروی کنید صبور یا طمع کار بودن در موقعیت ها می تواند به سودتان تمام شود.

طمع می تواند دشمن شما باشد
یک ضرب المثل در وال استریت می گوید”گاوها سود می کنند، خرس ها سود می کنند اما خوک ها سلاخی می شوند!” وقتی فقط نگران سود هستید و استراتژی معاملاتی خود را به امید کسب سود بیشتر زیر پا می گذارید طمع می تواند زیان آور باشد.
معمولا این نوع طمع وقتی بوجود می آید که بازار فراتر از هدف سود شما حرکت می کند و شما تصمیم می گیرید که قوانین و استراتژی را زیر پا بگذارید چون با این ترید از نظر احساسی درگیر شده اید.
این وضعیت می تواند در شرایط مختلف زیادی بوجود بیاید،ب دترین حالت وقتی است که شما به یک موقعیت که در حال حرکت در خلاف جهت پیش بینی است و در حال تبدیل سودها به ضرر است می چسبید،ب عد بسیار عصبانی می شوید که اجازه دادید این موقعیت اتفاق بیفتد و تصمیم می گیرید که موقعیت را باز نگه دارید تا بالاخره بازار در جهت پیش بینی شده حرکت کند. وقتی در حال از دست دادن پول هستید خشم تبدیل به ترس می شود، موقعیت را کماکان نگه می دارید و استاپ لاس را فراموش می کنید و این تصمیمات باعث ضرری خارج از برنامه می شود.
از خدا می خواهید که نجاتتان بدهد و او این کار را می کند! دیگر اجازه نمی دهید این اتفاق بیفتد. در بهترین حالت شاید بتوانید معامله را سر آزمونی سخت برای معامله گر به سر کنید. اما در آن روز به نظر می رسد که خدا احتمالا از دفتر کار دور است و صدای گریه ات را نمی شنود.
این سبک از طمع را به سختی می توان مدیریت کرد. یک چیزی درون همه ما هست که می خواهد به زور تمام سود بالقوه را به چنگ بیاوریم. شما نیاز دارید که از استراتژیتان آگاه باشید، و از تلاش برای کسب سودهای غیرواقعی پرهیز کنید،مخصوصا زمان هایی که هدف سود طبق برنامه لمس شده است.

اهمیت نظم و قوانین معاملاتی
قوانین معاملاتی برای تمام سطوح معامله گران حیاتی است، اما بیشترین اهمیت را برای معامله گران تازه کار دارد. بیشتر معامله گران تازه کار زمین می خورند و هیچ وقت نمی فهمند که چگونه خود را بهبود دهند. با داشتن قوانین مشخص، می توانید به خودتان کمک کنید که با نوسانات احساسی روبرو شوید. در کل شما به یک ذهن متمرکز و مهارت های ذهنی بالایی نیاز دارید تا بتوانید موفق شوید.

اگر از آن دسته از معامله گران هستید که به شدت طمع می کنند، خودتان را تمرین دهید که از دستورات تیک پروفیت (در حد سود یا Take Profit در واقع شما برای کارگزار تعیین می کنید که وقتی معامله در سود مورد نظرتون قرار گرفت معامله را ببندد) استفاده کنید.

اگر از حد ضررهای ذهنی استفاده می کنید و نمی توانید همیشه از آن پیروی کنید پس از دستورات استاپ لاس (حد ضرر یا Stop Loss عددی است که شما در نرم افزار کارگزاری نشانه گذاری می کنید که اگر معامله شما به آن عدد رسید از ضرر بیشتر جلوگیری کرده و معامله اتوماتیک بسته شود) استفاده کنید و اجازه بدهید بازار تصمیم بگیرد.

در تعیین استاپ لاس همیشه نویزهای بازارها را در نظر داشته باشید و مقداری فضا برای حرکات غیرمنطقی بازار هم در نظر بگیرید. اگر معامله گر میان روزی هستید می توانید برای هر روز یک سقف سود و ضرر در نظر بگیرید. اگر در مجموع معاملات روزتان به سقف ضرر روزانه رسیدید دیگر معامله نکنید.

باید طی دوره های مشخص و منظم کارآیی استراتژیتان را در بازار مرور و ارزیابی کنید. این کاری فراتر از ارزیابی سود است،به این معنی که بفهمید در شرایط خاص چگونه واکنش نشان داده اید!
با ارزیابی اینکه کجا تصمیم درست گرفته شده و کجا تصمیم نادرست،شما می توانید کاراییتان را بهبود بخشید. اگر شما اشتباهات خاص را ببینید می توانید آن ها را اصلاح کنید، به یاد داشته باشید که هر چیزی را بتوان اندازه گیری کرد، می توان بهبود بخشید.

حرف آخر
معامله گری در بازارهای مالی نیازمند یک استراتژی خوب است که بتوانید آن را بصورت موثر اجرا کنید. بعلاوه،نیاز دارید که بتوانید از یک برنامه معاملاتی منظم آزمونی سخت برای معامله گر پیروی کنید و از ورود احساسات به تصمیم گیری هایتان اجتناب کنید. باید درک کنید که ترس یک احساس قدرتمند است. بیشتر معامله گران هنگام متضرر شدن، درد حس می کنند. این یک راهنماست و باید توسط هر معامله گری پیگیری شود. وقتی شما در بازار متوجه می شوید که سودتان مستقیما به ریسک ربط دارد، پس به ضررها به عنوان هزینه ی این شغل نگاه می کنید.
در سرزمین معامله گری، طمع و ترس دو حاکم هستند. وقتی بازار در جهت پیش بینی شده حرکت می کند سخت است که محتاطانه رفتار کنید و به استراتژی پایبند بمانید. فرصت دادن به طمع و مسلط شدنش در صورتیکه بازار خلاف جهت حرکت کند نهایتا موقعیتی را بوجود می آورد که شما ترس را وارد معامله می کنید.
می توانید با خواندن کتاب های روانشناسی معامله گری خودتان را با این احساسات بیشتر آشنا کنید، اما وقتی شروع به معامله کردن کنید تاثیر این دو را عمیقا درک می کنید. بعلاوه، با تنظیم قواعد معامله گری، ساخت یک برنامه معاملاتی، بهره برداری از یک سیستم مدیریت مالی، تحقیق و کسب تجربه روی یک حساب مجازی به شما کمک می کند که احساسات منفی که مانع موفقیت هستند را کاهش دهید.

معرفی و دانلود کتاب معامله‌گر با انضباط

عکس جلد کتاب معامله‌گر با انضباط

برای دانلود قانونی کتاب معامله‌گر با انضباط و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب معامله‌گر با انضباط و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابراه

معرفی کتاب معامله‌گر با انضباط

مارک داگلاس در کتاب معامله‌گر با انضباط، تجربیات خود در زمینۀ معامله‌گری، نحوۀ خودشناسی، روانشناسی بازار و به دست آوردن اعتماد به نفس را برای تازه واردان عرصۀ بورس و بازار تجارت با زبانی ساده بازگو می‌کند.

شما در کتاب معامله‌گر باانضباط (The Disciplined Trader) می‌آموزید که چطور اعتماد به نفس خودتان را در عرصه تجارت بالا ببرید، نظم و دقتتان را افزایش دهید و از محیط‌های خارجی و داخلی ذهنتان نیز استفاده کنید. مارک داگلاس (Mark Douglas) مسائلی که از ذهن نشأت می‌گیرند را از عوامل اصلی جهت رقابت در بازار می‌داند.

تنوع در مبادلات، به روزرسانی قراردادها، اطلاع‌رسانی دقیق و سریع، خدمات مشاوره‌ای پیشرفته‌تر، گوناگونی کتاب‌ها و نشریات مربوطه و پیشرفت روزبه‌روز نظام‌ها در زمینۀ تحلیل فنی و نظارتِ تخصصی به کمک نرم‌افزارهای کامپیوتری، از عناصر حائز اهمیت در کمک به رشد و تعالی معاملات هستند، که همۀ این‌ها راه شناخت بازارها و دنبال کردن آن‌ها را تسهیل می‌بخشند.

در هر معامله، به ازای هر یک دلار که یک معامله‌گر به‌عنوان سود در نظر می‌گیرد، شخصی دیگر باید ضرر کند. به ‌بیان دیگر، سودی که آن دستۀ کوچک دائماً از بازار به‌دست می‌آوردند، از جیب صدها معامله‌گر دیگری می‌آید که با از خودگذشتگی، پله‌ای می‌شوند برای بالارفتنِ گروه دیگر و به آن گروه در موفقیت‌های روزانه‌شان یاری می‌رسانند!

نظم داشتن، تسلط بر خود و مهار عواطف، از عوامل اصلی موفقیت هستند. با این حال این ویژگی‌ها ذاتی نیستند و باید آن‌ها را با آموختن تمرین‌های ذهنی مشخص کسب کنید. یاد گرفتن این تمرین‌های ذهنی اغلب به شکل آزمون و خطا صورت می‌گیرد که ممکن است بسیار پرهزینه و پر از درد و رنج‌های روانی باشد. مهم‌ترین مشکل شیوۀ آزمون و خطا در بازار این است که اکثر مردم، پیش از به پایان رساندن پروسۀ یادگیری، همۀ سرمایۀ خود را به باد می‌دهند. معامله‌گرانی هم که پول کافی جهت ادامۀ مسیر و معاملاتشان را دارند، هیچ‌گاه از اثرات طولانی‌مدت و مخرب روانی این مرحله نجات نمی‌یابند. بنابراین اگر می‌خواهید معامله‌گری کاربلد محسوب شوید، باید بردبار باشید و عواطف خود را مدیریت کنید!

داگلاس هدف خود از نوشتن کتاب معامله‌گر باانضباط را اینگونه بیان می‌کند:

«این کتاب را نوشتم تا هر آنچه که به‌ نظرم از حیاتی‌ترین نیازهای فردی است که می‌خواهد به شغل معامله‌گری در بازار حال و بازار سهام روی بیاورد را آموزش دهم. توضیح راجع‌ به اینکه چگونه با یک روش منظم و اصولی و قدم‌به‌قدم، مهارت‌های ذهنی لازم برای موفقیت در معامله‌گری و کسب ثروت را فرابگیرید. روشی که کلید آن فراگیریِ رویکردی جدید در نوع تفکر یا فراگیری یک الگوی فکری نوین است.»

حتی بعد از فراگیری تمام مهارت‌هایی که در این کتاب معرفی شدند، احتمالاً زمانی به این سطح از آگاهی می‌رسید و متوجه خواهید شد که معاملات شما در حقیقت مکانیزمی برای نشان دادن این است که «تا چه حد خودتان را دوست دارید».

به بیان دیگر، بعد از این‌که یاد گرفتید به خودتان اعتماد کنید و همیشه به بهترین شکل ممکن در راستای حفظ منافع خود گام بردارید، تنها چیزی که باز هم مانع شما در این مسیر باقی خواهد ماند «میزان اعتمادبه‌نفس شما است»، یعنی ارزشی که برای خود قائل هستید.

به یاد داشته باشید همیشه میزان پولی که در قالب سود معاملات به ‌دست می‌آورید، مستقیماً با باورهایی که در زندگی دارید در ارتباط است و مشخص می‌کند که چه اندازه لیاقت دریافت پول را دارید. بنابراین برای آنکه به‌عنوان یک معامله‌گر به خود پاداش دهید، باید هر چیزی که در نظام ذهنی‌تان مانع از رسیدن به بالاترین سطح ممکن از اعتمادبه‌نفس و دوست‌داشتن می‌شود را بشناسید و انرژی آن را تغییر دهید.

آیا برایتان سؤال پیش آمده که بالاترین سطح ممکن کجاست؟

مارک داگلاس در پاسخ به این سوال بیان می‌کند: با شوق به فراگیری آنچه لازم می‌دانید، باید به خود بیاموزید که «تمرکز» کنید، کاری که نیاز است را انجام دهید و همین اشتیاق انطباق شما به‌طور طبیعی و خودکار با آن سطح از اعتمادبه‌نفس را معین خواهد کرد و باعث ارتقاء روزافزون شما خواهد شد.

با مارک داگلاس بیشتر آشنا شویم:

مارک داگلاس مدرس، نویسنده، سخنران و بنیان‌گذار عرصۀ روانشناسی تجارت، یک افسر بازنشستۀ ارشد USN به شمار می‌رود. او پس از اتمام شغلش در نیروی دریایی، در جایگاه یک مشکل‌یاب، به حوزۀ کامپیوتر وارد شد و 19 دفترچۀ راهنما برای کاربران نگاشت و ساعات بسیاری را به آنان آموزش داد.

او فعالیت در بورس را از سال 1978 درست زمانی که در یک دفتر بیمه کارمند بود، شروع کرد. مارک توانست در مدتی کوتاه به یک معامله‌گر حرفه‌ای تبدیل شود. داگلاس همراه با همسرش نورا، پیش از بازنشستگی و رفتن به گاردنرویل، نوادا و سرگرم شدن به نویسندگی، به مدت 9 سال شرکت Orange Blossom RV Resort را در فلوریدا مدیریت می‌کردند.

خواندن کتاب معامله‌گر باانضباط به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

این کتاب برای شما که با امید داشتن درآمد بهتر و بیشتر وارد بازار بورس شده‌اید و یا قصد ورود به آن را دارید، نوشته شده است.

در بخشی از کتاب معامله‌گر باانضباط می‌خوانیم:

درست‌ترین راه برای به نمایش گذاشتن بی‌مرز بودن بازار، مقایسه‌ی آن با شرط‌بندی است. در شرط‌بندی، شما تصمیم می‌گیرید که چه مقدار پول را در بازی قرار دهید، پس به‌طور دقیق نیز می‌دانید که چه‌مقدار را می‌توانید ببرید یا ببازید و حتی امکان محاسبه‌ی احتمال برد و باخت با روش‌های ریاضی و با دقت نیز ممکن است. اما در بازار شرایط کمی فرق دارد، نمی‌دانید که در معامله، قیمت‌ها از نقطه‌ی شروع به چه سمتی می‌روند.

بر همین اساس اصلاً سود یا ضرر شما در یک معامله مشخص نیست. از نظر روانشناسی این خاصیت به شما اجازه می‌دهد که خود را قانع کنید که سرانجام در یک معامله، تمام رویاهایتان به حقیقت می‌پیوندند. در صورتی که بین خریدار و فروشنده تناسبی باشد که باعث تغییر قیمت در راستای موقعیت شما شود، این موضوع خیلی هم دور از ذهن نیست. اما اگر تنها تمرکز شما بر تحقق بخشیدن به این رویا باشد، شما طوری عمل می‌کنید که تنها اطلاعات مورد تأییدتان از بازار را جمع می‌کنید و امکان دارد در طول این مدت اطلاعاتی را که کامل هستند و قصدشان این است که به شما بفهمانند کار درست خارج شدن از موقعیتی‌ست که دارید، رد می‌کنید.

اگر در یک معامله‌ی پرضرر هستید، قیمت قادر است دائماً از نقطه‌ای که ورود شما را به این معامله نشان می‌دهد دورتر و دورتر شود و واضح است که ضررتان در هر لحظه بیشتر می‌شود. در این میان، به‌جای پذیرفتن اینکه بازار از حرکت خود نمی‌ایستد، به امید برگشتن آن در انتظار می‌نشینید.

این امید تا آن جا ادامه پیدا می‌کند که میزان ضررتان از آستانه‌ی تحملتان عبور می‌کند. در اینجا معامله را ترک می‌کنید و هرگز نمی‌توانید باور کنید که اجازه داده‌اید ضرر این معامله برای شما تا این میزان زیاد شود.

از دید روانی، به‌وجود آوردن سودهای زیاد، حس قدرت، خوشحالی بیش از اندازه و هر احساس دیگری که از این سودهای وسوسه‌انگیز دارید، خطرآفرین‌اند. احتمال به‌دست آوردن آن‌ها زیاد است اما جامه‌ی عمل به آن‌ها پوشاندن کمی جای بحث دارد.

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار
بخش اول: مقدمه
فصل اول: دلیل نوشتن این کتاب
فصل دوم: چرایی‌های نیاز به یک الگوی جدید
بخش دوم: روانشناسی بازار
مقدمه
فصل سوم: پیوسته حق با بازار است
فصل چهارم: سود و ضرر مرزی ندارد
فصل پنجم: قیمت‌ها دائماً تغییر می‌کنند
فصل ششم: برای بازار ساختاری وجود ندارد
فصل هفتم: دلایل در بازار بی‌ربط هستند
فصل هشتم: سه گام تا تبدیل‌شدن به معامله‌گر برتر
بخش سوم: ایجاد چارچوبی برای شناخت بهتر خود
فصل نهم: بینش درباره‌ی حقیقتِ محیطِ ذهنی
فصل دهم: مدیریت اطلاعات محیط توسط استنباط، یادآوری‌ها و برداشت‌ها
فصل یازدهم: الزام یادگیری روش‌های مطابقت
فصل دوازدهم: نحوه‌ی رسیدن به هدف
فصل سیزدهم: کنترل انرژی ذهن
فصل چهاردهم; روش‌هایی برای اجرای تغییر
بخش چهارم: چگونه به یک معامله‌گر برتر تبدیل شویم
فصل پانزدهم: روانشناسی تغییر قیمت‌ها
فصل شانزدهم: گامی در مسیر پیروزی
فصل هفدهم: کلام آخر

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا