گزینه های دودویی

متداول ترین اندیکاتورها برای معامله در روند

MACD-andictor

پنج راه برای شناسايی جهت روند، تحلیل تکنیکال

معامله كردن با روند در تحلیل تکنیکال اين است كه در جهت روند بازار معامله كنيد . چرا وقتي كه روند غالب صعودی است شما به دنبال معاملات فروش هستيد در حالي كه معاملات خريد مثل هلو برو تو گلو ست ؟ خيلي از معامله گران آماتور حتي وقتي كه با روند هاي لانگ كه ماههاست ادامه دارد مواجه ميشوند نميتوانند دست از پيش بيني بازگشت روند بكشند . در متداول ترین اندیکاتورها برای معامله در روند حالي كه ميتوانند به سادگي با ملحق شدن به روند پول خيلي بيشتري به جيب بزنند. حتي اگر شما يه معامله گر در جهت روند نيستيد مي توانيد مفاهيم معامله كردن روند های تايم فريم های بالا تر را با رويكرد جاري خودتان تركيب كنيد . شما با تايم فريم روزانه شروع مي كنيد و مي بينيد كه آيا روند صعودی يا نزولي يا خنثي هست، و از اطلاعات بدست آمده در تايم فريم پايينتر استفاده مي كنيد تا بتوانيد حركات قيمت ، روند ها و جهت روند ها رو و به درستي بخوانيد، حالا ما مي خواهيم موثر ترين روش براي تحليل يك چارت را معرفي كنيم.

فاز هاي متفاوت بازار

قبل از اينكه ما شروع كنيم كه بدونيم چطور مي توان روند ها را با تحلیل تکنیکال شناسايي كرد، ما بايد اول به طور واضح بدانيم در پي چه چيزي هستيم. بازار ميتواند يكي از سه حالت ؛ صعودي ، نزولي يا سايد( خنثي) را داشته باشد.

عكس بالا نشون ميده شما سه سناريو ممكن داريد و بازار چگونه بين فاز ها جابه جا ميشه اما معما چون حل شود آسان شود . بخش مشكل پيدا كردن اين حركت هاست ، درست زماني كه در حال اتفاق افتادن هستند، وقتي كه بازار در شرايط لايو و واقعي هست و حركت ميكنه و فضاي سمت راست چارت خالي است، آنجا جايي است كه اين مقاله به كار مياد. به طور واضح اين مقاله نميخواد به شما نشان بدهد كه چطور وارد نقاط ورود به معامله را شناسايي كنيد بلكه هدفش اين است كه قيمت و روند را به شكل موثر تري درك كنيد.

1- راه ساده : خط گراف

اكثر معامله گران وقتي چارت ها را مشاهده ميكنند فقط از كندل ها و ميله ها ي چارت استفاده ميكنند اما خط گراف را كه يك ابزار خيلي ساده و موثر است كه به آنها اجازه مي دهد وراي همه شلوغي و همهمه كه در بازار هست رو ببينند ، را فراموش ميكنند – هدف كندل ها و ميله ها اين است كه اطلاعات جزيي در باره آنچه كه در چارت اتفاق ميافتد را به ما بدهند اما آيا وقتي كه روند كلي رو شناسايي ميكنيم انها ضروري هستند ؟ احتمالا خير

معامله گري كه گاهاً ( حد اقل يك بار در طول هفته) به تايم فريم بالاتر مي رود تا تصوير واضح تري از آنچه در بازار اتفاق ميافتد داشته باشد و از آنجايي كه هدف ما تنها شناسايي جهت هست خط گراف يك شروع عالي ست به ويژه اينكه ما در تايم فريم بالاتر هستيم و ميخواهيم جهت كلي بازار رو شناسايي كنيم

2- قله ها و دره ها

اين روش مورد علاقه من براي تحليل تکنیکال چارت ها است كه خيلي هم ساده است، همان چيزي ست كه شما احتياج داريد تحليل تكنيكال متداول ميگويد كه داخل يك روند صعودي شما قله اي بالاي قله قبلي داريد( يعني هاير هاي بعد از هاي ) چون خريدار ها در اكثريت هستند و قيمت را بالا ميبرند و دره ها هم بالاي دره قبلي تشكيل ميشود( هاير لوي داريم بعد از لو ها) چون خريدار ها به خريد ادامه مي دهند و قيمت را به بالا هل ميدهند ،و در روند نزولي شما در ه اي پايين دره قبلي داريد ( يعني لور لو بعد از لو داريد) چون فروشندگان در اكثريت هستند و قيمت را پايين مي برند و قله ها هم زير قله قبلي تشكيل مي شود ( لورهاي بعد از هر های)

بازهم زياد مهم نيست اگر فراموش كنيد كه از جهت روند صرفا به عنوان يك فيلتر براي معاملاتتون در تحلیل تکنیکال استفاده كنيد. در اكثر موارد شما بايد نسبتا قادر باشيد به سرعت بگيد كه در يك روند صعودی نزولی يا خنثي هستيد اگر نميتوانيد سريعا تشخيص دهيد چه اتفاقي روي نمودار در حال رخ داد است معمولا بهتر است كنار بايستيد متداول ترین اندیکاتورها برای معامله در روند و دست نگهداريد تا دوباره واضح ببينيد دارد چه اتفاقي مي افتد.

3- ميانگين متحرک

ميانگين هاي متحرك معروف ترين ابزار معاملاتي تحلیل تکنیکال براي تشخيص جهت بازار هستند ، عالي اند اگر چه بايد به چند نكته وقتي جهت روند را با ميانگين ها متحرك تحليل ميكنيد آگاه باشيد طول ميانگين متحرك (دوره ميانگين متحرك) روي سيگنال هايي كه از چرخش بازار ميگيريد تاثير ميگذارد ميانگين متحرك هاي كوچك سيگنال هاي زود هنگام و غلط زيادي ميدهد همچنين به حركت هاي كوچك بازار خيلي سريع واكنش ميدهد به عبارت ديگر ميانگين هاي متحرك سريع ميتونند شما را زود از بازار بيرون بيارن وقتي كه نزديك تغيير است. ميانگين متحرك هاي كند( با دوره بالا) خيلي دير سيگنال ميدهد يا به شما كمك ميكنند كه روند را مدتي بيشتر همراهي كنيد و نويز ها را فيلتر ميكند. در عكس ذيل ما از ميانگين متحرك 50 به عنوان يك ميانكين متحرك متوسط استفاده ميكنيم . شما مي تونيد ببنيد كه در يك روند صعودي قيمت هميشه به خوبي بالاي ميانگين متحرك مي ايستد و وقتي كه ميانگين متحرك را قطع ميكند وارد حالت رنج ميشود قيمت خيلي توجهي به ميانگين متحرك نميكند چون در وسط رنج افتاده است . اگر ميخواهيد از ميانگين متحرك به عنوان يك فيلتر استفاده كنيد ميتوانيد ميانگين متحرك 50 را در تايم فريم روزانه استفاده كنيد و سپس فقط دنبال معاملات در جهت ميانگين متحرك روزانه در تايم فريم هاي پايينتر باشيد.

4 – كانال ها و خطوط روند

كانال ها و خطوط روند راه ديگري براي تشخيص جهت روند هستند و ميتوانند براي تشخيص بازار رنج و خنثي بيشتر كمك كننده باشند. اگر چه ميانگين هاي متحرك و تحليل هاي ها و لو ها ميتوانند در مرحله اوليه روند استفاده شوند ، خطوط روند براي مراحل بعدي روند مناسب تر هستند چرا كه شما به دو نقطه تماس (بهتر 3 تا ) احتياج داريد. من عمدتا از خطوط روند براي تشخيص تغييرات آغاز روند استفاده ميكنم وقتي كه شما يك روند قوي داري و ناگهان خط روند شكسته ميشود اين ميتونه يه سيگنال براي تبديل به يك روند جديد باشه. خطوط روند در داخل حالت رنج ايده آل هستند وقتي كه به دنبال سناريو هاي بريك اوت كه قيمت دوباره وارد حالت روند ميشه . همچنين خطوط روند ميتوانند به خاطر ويژگي هاي اغراق آميز شون به زيبايي با ميانگين ها متحرك تركيب شوند. اگر ميخواهيد در مورد خطوط روند بيشتر بياموزيد چند دقيقه وقت بزاريد و اين ويدئو ي بياموزيم چكونه خطوط روند را رسم كنيم را ببينيد.

5- چگونه از انديكاتور ای دی ايكس استفاده كنيم

يك انديكاتوري است كه ميتوانيد براي تشخيص جهت روند در تحلیل تکنیکال به كار ببريد ADX اين انديكاتور شامل 3 خط است .خطوط انديكاتور قدرت روند و قدرت آن را (كه ما حدف ش كرديم در اين مثال چون فعلا فقط ميخوايم جهت روند رو تحليل كنيم ) به شما ميگويند قدرت صعودي را نشان ميدهد (خط سبز )و DI+خط نشان دهنده قدرت نزولي ست (خط قرمز )DI +خط همون طور كه در تصوير پايين ميبينيد سيگنال انديكاتور صعودي است وقتي كه خط سبز بالاي خط قرمز قرار دارد و وقتي كه خط قرمز بالاتر از خط سبز باشد سيگنال نزولي است و وقتي كه قيمت رنج و خنثي هست دو خط انديكاتور خيلي نزديك به هم هستند و اطراف خط مياني مي پلكند اين انديكاتور ميتواند با انديكاتور ميانگين متحرك به خوبي تركيب شود و ميتوانيد ببينيد كه وقتي كه خطوط انديكاتور با هم برخورد ميكنند در خطوط ميانگين متحرك هم برخورد خطوط را داريم.

تركيب بهترين ابزار های معامله گری

همون طور كه در اين مقاله ديديم هر ابزار و مفهومي مزيت ها و محدوديت هاي خودشو داره — هيچ چيزي براي همه زمان ها به درد بخور نيست اگر چه تا وقتي بردهاتون از باخت هاتون بيشتره ضرورتي نداره كه راهي رو پيدا كنيد كه 100 برنده باشيد (چيزي كه اصلا اتفاق نمي افته) . در نهايت به اين ميرسيد كه بيايد ببينيد كه چه طور به خوبي از ابزار معامله گري استفاده كنيد ، چطور به خوبي درك شون كنيد و چطور ميتوانيد درشرايط بازار زنده ( لايو) ميتوانيد به خوبي به كار ببريد.

خط روند در تحلیل تکنیکال چیست و چگونه ترسیم می شود؟

خط روند از مهمترین و رایج ترین موضوعات تحلیل تکنیکال می باشد. اگر به درستی رسم شود، می تواند به اندازه هر روش دیگری دقیق و کارا باشد. متاسفانه بیشتر معامله گران فارکس خط روند را به درستی رسم نمی کنند و یا سعی دارند خط را متناسب با بازار قرار دهند. روند صعودی و روند نزولی از متداول ترین تکنیک های کاربردی مابین معامله گران است. زیرا آنها اطمینان دارند، شرایط اساسی بازار تاثیر مستقیمی در پوزیشن معامله گران دارد.

خطوط روند به آسانی قابل تشخیص میباشد و معامله گر ها آن ها را روی چارت ترسیم می کنند تا یک سری از قیمت ها را به هم وصل کنند. نتیجه بدست آمده از ترسیم خطوط روند، ایده خوبی از جهت بازار و تغییرات قیمت در اختیار معامله گران قرار می دهد. در این مقاله نحوه کار کردن با این ابزار را فرا خواهید گرفت. طولی نخواهد کشید تا با ترسیم درست خط روند، شانس موفقیت خود را در بازار بورس افزایش دهید.

خط روند در تحلیل تکنیکال چیست؟

خط روند در تحلیل تکنیکال چیست و چگونه ترسیم میشود؟

خط روند و تشخیص جهت آن یکی از اساسی ترین عوامل موفقیت در استراتژی معاملاتی است. زیرا به شما کمک می کند تا معامله هایتان در جهت درست انجام شود. خطوط روند نزولی نشان دهنده تمایل بیشتر معامله گران بازار به فروش است. چنانکه در شکل بالا می بینید.

وقتی یک روند نزولی بلند مدت آغاز می شود، باید نسبت به خرید سهام و ارز دست نگه دارید. زیرا امکان افزایش قیمت ها کمی دور از ذهن است. در مقابل روند صعودی سیگنالی برای افزایش تقاضا در برابر عرضه است. زیرا بازار محتملا نشان می دهد قیمت ها به سمت بالا رشد خواهند کرد.

خطوط روند بر اساس تایم فریم و شیب خط، تغییر می کنند. برای مثال، در برخی از سهام یا جفت ارزها می توانیم شاهد خطوط روند صعودی یا نزولی برای ماه ها، روزها و حتی در عرض چند دقیقه باشیم. در حالی که برخی جفت ارزها شاید مدت ها در محدوده رنج (range-bound) قرار داشته باشند و در یک روند جانبی معامله شوند. در روند جانبی یا محدوده رنج، قیمت در یک خط افقی نوسان می کنند و تقریبا فشار عرضه و تقاضا نزدیک به هم هستند.

حمایت و مقاومت در خطوط روند

خط روند در تحلیل تکنیکال چیست و چگونه ترسیم میشود؟

خط روند حمایت و مقاومت

خط روند یک ابزار ساده برای تشخیص جهت حرکت قیمت های بازار است. مهمتر از آن، توسط معامله گر ها برای تشخیص سطح های حمایت و مقاومت استفاده می شود. در واقع خطوط روند نشان دهنده بالاترین و پایین ترین حد نوسان قیمت ها هستند. این اطلاعات برای سرمایه گذاران در جستجوی استراتژی معاملاتی جهت ورود به معامله و حتی کنترل ریسک از طریق شناسایی نقاط حد ضرر کارساز خواهند بود.

معامله گران تحلیل تکنیکال وقتی قیمت ها به خط روند نزدیک می شوند، دقت زیادی دارند چون این نقاط در تعیین جهت کوتاه مدت قیمت ها نقش عمده ای دارند. وقتی قیمت ها به نقاط حمایتی و مقاومتی نزدیک می شوند، دو سناریو ممکن است اتفاق بیفتد:

  1. قیمت ها روند را شکسته و در جهت روند قبلی بازار به حرکت خود ادامه می دهند.
  2. یا هم قیمت ها از محدوده روند خارج شده و باعث معکوس شدن یا ضعیف شدن جهت روند قبلی شوند.

نحوه ترسیم خط روند در چارت معاملاتی

خط روند در تحلیل تکنیکال چیست و چگونه ترسیم میشود؟

تماس نقاط بیشتر با خط روند

چنانکه قبلا اشاره کردیم، خط روند با وصل کردن یک سری از نقاط، کمک می کند تا معامله گر روند بازار و جهت حرکت قیمت ها را تشخیص دهد. سوالی برای معامله گران پیش می آید:

کدام قیمت ها در ترسیم خطوط روند باید به کار روند؟

اکثریت شما از نقاط آغازی، پایانی، بالاترین و پایین ترین قیمت ها اطلاع دارید. اما کدام یک از این نقاط در ترسیم خطوط روند باید مورد استفاده قرار گیرد؟ هیچ پاسخ مشخصی برای این سوال وجود ندارد.

سیگنال های تکنیکالی از طریق پترن ها و متداول ترین اندیکاتورها برای معامله در روند اندیکاتور های مختلفی صادر می شوند و خطوط روند هم از این قاعده مستثنی نیستند. بستگی به تصمیم معامله گر دارد تا از کدام نقاط در ترسیم خط روند استفاده کند و هیچ وقت دو تریدر از یک روش ترسیم مشابه تبعیت نمی کنند.

برخی از معامله گر ها تنها نقاط پایانی قیمت ها را در نظر میگیرند در حالی که برخی دیگر مجموعه از نقاط آغاز، پایانی و بالاترین حد قیمت، برای ترسیم خطوط روند استفاده می کنند. صرف نظر از اتصال قیمت ها، هرچه قیمت های زیادی در تماس با خطوط روند باشند، اعتبار خطوط روند و قدرت آن هم بالاتر است.

ترسیم خط روند صعودی یا نزولی

خط روند در تحلیل تکنیکال چیست و چگونه ترسیم میشود؟

به طور کلی خط روند صعودی با به هم وصل کردن نقاط حمایت ایجاد می شود. خطوط روند صعودی اساسا زیر قیمت ها کشیده می شوند و تعدادی نقاط را به هم وصل می کند. در حالت برعکس خطوط روند نزولی با وصل کردن تعدادی نقاط مقاومت به وجود می آیند. باید توجه داشته باشیم از هر دو روند در یک نمودار واحد می توان استفاده کرد. هرچند این روش به عنوان کانال شناخته می شود و فراتر از محدوده این مقاله است.

برای نشان دادن مفهوم ترسیم یک روند صعودی، تصمیم داریم معاملات تجاری یک شرکت را مابین ماه های اوت ۲۰۰۴ تا دسامبر ۲۰۰۵ بررسی کنیم. چنانکه در تصویر بالا میبینید، خط سیاه نقاط پایینی قیمت ها را به هم وصل می کند. هر وقت یک خط روند ایجاد شد، معامله گرها انتظار دارند تا وقتی قیمت ها در محدوده نقاط حمایتی جدید ایجاد می شوند، روند به حرکت قبلی خود ادامه خواهد داد.

به مرور زمان با تصویر زیر برخورد خواهیم کرد. قیمت ها در سال ۲۰۰۵ دوباره با نقاط حمایتی روند تماس پیدا کرده اند. این خیلی مهم است، زیرا هر چه بیشتر قیمت ها با خطوط روند در تماس باشد، تاثیر و اعتبار آن خط نیز بیشتر خواهد بود. در این حالت، معامله گر ها دنبال نقاط ورود می گردند و هرچه پوزیشن ورود به معامله نزدیک خطوط روند باشد بهتر خواهد بود.

خط روند در تحلیل تکنیکال چیست و چگونه ترسیم میشود؟

خط روند صعودی به مرور زمان نقاط بیشتر را لمس می کند

ورود به معامله از طریق خط روند

هر وقت یک معامله گر در نزدیکی خط روند اقدام به خرید می کند، پوزیشن معاملاتی خود را باز نگه می دارد تا زمانی که قیمت ها به پایین نقاط حمایتی روند نزول کنند. بیشتر معامله گرها تا وقتی که جهت روند رو به بالاست، دستور استاپ لاس خود را به موقعیت های بالاتر انتقال می دهند. با استفاده از این روش یعنی تغییر دادن مکان استاپ لاس، یک معامله گر می تواند به زودی از معامله خارج نشود و آخرین حد سود را به دست آورد.

پایین نگه داشتن حد ضرر یا استاپ لاس زیر خط روند یک روش استراتژیک است. زیرا قیمت ها فضای کافی برای نوسان خواهند داشت و احتمال برخورد قیمت ها با حد ضرر کمتر خواهد بود. در روند صعودی شکل زیر، کاربرد استراتژی ذکر شده یعنی تغییر حد ضرر به نقاط بالاتر می تواند سود قابل توجهی را نصیب معامله گر ها کند.

خط روند در تحلیل تکنیکال چیست و چگونه ترسیم میشود؟

حد ضرر را زیر خط روند حمایتی تنظیم کنید

تعداد خط روند در یک سهم

نمودار یک سهم پر از نقاطی است که می‌توان با اتصال آن‌ها به یک‌دیگر خط روند را رسم کرد. حال مسئله‌ای که در این‌جا پیش می‌آید این است که اگر بخواهیم تمام این نقاط را به هم وصل کنیم، عملا در هر سهم تعداد زیادی از خطوط روند را خواهیم داشت. در آن صورت کدام‌یک از این خطوط معتبر هستند؟ به کدام‌یک می‌توان اعتماد کرد و بر اساس آن روند سهم را تشخیص داد؟

خط روند

تعداد خط روند برای هر سهم

اگر این خطوط را تصادفی رسم کنید نباید توقع داشته باشید که بازار از آن‌ها پیروی کنند. پس با ترسیم خطوط متعدد و نامعتبر، بیهوده نباید خود را با انبوهی از اطلاعات نادرست گمراه کنید. به این امر توجه کنید که نمودار قیمت سهم در چه نقاطی با خط روند برخورد می‌کند. قطعا اگر روی خطی تنها دو برخورد وجود دارد و روی خط دیگر چهار برخورد، خط اول را نادیده می‌گیریم. قرار نیست هر دو نقطه را به هم وصل کنیم. این امر معمولا برای افرادی که تجربه‌ی چندانی با این مسائل ندارند مشکل‌آفرین می‌شود. به این ترتیب گاه ممکن است با ترسیم نادرست خطوط روند، نتیجه‌ای نادرست بگیرند و تصمیمی اشتباه را بر اساس آن اتخاذ کنند.

اما برای جلوگیری از این مشکل چه باید کرد؟‌ اگر خطی رسم کردید و مطمئن نبودید که این خط درست است یا خیر، تنها باید صبر کنید و با گذشت زمان از صحت خط ترسیمی مطمئن شوید. به این ترتیب اگر برخوردهای بیشتری با خط صورت گیرد می‌توانید بیشتر به آن اعتماد کنید و این روند را در استراتژی معاملاتی خود دخیل کنید. اما زمانی که خطی را ترسیم می‌کنید و پس از مدتی متوجه می‌شوید که برخورد دیگری میان خط روند و نمودار قیمت وجود ندارد، مشخص است که صحت این خط زیر سوال خواهد رفت و روندی که خط آن را ترسیم کرده‌اید با روند سهم هم‌خوانی ندارد.

آیا می‌توان به سیگنال‌های خط روند اعتماد کرد؟

همانند بسیاری دیگر از مفاهیم تحلیلی، استفاده از خط روند به عنوان سیگنال هم امری است که باید با احتیاط فراوان انجام شود. در واقع ورود یا خروج سریع از سهم بلافاصله پس از شکست خطوط روند، امر عاقلانه‌ای نیست. در واقع بهتر است این‌گونه بگوییم که استفاده از این عامل به عنوان سیگنال ورود یا خروج امری است که ممکن است با ریسک‌های فراوانی همراه باشد. همان‌طور که بسیار تاکید می‌شود که تنها با مشاهده‌ی یک عامل یا بر اساس یک اندیکاتور تصمیم نگیرید، این امر در خطوط روند نیز صادق است.متداول ترین اندیکاتورها برای معامله در روند

واگرایی چیست؟ کاربرد واگرایی در تحلیل تکنیکال

واگرایی چیست

آشنایی و تسلط به مفاهیم و ابزارهای تحلیلی در بازار بورس، یکی از ارکان مهم در روند معاملات است. معامله‌گران موفق معمولا با بهره‌مندی از این اطلاعات و تکنیک‌های معاملاتی، سودهای خوبی را به دست می‌آورند. افزایش آگاهی و سطح دانش بورسی در فرایند سرمایه‌گذاری از اهمیت بالایی برخوردار است. برای همین در این مقاله قصد داریم به یکی از مفاهیم یا ابزارهای مهم در فرایند تحلیل تکنیکال بپردازیم. «واگرایی» یکی از مفاهیم مهم در این حوزه است. بسیاری از تحلیل‌گران با استفاده از واگرایی به وجود آمده در سهم‌های مختلف، بهترین زمان را برای ورود به سهم تشخیص می‌دهند. برای آشنایی با این تکنیک در بازار بورس، با ما همراه باشید.

در این مطلب عناوین زیر را بررسی خواهیم کرد:

واگرایی چیست؟

واگرایی‌ نشان دهنده ایجاد تغییر روند سهم در بازار است که از انواع مختلفی ایجاد شده‌اند. این وضعیت از تضاد حرکتی میان نمودار سهم و اندیکاتور به وجود می‌آید. به‌ عبارت دیگر، واگرایی به معنی ضعف یک روند بوده و زمانی مشاهده می‌شود که قیمت و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر حرکت می‌کنند، همچنین روند قیمت به پایان خود نزدیک شده و میل به چرخش دارد. در بیشتر مواقع تغییر جهت بزرگ یک نمودار زمانی اتفاق می‌افتد که یک واگرایی مناسب داشته باشیم. از واگرایی‌ها می‌توان برای شناسایی قیمت و سطوح حساس استفاده کرد و روندهای ضعیف را که میل به برگشت دارند، تشخیص داد. برای تشخیص واگرایی باید از اندیکاتورهای مختلف استفاده ‌کنیم. اندیکاتور مکدی (MACD) یکی از مهم‌ترین و پراستفاده‌ترین ابزارها برای تشخیص واگرایی است. از سایر اندیکاتورها مانند RSI ، CCI و … هم می‌توان برای تشخیص واگرایی استفاده کرد.

انواع واگرایی در بازار بورس

همان‌طور که اشاره کردیم، واگرایی‌ها از انواع مختلفی تشکیل شده‌اند و تحلیل‌گران با استفاده از این ابزار، می‌توانند ادامه روند سهم را در آینده پیش‌بینی کنند. انواع واگرایی در بازار بورس عبارت‌اند از:

واگرایی‌ها به چند دسته تقسیم می‌شوند که در این مقاله به بررسی واگرایی معمولی می‌پردازیم.

۱/ واگرایی معمولی

واگرایی زمانی رخ می‌دهد که بین قیمت و اندیکاتور یک تناقض رفتاری وجود داشته باشد. دراین حالت اندیکاتور با حرکت قیمتی مخالفت می‌کند و نسبت به آن رفتار متضادی را از خود نشان می‌دهد. زمانی که این واگرایی به وجود می‌آید، قیمت از ادامه حرکت باز می‌ایستد و تغییر جهت می‌دهد. این نوع واگرایی را با نماد RD نمایش متداول ترین اندیکاتورها برای معامله در روند می‌دهند که مخفف عبارت Regular Divergence است. واگرایی معمولی خود به دو دسته واگرایی معمولی مثبت و واگرایی منفی تقسیم می‌شود

واگرایی معمولی مثبت(RD+):

به ‌طورکلی واگرایی معمولی مثبت در کف‌ها تشکیل می‌شود. به این شکل که قیمت یک کف را پایین‌تر از کف قبلی ایجاد می‌کند؛ اما اندیکاتور با این حرکت مخالفت می‌کند و نسبت به کف قبلی خود، یک کف بالاتر را ثبت می‌کند. در این حالت قیمت میل به رشد دارد و نشان می‌دهد که فروشندگان ضعیف شده‌اند. برای درک بهتر، به تصویر زیر دقت کنید:

واگرایی معمولی مثبت

واگرایی معمولی منفی(RD-):

واگرایی معمولی منفی در انتهای یک حرکت صعودی و در سقف قیمتی رخ می‌دهد. به ‌این ‌صورت که قیمت یک سقف بالاتر از سقف قبلی خود ایجاد می‌کند اما اندیکاتور با این حالت قیمت مخالفت می‌کند و سقفی پایین‌تر از سقف قبلی به وجود می‌آورد. این نوع از آرایش واگرایی که در انتهای یک روند صعودی اتفاق می‌افتد، به‌ عنوان واگرایی معمولی منفی شناخته می‌شود و منجر به کاهش قیمت خواهد شد. واگرایی معمولی منفی، بیان‌گر ایجاد ضعف در خریداران است و قیمت می‌تواند یک آرایش نزولی به خود بگیرد که در این حالت، قدرت فروشندگان نسبت به خریداران بیشتر خواهد بود. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید:

واگرایی معمولی منفی

مثال: در تصاویر زیر، می‌توانید مثال‌هایی را از ایجاد واگرایی و تغییر جهت روند سهم در بازار را مشاهده کنید:

مثالی از واگرایی معمولی

شکل فوق مربوط به نمودار ثاباد است. همان‌طور که مشاهده می‌کنید، نمودار بعد از یک رشد و بازدهی نسبتا خوب، با ایجاد یک واگرایی معمولی منفی در سقف قیمتی با ریزش مواجه شده و مقدار زیادی از مسیر صعود را اصلاح کرده است.

نمونه‌ای از واگرایی

شکل فوق متعلق به سهام ثفارس است. این نمودار در کف قیمتی با ایجاد یک واگرایی معمولی مثبت و همچنین کاهش قدرت فروشندگان مواجه شده است که در ادامه رشد قیمتی نسبتاً خوبی را به وجود آورده است.

۲/ واگرایی مخفی

واگرایی مخفی زمانی به وجود می‌آید که قیمت سهم در حال اصلاح بوده و نشان‌دهنده ادامه‌دار بودن این روند باشد. ساز و کار واگرایی مخفی بر خلاف واگرایی معمولی است و مطابق با آن می‌توان در روند نزولی سهم با قله‌ها و در روند نزولی سهم با دره‌ها، تغییر روند سهم را در بازار تشخیص داد. این نوع واگرایی را با نماد HD نمایش می‌دهند که مخفف عبارت Hidden Divergence است. واگرایی مخفی به دو دسته واگرایی مثبت و واگرایی منفی تقسیم‌بندی می‌شود.

واگرایی مخفی مثبت(HD+)

واگرایی مخفی مثبت زمانی ایجاد می‌شود که در انتهای یک روند صعودی، اندیکاتور یک کف را پایین‌تر از کف قبلی خود ایجاد کند. همزمان با این فرایند، نمودار سهم هم یک کف بالاتر از کف قبلی خود تشکیل می‌دهد. در نهایت ما شاهد یک واگرایی مخفی مثبت در روند معاملات سهام مورد نظر هستم که با شناسایی آن، می‌توانیم به راحتی سیگنال خرید دریافت کنیم. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید:

واگرایی مخفی مثبت(HD+)

واگرایی مخفی منفی(HD-)

واگرایی مخفی منفی درست بر خلاف واگرایی مخفی مثبت است. این واگرایی در انتهای روند نزولی تشکیل می‌شود و بیانگر ادامه‌دار بودن روند کاهش قیمت سهم در بازار است. برای تشخیص این نوع واگرایی در نمودار سهم، باید به تشکیل سقف‌ها در روند نزولی سهم دقت داشته باشیم. هنگامی که در نمودار قیمتی یک سقف پایین‌تر از سقف قبلی تشکیل می‌شود به صورت هم‌زمان در اندیکاتور یک سقف بالاتر از سقف قبلی ایجاد می‌شود که در نهایت شاهد یک واگرایی مخفی منفی خواهیم بود. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید:

واگرایی مخفی منفی(HD-)

۳/ واگرایی زمانی

در این نوع واگرایی، به راحتی می‌توان تضاد رفتاری میان قیمت و زمان را مشاهده کرد. در واگرایی زمانی نیازی به بررسی رفتار اندیکاتور نداریم، در عوض باید زمان اصلاح روند را به خوبی مشاهده و ارزیابی کنیم. واگرایی زمانی به دو دسته واگرایی زمانی معمولی و واگرایی زمانی هوشمند تقسیم‌بندی می‌شود. یکی از ابزارهای پرکاربرد برای تشخیص این نوع از واگرایی‌ها، ابزاری به نام «فیبوناچی زمانی» است. برای درک بهتر از تفاوت واگرایی زمانی معمولی و هوشمند، به جدول زیر دقت کنید:

انواع واگرایی زمانی ویژگی واگرایی نکات مهم نوع پیش‌بینی
واگرایی زمانی معمولی تعداد کندل‌های فاز اصلاح بیشتر از تعداد کندل‌های روند گام قبلی است تمایلی به تغییر جهت روند در بازار وجود ندارد ادامه روند قبلی
واگرایی زمانی هوشمند تعداد کندل‌های فاز اصلاح کمتر از تعداد کندل‌های روند گام قبلی است مقدار درصد اصلاح زمانی بیشتر از درصد اصلاح قیمتی است ادامه روند قبلی

فیلتر واگرایی در بازار بورس

همان‌طور که می‌دانید، فیلترنویسی یکی از تکنیک های پرطرفدار و معروف در روند معاملات بازار بورس است. معامله‌گران با استفاده از این تکنیک می‌توانند به صورت لحظه‌ای به سهم‌های با ارزش در روز معاملاتی دسترسی داشته باشند. در حال حاضر فیلترهای بسیاری در بازار بورس وجود دارد. همچنین معامله‌گران برای شناسایی و بررسی سهم‌هایی که درگیر واگرایی هستند، می‌توانند از فیلترهای واگرایی در این بازار استفاده کنند.

فیلتر واگرایی معمولی مثبت: فیلتر واگرایی معمولی مثبت، نمادهایی را فیلتر می‌کند که دره‌ها در نمودار قیمت کاهشی و در اندیکاتور افزایشی باشد.
فیلتر واگرایی معمولی منفی: فیلتر واگرایی معمولی منفی، نمادهایی را نمایش می‌دهد که قله ها در نمودار قیمت روند افزایشی و اندیکاتورها روند کاهشی دارند.
فیلتر واگرایی مخفی مثبت: فیلتر واگرایی مخفی مثبت، نمادهایی را لیست می کند که دره‌ها در نمودار قیمت آن روند افزایشی و در اندیکاتور روند کاهشی داشته باشند.
فیلتر واگرایی مخفی منفی: فیلتر واگرایی مخفی منفی، نمادهایی را لیست می کند که سقف‌ها در نمودار قیمت آن روند کاهشی و در اندیکاتور روند افزایشی داشته باشند.

قیمت‌ها و سطوح مناسب برای تشکیل واگرایی

با استفاده از ابزارهای مختلف در تحلیل تکنیکال، می‌توان سطوح حساس قیمتی را شناسایی کرد. زمانی‌که نمودار به این سطوح می‌رسد متداول ترین اندیکاتورها برای معامله در روند معمولا با واگرایی همراه بوده و نشانه ضعف در روند جاری است. هنگامی‌که نمودار با شتاب و بدون واگرایی به سمت سطوح حمایت و مقاومت درحرکت باشد، احتمال شکست سطوح بسیار بالا است. گاهی اوقات شکست در سطوح مقاومت و حمایت با واگرایی همراه است که در بسیاری مواقع می‌توان این شکست را فریب‌‌دهنده (fake) در نظر گرفت. به تصویر زیر دقت کنید:

نمونه‌هایی از واگرایی

سطوح حمایت و مقاومت داینامیک یا به عبارتی خطوط روند صعودی یا نزولی، کاملا مستعد تشکیل واگرایی هستند. با تشکیل واگرایی در این سطوح، می‌توان به سطح مورد نظر اعتماد کرد و برای ورود یا خروج از معامله تصمیم گرفت. این مورد را می‌توان به باندهای کانال هم تعمیم داد. نموداری که در یک ساختار کانالی در حال حرکت باشد، مستعد تشکیل واگرایی در کف یا سقف کانال است. در این حالت بهترین استراتژی، نوسان‌گیری بین سقف و کف کانال است که با تشکیل واگرایی می‌توان با اعتماد بیشتری به انجام معامله پرداخت.

نمونه واگرایی

نکته ۱: اگر در یک ساختار کانالی، یک سطحی شکسته شده با واگرایی همراه باشد، می‌تواند کاملا فریب‌دهنده (fake) باشد.
نکته ۲: یکی دیگر از کاربردهای واگرایی استفاده از آن‌ها در سطوح فیبوناچی است. اگر در یکی از سطوح فیبوناچی (معمولا ۶۱٫۸% و ۷۸٫۲%) واگرایی وجود داشته باشد، می‌توان به برگشت نمودار از آن سطح امیدوار بود و با استفاده از ابزار تکنیکال به دنبال سیگنال خرید بود.

نمونه‌ای از واگرایی

نکته ۳: از واگرایی در دیگر الگوهای تکنیکال نیز می‌توان استفاده کرد. ازجمله این الگوها می‌توان به امواج الیوت، الگوهای هارمونیک، الگوهای برگشتی و … اشاره کرد. ایجاد واگرایی در هر یک از این الگوها، اعتبار آن‌ها را افزایش داده و می‌توان با استفاده از ابزار تکنیکال به دنبال فرصت‌های معاملاتی برای خرید و فروش بود.

سخن آخر

در بازار بورس مفاهیم و اصطلاحات بسیار زیادی وجود دارد. معامله‌گران با یادگیری و تسلط به این مفاهیم و تکنیک‌های تحلیلی، می‌توانند به راحتی سیگنال خرید و فروش سهام دریافت کنند. یکی از مفاهیم یا ابزارهای تحلیلی بسیار مهم در فرایند تحلیل تکنیکال، «واگرایی‌ها» هستند. واگرایی در اصل از اختلاف جهت حرکت روند سهم و اندیکاتور به صورت هم‌زمان به وجود می‌آید. واگرایی‌ها یکی از بهترین موقعیت‌ها برای پیش‌ بینی روند آینده سهم در بازار هستند. معامله‌گرانی که قادر به تشخیص واگرایی در روند معاملات سهم هستند، می‌توانند سودهای قابل توجهی به دست آورند.

۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس می‌شوند.الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معامله‌گرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام می‌پردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.یکی از بارزترین ویژگی‌های ابزار تحلیل تکنیکال، قابلیت تکرارپذیری آن‌هاست، به گونه‌ای که به راحتی می‌توان در هر نمودار و هر تایم فریم، متداول ترین اندیکاتورها برای معامله در روند آن‌ها را مشاهده نمود. الگوهای قیمتی می‌توانند به عنوان سیگنالی برای ورود، ابزار تایید و یا به منظور پیش‌بینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار، مورد استفاده قرار گیرند. در این مقاله بر اساس محبوبیت و میزان کارایی، ۵ مورد از قدرتمندترین الگوهای نموداری را با ذکر جزئیات مهم توضیح خواهیم داد.این الگوها به ترتیب عبارت‌اند از:

سر و شانه، مستطیل، کف و سقف دوقلو، کف و سقف سه‌قلو و پرچم.تشخیص این الگوها در نمودار، کمک می‌کند تا بازار را بهتر درک کرده و نسبت به حرکات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم. به ‌طور کلی الگوهای قیمتی به دودسته ادامه‌دهنده و بازگشتی تقسیم می‌شوند که الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو و سه‌قلو جزء بازگشتی‌ها و پرچم و مستطیل در دسته الگوهای ادامه‌دهنده قرار می‌گیرند. طبق بررسی‌های انجام‌شده از بین موارد مذکور، الگوی سر و شانه از منظر بسیاری از معامله گران، پرکاربردترین الگوی نموداری است. شناخت صحیح و درک عمیق این الگوها، منجر به این می‌شود که در معامله‌گری به دید وسیع‌تری دست‌یابید، که همین توانایی می‌تواند مسبب رشد سرمایه و موفقیت در بلندمدت باشد.

نکات عمومی مربوط به الگوهای قیمتی

  • حین تشکیل یک الگوی نموداری، تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تایید صحت و قدرت الگو است.
  • هرکدام از الگوهای قیمتی بر اساس ماهیتشان، یک هدف نموداری از پیش‌تعیین ‌شده دارند. میزان‌تحقق این انتظارات، کاملاً به روند بازار بستگی دارد.
  • هر چه شکل‌گیری یک الگو مدت‌زمان بیشتری طول بکشد، انتظار می‌رود که حرکات قیمتی بزرگتری در پیش باشد.
  • بسیاری از الگوهای نموداری ازلحاظ جزئیات شباهت زیادی به یکدیگر دارند. از این‌رو به منظور تمیز دادن آن‌ها از یکدیگر، باید به عواملی نظیر شکست‌های قیمتی، تغییر حجم معاملات و…، دقت کنیم.
  • یکی از بهترین روش‌های تشخیص شکست، افزایش حجم معاملات حین خروج قیمت از نواحی حمایت یا مقاومت است. هنگام استفاده از الگوهای قیمتی، همواره این نکته را در نظر داشته باشید.
  • برخی صاحب‌نظران معتقدند به منظور اینکه الگوهای نموداری از قدرت بیشتری برخوردار باشند، باید در طول تشکیل الگو، حجم معاملات در نقاط کف و سقف به ترتیب از سمت چپ به راست نمودار کاهش‌یافته و در نقطه شکست، شاهد افزایش حجم معاملات باشیم.

۱- الگوی سر و شانه

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

تقریباً می‌توان گفت محبوب‌ترین و معتبرترین الگوی نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکال است، که کارایی آن به مرور زمان و در شرایط مختلفی اثبات‌شده است. تشکیل این الگو می‌تواند موجب وقوع یک نقطه عطف خیلی مهم یا یک اصلاح قیمت کوتاه‌مدت و معمولی باشد. بر اساس نمودار، الگوی سر و شانه کلاسیک یک سیگنال نزولی و سر و شانه معکوس نشانه‌ای از احتمال وقوع روند صعودی است. به لحاظ هندسی، الگوی سر و شانه کلاسیک از شکل‌گیری سه قله به ‌صورت متوالی تشکیل می‌شود که، دومین قله (سر) نسبت به سایرین (شانه‌ها) بلندتر بوده و درنهایت طرحی شبیه به سر و شانه‌های انسان در نمودار به وجود می‌آید. درصورتی که چنین آرایشی به وسیله دره‌ها شکل بگیرد، الگوی سر و شانه معکوس خواهیم داشت. این الگو معمولاً پس از یک‌روند قوی رخ می‌دهد و برحسب شرایط بازار، می‌تواند نشانه‌ای از تغییر تمایلات جمعی و پتانسیل یک بازگشت قیمتی قریب‌الوقوع باشد.

تحلیل دقیق جریان عرضه و تقاضای حاکم بر روند شکل‌گیری الگوی سر و شانه در حالت کلاسیک نشان‌دهنده این است که در ابتدا خریداران بر بازار تسلط داشته و قیمت را تا سطح مشخصی افزایش داده‌اند، سپس تعدادی از فروشندگان باعرضه سهام خود موجب کاهش قیمت‌ها شده و اولین قله در نمودار تشکیل می‌شود. در ادامه با توجه به اینکه هنوز خریداران امید به صعود قیمت دارند، با افزایش حجم سفارشات خرید و عقب‌نشینی فروشندگان، بازار دوباره شروع به رشد خواهد نمود. این بار به دلیل تقویت انتظارات مثبت در میان معامله گران و با استناد به اتمام اصلاح قیمتی و آغاز موج جدید صعودی، جریان ورودی پول تقویت‌شده و سطح مقاومتی پیش رو (قله قبلی) نیز درهم شکسته و قیمت نقطه بالای جدیدی در نمودار ثبت می‌کند. سپس با توجه به صعود قیمت‌ها، برخی خریداران قبلی به منظور محافظت از سود، اقدام به فروش نموده و در همین حین با اضافه شدن سایر فروشندگان، قیمت کاهش‌یافته و به سطح حمایتی (قله یا مقاومت قبلی که بر اساس قانون تبدیل سطوح تبدیل به حمایت‌شده) پیش روی خود می‌رسد که با افزایش فشار فروش این سطح نیز شکسته شده و درنهایت با شکل‌گیری یک موج سنگین نزولی قیمت تا حوالی دره اول سقوط می‌کند. در این مرحله دوباره تعدادی از خریداران سمج با سفارشات خرید خود موجب صعود قیمت‌ها می‌شوند، با این تفاوت که این‌روند صعودی دوامی نداشته و پس از صعود تا حدود قله اول، فروشندگان برای سومین باربر بازار مسلط شده و با فروش‌های خود موجب شکل‌گیری یک‌روند نزولی قوی می‌شوند. کاهش قیمت حتی با رسیدن به خط روند حمایتی ناشی از اتصال دودره قبلی که خط گردن نامیده می‌شود نیز متوقف نشده و پس از شکست این سطح با حجم معاملات سنگین، روند نزولی قوی آغاز می‌شود. ازلحاظ روانشناسی این الگو بیانگر سه بار تلاش نافرجام خریداران در راستای ادامه روند صعودی است که، درنهایت با شکست رو به پایین خط گردن الگو، سیگنال قوی نزولی نمایان می‌شود. هدف قیمتی این الگو، حداقل به اندازه فاصله قله دوم تا خط گردن است. الگوی سر و شانه معکوس، دقیقاً یک تصویر آیینه‌ای از حالت کلاسیک است، که بر اساس نحوه شکل‌گیری دره‌ها قابل‌تشخیص می‌باشد. تفاوت در این است که برخلاف حالت کلاسیک، تشکیل این الگو تداعی‌کننده یک سیگنال صعودی است.

۲- الگوی سقف و کف دوقلو

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی نموداری است. به همین جهت باید در مواقع خاص یا به همراه سایر ابزارهای تحلیلی استفاده شود، تا خطاهای احتمالی آن تا حد زیادی کاهش یابد. بهترین عملکرد این الگو، پس از حرکات شدید و طولانی‌مدت قیمت است. سقف دوقلو یک سیگنال نزولی و الگوی کف دوقلو نشانه‌ای از احتمال صعود بازار است. ازلحاظ نموداری این الگو نشان‌دهنده دو بار تلاش نافرجام قیمت برای ادامه حرکت اصلی است، که درنهایت با تشکیل آن انتظار می‌رود روند غالب تغییریافته و بازار در جهت دیگری به مسیر خود ادامه دهد. الگوی کف دوقلو ازلحاظ تئوریک نشان‌دهنده این است که، پس از یک‌روند قوی نزولی سرانجام خریداران با غلبه بر فروشندگان توانسته‌اند، روند بازار را به صعودی تغییر دهند. اولین فاز افزایشی پس از یک‌روند نزولی قوی رخ می‌دهد، که درنهایت با تسلط دوباره فروشندگان، بازار افت می‌کند. نتیجه این فعل و انفعالات تشکیل اولین دره و قله است. با نزدیک شدن به سطح حمایتی ناشی از تشکیل دره اول، دوباره خریداران دست به کار شده و قیمت تا محدوده سقف قبلی افزایش می‌یابد. در این مرحله با توجه به متداول ترین اندیکاتورها برای معامله در روند تشکیل دودره پیاپی و درنتیجه آن، وجود یک سطح حمایتی قوی، حجم معاملات به طرز قابل‌توجهی افزایش‌یافته و با شکست ناحیه مقاومتی قله اول، تغییر روند و سیگنال صعودی تایید می‌شود. در سقف دوقلو، دقیقاً شرایط تشکیل الگو بالعکس حالت مذکور بوده و خاصیت آن کاهش قیمت‌هاست. حداقل هدف تکنیکالی این الگوی نموداری در هر دو نوع سقف و کف، به اندازه فاصله بین قله و دره‌ها از نقطه شکست است.

۳- الگوی سقف و کف سه‌قلو

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

درصورتی که الگوی دوقلو در شکست سطوح قیمتی ناتوان باشد و فعل و انفعلات میان خریداران و فروشندگان دوباره به همان صورت تکرار شوند، الگوی نموداری مشاهده‌شده را کف و سقف سه‌قلو می‌نامند. معمولاً تشکیل این الگو در نمودار، نشانه بالقوه‌ای از احتمال تغییر روند بازار است. ازآنجا که این الگو در ابتدا کف و سقف دوقلو بوده است، پس ازلحاظ روانشناسی و خواص تکنیکالی شباهت بسیاری به آن داشته و الگوی بازگشتی محسوب می‌شود. فلسفه روانی این الگو، گویای سه بار تلاش ناموفق گروهی از معامله گران در راستای ادامه روند غالب بازار است. ازآنجا که تشکیل الگوی سه‌قلو زمان بیشتری طول می‌کشد، به همین دلیل می‌توان استنباط نمود که، سیگنال قدرتمندتری صادر کرده و درنتیجه قیمت در جهت شکست الگو، حرکت بیشتری داشته باشد. به‌طور مثال در الگوی کف سه‌قلو، پس از اینکه فروشندگان ناتوانی قیمت در شکست قله اول را مشاهده کنند، به این نتیجه می‌رسند که توان صعودی بازار کاملاً تخلیه‌شده و باید منتظر ادامه روند نزولی باشند. اما در ادامه و با رسیدن به سطح حمایتی، دوباره خریداران با ورود پول هوشمند به بازار موجب افزایش قیمت‌ها می‌شوند و اما این بار در آستانه مقاومت سخت ناشی از قله‌ها، با ورود خریداران جدید و افزایش قابل‌ملاحظه حجم معاملات در نقطه شکست، الگو تایید و روند جدیدی در نمودار شکل می‌گیرد. بارزترین نکته هنگام شکست نواحی نموداری این است که، بسیاری از فروشندگان با مشاهده حجم معاملات هنگام عبور از سطوح و زمان طولانی شکل‌گیری الگو، در صف خریداران قرار می‌گیرند. همانند الگوی قبل، پس از شکست انتظار می‌رود که، حداقل به اندازه فاصله کف و سقف الگو در نمودار، نوسان قیمتی داشته باشیم.

۴- الگوی پرچم

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

اولین نوع از الگوهای ادامه‌دهنده که به معرفی آن‌ها می‌پردازیم، الگوی پرچم است. این الگو اغلب در مواقع اصلاحی پس از شکل‌گیری یک‌روند قوی در بازار به وقوع می‌پیوندد. تشکیل الگوی پرچم پس از یک‌روند پرقدرت، اصطلاحاً موجب استراحت و تجدیدقوای بازار به منظور ادامه روند اصلی می‌شود. با توجه به ماهیت نموداری الگوی پرچم باید توجه داشت، فقط در مواقعی که روند مشخص و قابل‌اطمینانی داشته باشیم، می‌توان به آن استناد کرد و استفاده از این الگو در بازارهای خنثی و بدون روند به هیچ‌وجه توصیه نمی‌شود. بر اساس شکل نموداری، الگوی پرچم یک حرکت شارپ صعودی یا نزولی است که توسط یک سری حرکات اصلاحی کوچک به‌صورت کانال‌های افقی، مورب و یا کنج، متوقف‌شده و پس از مدت کوتاهی، بازار دوباره به روند اصلی خود ادامه می‌دهد. هر چه فاز اصلاحی مدت‌زمان بیشتری طول کشیده و به سمت کنج سوق پیدا کند، انتظار می‌رود پس از شکست، حرکات قیمتی بزرگتری داشته باشیم. برعکس الگوهای بازگشتی، تشکیل پرچم صعودی، یک نشانه از افزایش دوباره قیمت و تشکیل پرچم نزولی از ادامه روند نزولی خبر می‌دهد. پس از شکست و تایید آن به وسیله حجم سنگین معاملات، انتظار داریم بازار حداقل به اندازه پایه پرچم، یعنی ابتدای شروع حرکت تا اولین قله یا دره تشکیل‌شده، تحرک قیمتی داشته باشد.

۵- الگوی مستطیل

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

الگوی مستطیل را می‌توان نوعی پرچم دانست. اما باید میان آن‌ها تمایز قائل شویم، زیرا ازلحاظ کارایی تفاوت بسیاری دارند. به‌طور کلی این الگو نیز از نوع ادامه‌دهنده روند بوده و حرکتی خنثی مابین تحرکات اصلی یک‌روند پرقدرت محسوب می‌شود. زمانی که روند مشخصی قابل‌ملاحظه باشد، در صورت مشاهده الگوی مستطیل در نمودار، می‌توان بر مبنای آن تصمیم‌گیری نمود. ولی همانند الگوی پرچم در سایر مواقع که جهت بازار واضح نیست، کاربردی ندارد. از طرفی مستطیل به الگوهای سقف و کف چند قلو شباهت بسیاری دارد. زیرا در تمامی این اشکال نموداری، قیمت پس از حرکت در جهتی مشخص، برای مدتی در محدوده کوچکی بین حمایت و مقاومت‌های افقی نوسان می‌کند. تشخیص دقیق این الگوها به وسیله جهت و شرایط شکست قیمت امکان‌پذیر است. محدوده نوسانی، محل تقابل خریداران و فروشندگان است که نتیجه آن، مسیر آتی بازار را مشخص می‌کند. همانند الگوی پرچم، شکست سقف مستطیل پس از یک‌روند صعودی یک سیگنال افزایشی بوده و شکست کف الگو نشانه ادامه روند نزولی است.حداقل هدف قیمتی این الگو، ارتفاع مستطیل یعنی فاصله بین سقف و کف‌های محدوده نوسانات است.

چطور با تخفیف کارمزد در صرافی های ارز دیجیتال ثبت نام کنیم؟

نام صرافی تخفیف کارمزد IP خارج از ایران لینک ثبت نام
کوکوین دارد نیاز دارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
کوینکس
دارد نیاز دارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
بیت پین
دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
کیوسک دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
بیت ۲۴
دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
آبان تتر
دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد

توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت می‌کنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.

برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.

آموزش اندیکاتور مکدی MACD در تحلیل تکنیکال

MACD-andictor

MACD-andictor

مکدی MACD جز مهم ترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال است که در اکثر صرافی های مانند بایننس به عنوان ابزار پیش فرض نیز قرار دارد و تقریبا همه معامله گران از آن استفاده می کنند. اهمیت مکدی به قدری زیاد است که در سایر قسمت های تحلیل مانند واگرایی ها، تشخیص پولبک و .. قابل استفاده است. پس با من همراه باشید تا تمامی قسمت های این اندیکاتور را باهم تجزیه و تحلیل کنیم. مباحث پیش نیاز این مقاله زیر را ابتدا مطالعه کنید.

اندیکاتور MACD چیست؟

اندیکاتور مکدی در تحلیل تکنیکال را آقای جرالد بی اپل ابداع کرد که کار اصلی آن بدست آوردن قدرت یک روند و جهت و شتاب آن است. برای استفاده از این اندیکاتور مانند سایر اندیکاتور ها قیمت پایانی معمولا لحاظ می شود. MACD مخفف کلمه Moving average convergence Divergence می باشد که به معنای واگرایی و همگرایی مووینگ اوریج هاست.

اجزای اصلی اندیکاتور مکدی

اندیکاتور مکدی از تفاصل دو میانگین متحرک 12 و 26 روزه حاصل می شود البته در نظر بگیرید این اعداد در Setting این اندیکاتور قابل تغییر است که دو خطی که در اینجا به رنگ آبی و قرمز هستنند به ترتیب خط آبی به نام خط مکدی و خط قرمز به معنای خط سیگنال شناخته می شوند.

نمودار هیستوگرام آن میله های سبز و قرمزی که در نمودار مکدی می بینید همان تفاضل دو خط است که زمانی که میله بلند تر هستنند به معنای این است که قدرت روند بیشتر است و زمانی که میله ها کوتاه می شوند نشانه قدرت روند کمتر است.

در روند نزولی:
بلند شدن میله های قرمز به معنای قوی تر شدن روند است
بلند شدن میله های سبز به معنای ضعیف شدن روند است.

در روند صعودی:
بلند شدن میله های سبز به معنای قوی تر شدن روند است
بلند شدن میله های قرمز به معنای ضعیف تر شدن روند است.

تفاوت بین RSI و MACD

شاخص قدرت نسبی (RSI) نشان می دهد که آیا یک بازار نسبت به سطوح اخیر قیمت بیش از حد خریداری شده یا بیش از حد فروخته می شود. RSI نوسانی است که میانگین سود و زیان قیمت را در یک بازه زمانی مشخص محاسبه می کند. دوره زمانی پیش فرض 14 دوره با مقادیر محدود از 0 تا 100 است. نمی دانید شاخص قدرت نسبی چیست؟ مطلب زیر را مطالعه کنید

MACD رابطه بین دو EMA را اندازه گیری می کند، در حالی که RSI تغییرات قیمت را در رابطه با بالا و پایین ترین قیمت اخیر اندازه گیری می کند. این دو شاخص اغلب با هم استفاده می شوند تا تصویر تکنیکال کامل تری از بازار را به تحلیلگران ارائه دهند.

این شاخص ها هر دو حرکت در بازار را اندازه گیری می کنند، اما از آن جا که عوامل مختلفی را اندازه گیری می کنند ، گاهی اوقات موارد متضادی ارائه می دهند. به عنوان مثال، RSI ممکن است یک بازه زمانی بالاتر از 70 را برای یک دوره پایدار نشان دهد، نشان می دهد که بازار نسبت به قیمت های اخیر بیش از حد به سمت خرید تمایل دارد ، در حالی که MACD نشان می دهد بازار همچنان در حرکت خرید در حال افزایش است. هر یک از شاخص ها ممکن است با نشان دادن واگرایی از قیمت، تغییر روند آتی را نشان دهند (قیمت در حالی که شاخص پایین می آید بالاتر می رود یا بالعکس).

سیگنال خرید و فروش در MACD

سیگنال خرید:
در زیر LINE 0
خط مکدی و خط سیگنال همدیگر را قطع کنند سیگنال خرید صادر می شود و نشان دهنده روند صعودی می باشد.
در زیر LINE 0
تقاطع خط مکدی و خط سیگنال به معنای ادامه روند صعودی است.

سیگنال فروش:
در زیر LINE 0
خط مکدی و خط سیگنال همدیگر را قطع کنند سیگنال فروش صادر می شود و نشان دهنده روند نزولی می باشد.
در زیر LINE 0
تقاطع خط مکدی و خط سیگنال به معنای ادامه روند نزولی است.

نکات مهم در مکدی

1- MACD ناحیه یا خط اشباع خرید و فروش ندارد.

2- MACD حد بالا و پایین ندارد و نمی توان در نظر گرفت که اگر به حد زیر یا بالا آن رسید روند تغییر می کند.

سوالات متداول درباره MACD

استراتژی MACD چیست؟

MACD یکی از متداول ترین شاخص های تحلیل تکنیکال است. با استفاده از دو میانگین متحرک و یک هیستوگرام کار می کند. اگر دو میانگین متحرک با هم جمع شوند، گفته می شود که “همگرا” هستند و اگر از یک دیگر دور شوند، “واگرا” هستند.

MACD برای چه استفاده می شود؟

واگرایی همگرایی متحرک (MACD) یک شاخص حرکت به دنبال روند است که رابطه بین دو میانگین متحرک قیمت یک ارز دیجیتال را نشان می دهد. معامله گران برای شناسایی نقاط ورود و خروج برای معاملات از MACD برای شناسایی زمان حرکت صعودی یا نزولی استفاده می کنند.

اندیکاتور MACD چقدر خوب است؟

این اندیکاتور برای معامله گران تازه کار و باتجربه قابل استفاده است و امکان تفسیر و تأیید آسان تر را فراهم می کند. به همین دلیل، بسیاری آن را در زمره کارآمدترین و قابل اعتمادترین ابزار فنی می دانند. MACD اگرچه برای معاملات روزانه مفید نیست ولی می تواند در نمودارهای قیمت روزانه، هفتگی یا ماهانه اعمال شود.

چگونه شاخص های MACD را تنظیم کنم؟

MACD را می توان به عنوان شاخصی در بالا یا پایین قیمت یک ارز دیجیتال تنظیم کرد. قرار دادن MACD “در پشت” نمودار قیمت، مقایسه با حرکت قیمت را آسان می کند. پس از انتخاب این اندیکاتور، تنظیمات پیش فرض پارامتر ظاهر می شود: (12،26،9).

بهترین بازه زمانی برای MACD چیست؟

MACD در سه بازه زمانی 4 ساعت، 1 ساعت و 15 دقیقه تحلیل تکنیکال می شود. توجه داشته باشید که نسبت هر بازه زمانی به بازه بعدی 4: 1 است. MACD های 1 ساعته و 4 ساعته به عنوان فیلترهای روند کار می کنند. MACD پانزده دقیقه ای سیگنال های خرید و فروش کوتاه را می دهد.

بین اندیکاتورهای MACD یا RSI کدام یک بهتر است؟

MACD در بازارهای پرتحرک بسیار موثر است، در حالیکه RSI معمولاً بالاتر از سطح 70 و پایین تر از 30 است. معمولاً این بالا و پایین ها را قبل از نمودار قیمت اساسی تشکیل تجارت را برای یک تاجر روز آسان کند. معامله را برای یک معامله گر آسان کند.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا