گزینه های باینری چیست

انواع حمایت و مقاومت

ستاپ های پرایس اکشن لنس بگز

آموزش معامله‌گری با پرایس اکشن گامی برای تبدیل شدن به یک معامله‌گر حرفه‌ای است. در این روش، ماهیت حقیقی بازار درک می‌شود و علت اصلی حرکات قیمت مشخص خواهد شد.

در این راستا آقای لنس بگز گام‌هایی را برای بررسی گذشته بازار طبق پرایس اکشن تدوین نموده تا با شناسایی حرکات گذشته و رصد حرکات لحظه‌ای شمع‌های حاضر، نسبت به شناسایی وضعیت بازار اقدام نمائیم و پیش‌بینی برای روند آتی بازار داشته باشیم.

با این روش می‌توان ستاپ‌های معاملاتی پرایس اکشن را برای حرکات قیمت پیدا و مدیریت نمود که شامل فرصت‌های معاملاتی کم‍خطر و با احتمال بالا است. از انواع این ستاپ‌های معاملاتی می‌توان به ستاپ تست حمایت و مقاومت، ستاپ شکست ناموفق و انواع مختلف ستاپ پولبک اشاره نمود.

واژه‌هاي كليدي: پرایس اکشن، ستاپ‌های معاملاتی، تست، پولبک، شکست ناموفق.

1- مقدمه

به منظور بررسی ستاپ‌های پرایس اکشن، در ابتدا ضروری است ساختار بازار مشخص گردد. ساختار بازار با تعیین حمایت‌ها و مقاومت‌ها در تایم فریم معاملاتی و یک تایم فریم بالاتر (ساختار) به دست می‌آید و سپس روند در حال حرکت داخل ساختار ارزیابی و شناسایی می‌شود.

روندها در پرایس اکشن در یک دسته‌بندی کلی به روندهای صعودی، نزولی و خنثی تقسیم‌بندی می‌شوند. با مشخص کردن روند داخل ساختار، میدان نبرد مشخص می‌شود. در ادامه با بررسی ضعف و قدرت روند موجود، جهت احتمالی روند آینده را بررسی می‌کنیم و دائما این ارزیابی در روند بازار ادامه خواهد داشت.

برای موفقیت دائم در معامله‌گری پرایس اکشن ضروری است که درصد معاملات موفق افزایش یابد که برای این منظور ضروری است به هر یک از ابزارهای تحلیل تکنیکال مسلط بود و مانند یک پازل از هر کدام آن‌ها در زمان و موقعیت مناسب استفاده نمود.

2- فرصت‌های معاملاتی در پرایس اکشن

یکی از نکات مهم در پرایس اکشن این است که بازارها در واقع حرکت قیمت نیستند و این تصمیمات معامله‌گران در فضای ترس و طمع است که قیمت را به حرکت در می‌آورد. برای این منظور باید همسو با معامله‌گران موفق شد، معامله‌گرانی که تصمیمات درست و به موقع اتخاذ می‌کنند. در یک زمان قابلیت تشخیص رفتار معامله‌گران راحت‌تر خواهد بود و آن زمانی است که فشار و استرس ناشی از ضرر معاملات به وجود می‌آید.

لذا پرایس اکشن روش کسب سود مستمر و دائم، شناسایی محدوده‌ها و زمان‌هایی است که معامله‌گران برای رهایی از استرس، تصمیمات معاملاتی می‌گیرند. موقیت‌هایی که آن‌ها متوجه می‌شوند اشتباه کرده و مجبور به خروج از معاملات می‌شوند. لذا فرصت‌های اصلی در معامله در شرایط مخالف ضعف و شناسایی معامله‌گران به دام افتاده به دست می‌آید.

هدف اصلی، معامله در جهت روند اصلی و مخالف ضعف در حرکات بازار است. استراتژی پرایس اکشن شناسایی روند ضعیف شده و معامله‌گری در جهت عکس آن است.

3- ستاپ‌های معاملاتی لنس بگز

ستاپ‌های معاملاتی پرایس اکشن با شناسایی ضعف در حرکت فعلی قیمت و معامله‌گران گرفتار به دست‌ می‌آید. فرصت‌های معاملاتی در محدوده سطوح حمایت و مقاومت در تایم فریم معاملاتی و تایم فریم بالاتر مشخص می‌شوند.

در ادامه انواع این ستاپ‌های معاملاتی را معرفی می‌کنیم:

1- ستاپ تست حمایت و مقاومت پرایس اکشن

2- ستاپ شکست ناموفق پرایس اکشن

3- ستاپ پولبک بعد از شکست پرایس اکشن

4- ستاپ پولبک ساده در روند پرایس اکشن

5- ستاپ پولبک پیچیده در رون پرایس اکشن

4- ستاپ تست حمایت یا مقاومت (TST)

ستاپ حمایت و مقاومت پرایس اکشن در شرایطی ایجاد می‌شود که قیمت نمی‌تواند از محدوده حمایت و مقاومت عبور کند و این سطوح مهم حفظ می‌شوند. احتمال موفقیت این معامله در شرایطی بالاتر است که قیمت به مقاومت‌های تایم فریم بالاتر واکنش نشان دهد. در شکل 1 ستاپ تست حمایت یا مقاومت ارائه شده است.

در این ستاپ قیمت محدوده حمایت و مقاومت را تست می‌کند و حتی ممکن است اندکی به داخل آن‎ها نفوذ نماید ولی از آن نمی‌تواند عبور کند.

معامله‌گران پرایس اکشنی که دیر هنگام وارد معامله شده‌اند، با تست قیمت در محدوده مقاومت و یا حمایت، حد ضررهایشان فعال می‌شود و حرکت در جهت عکس را تقویت می‌کند.

شکل 1- ستاپ تست حمایت یا مقاومت

5- ستاپ شکست ناکام (انواع حمایت و مقاومت ناموفق) (BOF) لنس بگز

در این ستاپ پرایس اکشن، قیت یک سطح حمایت یا مقاومت را می‌شکند اما نمی‌تواند در موقعیت جدید تثبیت شود و مجدد به داخل محدوده فعلی باز می‌گردد.

شکل 2- ستاپ شکست ناموفق BOF در پرایس اکشن لنس بگز

در شکل بالا مشاهده می‌شود که قیمت به محدوده حمایت و مقاومت نفوذ کرده و از آن عبور می‌کند، اما نمی‌تواند به صورت موفقیت‌آمیزی حرکت خود را ادامه دهد و مجدد به داخل محدوده باز می‌گردد. در این ستاپ تعدای از معامله‌گران هنگام شکست قیمت وارد معامله شده، لیکن این بازار دارای توانایی کافی برای ادامه مسیر نمی‌باشد و برای ادامه مسیر در راه شکست ضعف نشان می‌دهد. عدم توانایی ادامه مسیر سبب می‌شود، معامله‌گران ذکر شده به دام بیافتند و خروج آن‌ها سبب فشار بیشتر در جهت مخالف شکست خواهد شد. هدف معاملاتی در این ستاپ ورود به بازار در هنگام بازگشت قیمت به محدوده حمایت و مقاومت است و معامله گران پرایس اکشن باید در این امر، توانایی کسب کنند.

6- ستاپ پولبک بعد از شکست (BPB) لنس بگز

در این ستاپ پرایس اکشن، قیمت از یک محدوده حمایت و مقاومت عبور می‌کند، در سمت جدید قیمت پذیرش می‌شود و پولبک ضعیف در سطح جدید شکل می‌گیرد که نشان ضعف در مسیر پولبک و قدرت حرکت در مسیر جدید است. در هر عبور قیمت از سطوح حمایت و مقاومت، حرکات قیمت را با دقت بررسی می‌کنیم تا نشانه‌های ضعف را مشاهده نمائیم. در صورت مشاهده ضعف در شکست به دنبال فرصت معاملاتی BOF خواهیم بود و در صورت مشاهده ضعف در پولبک بعد از شکست به دنبال ستاپ معاملاتی BPB خواهیم بود. برای ورود به معامله در هر یک از ستاپ‌ها می‌بایست نسبت مناسب ریسک به ریوارد و تریگر ورود[10] خصوصا در محدوده قیمت‌های عمده‌‍فروشی LWP فراهم باشد.

در شکل 3 ستاپ پولبک بعد از شکست BPB پرایس اکشن لنس بگز ارائه شده است.

شکل 3- ستاپ پولبک بعد از شکست BPB

تعداد بسیاری از معامله‌گران، پرایس اکشن همواره تمایل دارند در خلاف روند و ابتدای روندهای جدید وارد شوند اما زمانی که حمایت کافی از این معامله‌گران صورت نگیرد، حرکت در مسیر پولبک با ضعف همراه خواهد بود و لذا فرصت معاملاتی BOF شکست خورده و فرصت معاملاتی BPB ایجاد خواهد شد.

7- ستاپ پولبک ساده در روند(BP)

این ستاپ پرایس اکشن، ورود به معامله بعد از تحقق پولبک‌های ساده(اصلاح) در مسیر روند می‌باشد.

در یک دسته‌بندی کلی پولبک‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند:

الف- پولبک‌های ساده BP

ب- پولبک‌های پیچیده که پولبک همراه با چند نوسان یا اصلاح زمانی طولانی مدت است.

زمانی‌که انتظار ادامه روند کنونی بازار وجود دارد، می‌توان با مشاهده ضعف در پولبک‌ها و اصلاح‌های موقت بازار به دنبال ستاپ‌های معاملاتی PB در پرایس اکشن لنس بگز بود.

یعنی ستاپ پولبک پرایس اکشن لنس بگز، یک ستاپ در راستای روند است.

شکل 4- ستاپ پولبک ساده PB

مهم‌ترین نکته تحلیل پرایس اکشن و بازار این است که بازار همواره در جهت قدرت و خلاف جهت ضعف حرکت می‌کند. ما از این پولبک‌های ضعیف برای یافتن معامله‌گرانی که به اشتباه در خلاف جهت روند وارد شده‌اند و خروج آن‌ها حرکت در مسر روند اصلی را تقویت می‌کند، استفاده می‌کنیم.

تحلیل کندل به کندل پرایس اکشن کمک می‌کند تا زمان پایان پولبک‌ها را شناسایی کنیم. یکی از نواحی که احتمال اتمام پولبک‌ها را تقویت می‌کند، کف و سقف نوسان پیشین می‌باشد.

در شکل 5 اهمیت توجه به کف و سقف نوسان‌های پیشین که احتمال بیشتری برای اتمام پولبک‌ها را نمایان می‌کند، نشان داده شده است.

شکل 5- توجه به کف و سقف نوسا‌ن‌های پیشین در پرایس اکشن

8- ستاپ پولبک پیچیده در روند (CPB)

این ستاپ ورود به معامله بعد از تحقق پولبک‌های پیچیده است که متشکل از چندین نوسان بوده و یا اصلاح زمانی و فرسایشی رخ می‌دهد. با مشاهده ضعف در این اصلاح پیچیده می‌توان به دنبال ستاپ معاملاتی CPB‌ بود. وقوع PBهای ناموفق که هنوز قیمت در جهت روند حرکت نکرده، می‌تواند سبب فرصت CPB شود.

شکل 6- وقوع ستاپ معاملاتی اصلاحی با سه نوسان یا اصلاح زمانی

ستاپ CPB فرصت‌های معاملاتی قوی‌تر، مطمئن‌تر و با سود بیشتری نسبت به ستاپ‌های PB پرایس اکشن لنس بگز ایجاد می‌نماید.

9- نتیجه‌گیری

در پرایس اکشن، نقاط قوت و ضعف بازار شناسایی شده و جهت احتمالی روند آینده بازار تعیین می‌شود. روند آتی بازار در مسیر قدرت و عکس مسیر ضعف آن حرکت می‌کند. روند در مسیری ادامه پیدا خواهد کرد که کمترین تنش و حداقل مقاومت برای آینده حرکتی آن وجود داشته باشد.

ستاپ‌های معاملاتی پرایس اکشن لنس بگز بر پایه همین الگو طراحی شده است. ارزیابی قدرت و ضعف در محدوده حمایت‌ها و مقاومت‌ها که گام‌های اصلی حرکات قیمت را برای آینده شکل می‌دهد.

با شناسایی دقیق و به موقع هر یک از این حرکات می‌توان معاملاتی با احتمال موفقیت بالا را در پرایس اکشن طراحی نمود.

حمایتها و مقاومتها، شرایط و هرچیزی که درباره آنها باید بدانید

resistance-and-support-feature

مقاومت و حمایت پراستفاده‌ترین بخشهای تحلیل تکنیکال هستند. آموزش هر سبک از تحلیل تکنیکال با یادگیری خطوط مقومت و حمایت شروع میشود. افراد زیادی در بازارهای مالی نام خود را تحلیل‌گر میگذراند و گاهی به آموزش دادن دیگران میپردازند در حالیکه در این بخش از تحلیل تکنیکال که پایه‌ای ترین بخش آن است ضعف دارند.

در این مقاله قصد داریم به آموزش کامل حمایتها و مقاومتها بپردازیم. شما بعد از خواندن این مقاله، تمام اصول خطوط مقاومت و حمایت را یاد میگیرید اما به این نکته توجه داشته باشید که یادگیری اصول به تنهایی کافی نیست و برای اینکه به مرحله حرفه‌ای برسید نیازمند تمرین بر روی نمودارهای مختلف هستید. برای نوشتن این مقاله از کتابهای مهمی از جمله کتاب جان مورفی و مارتین پرینگ که در بسیاری از آموزشها به عنوان مرجع در نظر گرفته میشوند استفاده شده است.

برای شروع آموزش این بحث، اول بهتر است درک درستی از بازار و بالاپایین شدن قیمتها پیدا کنیم.

عرضه و تقاضا

اگر با عرضه و تقاضا در بازارهای مالی آشنایی ندارید، درک آن به شما دید تازه‌ای میدهد. دیگر هیچ بالا و پایینی در نمودار را بدون دلیل نمیبینید و سعی میکنید عوامل حرکات بازار را تحلیل کنید. اصولا وجود مبحثی به نام تحلیل تکنیکال بر اساس مفهومی به نام عرضه و تقاضا شکل گرفته است.

بازار از چه چیزی تشکیل شده است؟

همه بازارها از عامل مهمی تشکیل شده‌اند که این عامل، چیزی نیست جز ما انسانها! شما با دیدن یک چارت و نمودار قیمتی، با چند خط و کندل معمولی مواجه نیستید بلکه در پشت صحنه آن انسانهای زیادی هستند که احساسات متفاوت دارند. گاهی با طمع مواجه میشوند گاهی با ترس و گاهی بنا به هردلیلی ارزی را میخرند و گاهی مفروشند.

زمانهایی وجود دارد که خبری بسیار بد مثل جنگ پخش میشود، یا رییس جمهور کشوری عوض میشود و یا سرمایه‌گذار مهمی توییتی را منتشر میکند. همه این مواقع تاثیری که مردم از این اخبار میگیرند باعث میشود جنسی را بفروشند و یا بخرند.

عرضه و تقاضا چیست؟

به نظر شما چرا قیمت طلا زیاد است؟ قطعا دلیل قیمت زیاد طلا رنگ طلایی آن نیست بلکه کمیاب بودن آن است. هرچیز کمیابی قیمت بالایی دارد و دلیل آن این است که عرضه آن بسیار کمتراز تقاضای مشتریان است .

عرضه وقتی است که جنسی توسط تولید کننده‌ای تولید میشود و تقاضا وقتی است که مشتریان خواهان آن جنس هستند و آن را تقاضا میکنند. برای مثال یکی از عواملی که باعث شده است قیمت بیت کوین اوج بگیرد این است که تعداد آن محدودیت دارد و روزی به پایان میرسد. این یعنی روزی عرضه آن به پایان میرسد و تنها تقاضا میماند!

قضیه عرضه و تقاضا در تمام قسمتهای زندگی وجود دارد. برای مثال وقتی شکر و روغن کمیاب میشوند، وقتی مردم خرید جنسی را تحریم میکنند و قیمت آن کاهش پیدا میکند، وقتی بیماری مثل کرونا در جهان به وجود میاید و جنسی مثل ماسک به جنسی حیاتی تبدیل میشود و عرضه آن بسیار کمتر از تقاضای آن است و قیمت آن افزایش میابد و …. عرضه و تقاضا مهمترین عامل برای تغییر قیمت هرچیزی است.

وظیفه یک تحلیل گر و سرمایه‌گذار، فهمیدن این موضوع است که یک جنس در چه زمانی و در چه قیمتی خواهان بیشتری دارد و در چه زمانی بیشتر فروش میرود و با پیشبینی درست و به موقع آن اقدام به خرید و فروش میکند و سود میبرد.

برای مثال در تصویر زیر توییت شخصی در چندین سال پیش زمانی که بیت کوین 8 دلار بود را میبینیم که اظهار پشیمانی میکند از اینکه 1700 عدد بیت کوین خود را بیشتر نگه نداشته تا در قیمت 8 دلار بفروشد! اگر او این تعداد بیت کوین خود را در قیمت 60 هزار دلار داشت چقدر ارزش داشت؟

حالا که با مفهوم عرضه و تقاضا بهتر آشنا شدیم یک قدم دیگر جلو میرویم.

حمایتهای و مقاومتها

دو دسته خطوط در تحلیل تکنیکال وجود دارد که در نمودارها کشیده میشوند:

  • خطوط استاتیک
  • خطوط داینامیک

خطوط استاتیک خطوطی هستند که همواره در طول زمان روی یک قیمت هستند و ثابت هستند. مثلا همیشه سه هزار دلار برای بیت کوین یک خط حمایتی و مقاومتی است و این خط در طول زمان بالا یا پایین نمیشود.

خطوط داینامیک خطوطی هستند که محل آنها در طول زمان تغییر میکنند. یک نمونه از این خطوط که بسیار پر استفاده هستند خط روند است.

در ادامه به تعریف و روش رسم این دو نوع خط میپردازیم.

حمایتها و مقاومتهای استاتیک

در بسیاری از کتابها حمایتها در نمودار، محل خریدهای مشتریان و مقاومتها محل تجمع فروشهای فروشنده‌ها تعریف شده است. به این معنی که هرگاه قیمت به مقاومت برسد فشار فروش زیاد است و احتمالا قیمت از آن خط برمیگردد. (شکل زیر)

درست برعکس این قضیه هرگاه به یک خط حمایتی برسیم در آنجا فشار خرید زیاد است و احتمالا در آن ناحیه قیمت بالا میرود.(شکل زیر)

حالا که کمی با حمایتها و مقاومتهای استاتیک آشنا شدیم بهتر است بدانیم که چرا خطوط حمایت و مقاومت به وجود می‌آیند.

چرا حمایت و مقاومت در نمودار به وجود می‌آیند؟

برای همه ما زمانهای زیادی پیش آمده که جنسی را در قیمت مناسبی نخریدیم و فرصت را از دست داده‌ایم. در این زمان دو حالت برای ما پیش میاید:

  • یا جنس را در قیمت بالاتر میخریم
  • یا منتظر میمانیم که شاید قیمت دوباره به قیمت از دست رفته برگردد

مورد دوم دقیقا همان دلیلی است که باعث به وجود آمدن سفارشهای خرید بسیاری در ناحیه خاص میشود. وقتی قیمت به حمایت قبلی برمیگردد افرادی که شانس خود را برای خرید در فرصت قبل از دست داده بودند، فرصتی جدید برای خرید به دست می‌آورند و سریعا اقدام به خرید میکنند.

برای مثال در بیت کوین یکی از حمایتهای قدرتمند که در بسیاری از مواقع قیمت را بر روی خود نگه داشته است ناحیه 3000 است. بارها وقتی قیمت ریزش شدید پیدا کرده است، در این ناحیه خریدارها قیمت را نگه داشته و به سمت بالا هدایت کرده‌اند.

برعکس همین قضیه برای مقاومتها نیز وجود دارد. برای مثال فرض کنید جنسی را داریم که قصد فروش آن را داریم. وقتی بهترین فرصت برای فروش جنس را در قیمت بالا از دست میدهیم دو حالت برای ما به وجود میاید:

  • یا جنس را در قیمت بالاتر میخریم
  • یا منتظر میمانیم که شاید قیمت دوباره به قیمت از دست رفته برگردد و بعد بفروشیم

برای مثال میتوانیم به نمودار atom/btc اشاره کنیم و مقاومتی که در ناحیه مقاومتی سبز رنگ شکل رفته است.

مقاومتها بعد از شکسته شدن به حمایت تبدیل میشوند

یک آپارتمان را تصور کنید که ما در طبقه سوم آن ساکن هستیم. کف آپارتمان ما در اصل سقف کسی است که در طبقه دوم زندگی میکند و سقف ما کف ساختمان کسی است که در طبقه بالایی زندگی میکند.

این ترتیب در نمودار نیز وجود دارد و لازم است به آن توجه شود. اگر قیمت موفق شود مقاومتی را بشکند از آن پس آن مقاومت تبدیل به حمایت میشود و هرگاه قیمت دوباره به آن خط برگردد افرادی سعی میکنند در آن ناحیه خرید کنند. برای مثال به نمودار بیت کوین که در تصویر زیر آمده است توجه کنید.

در یک نمودار حمایتها و مقاومتها همواره در حال تبدیل شدن به یکدیگر میباشند و هروقت دیدیم خط مهمی شکسته شد، از آن به بعد نباید آن را رها کنیم.

قدرت یک خط مقاومت و حمایت چگونه تشخیص داده میشود؟

اگر به نمودار و سطوحی که تشکیل میدهد نگاه کنید، احتمالا خطوط بسیار زیادی را پیدا میکنید که قیمت در آنها واکنش نشان میدهد. در این مواقع نیاز است عواملی را در نظر بگیریم که با استفاده از آنها تشخیص بدهیم قدرت و اهمیت کدام یک از این سطوح بیشتر است.

البته این نکته را باید در نظر گرفت این عوامل کاملا تجربی به دست آمده است و هیچگاه نمیتوان به طور دقیق قدرت و اهمیت سطحی را مشخص کرد.

به صورت کلی عواملی که اهمیت یک مهمه را مشخص میکنند را میتوان در این عوامل خلاصه کرد:

  • اعداد رُند از نظر روانشناسی مغز ما به پذیرش اعداد رند بیشتر تمایل دارد. برای مثال معمولا ما عدد 100 را به عدد 97 بیشتر ترجیح میدهیم. این قضیه در بازارهای مالی نیز صدق میکند. خطی که برروی عددی رند مانند 5، 10، 100 و… قرار گرفته ناخودآگاه برای معامله‌گران باارزش تر است.
  • چند بار باعث تغییر روند شده است قیمت مدام از زوند صعودی به نزولی و برعکس تغییر حالت میدهد. وقتی تغییر روند اتفاق میافتد که جای فروشنده‌ها و خریدارها عوض میشود. در حمایتها و مقاومتها آن خطی ارزش بیشتری دارد که بیشتر از خطوط دیگر باعث عوض شدن تصمیم معامله‌گران شده است. معمولا رد شدن از این خطوط قدرت زیادی را میطلبد.
  • با چه قدرتی قیمت را نگه داشته است کوهنوردی را تصور کنید که ارتفاع قصد فتح قله‌ای را دارد. هزچه این ارتفاع بیشتر باشد کوهنورد برای فتح آن انرژی بیشتری نیاز دارد. و هرچه به قله نزدیکتر میشود از انرژی او کاسته میشود. برای مثال اگر قله 100 متر ارتفاع داشته باشد کوهنورد زمانی که به قله میرسد انرژی کمتری دارد تا زمانی که قله تنها 10 متر ارتفاع دارد. در بازارهای مالی هم این نکته صدق میکند. هرچه قیمت از فاصله کمتری به سمت مقاومتی حمله کند توانش برای شکستن آن بیشتر میشود. هرچقدر قیمت دفعات بیشتری موفق بشود این حمله‌ها را دفع کند اهمیت و قدرت بیشتری دارد.

این عوامل مثل امتیاز میمانند. هرچقدر خطی امتیاز بیشتری کسب کند قدرت و اهمیت بیشتری دارد.

خظوط داینامیک

به طور کلی خطوطی داینامیک هستند که شیب داشته باشند و در طول زمان محل آنها تغییر کند. میتوانیم خط‌های روند (trendline) و خطوط میانگین (ma) را مثال بزنیم.

قبل از توضیح خطهای روند نخست باید مفهوم روندهای نزولی و صعودی را بهتر درک کنیم.

روندهای نزولی و صعودی

تمام قسمتهای نمودار از قله‌ها و دره‌ها (high and lows) ساخته شده است. گاهی این قله ها و دره‌ها به ترتیبی منظم چیده میشوند و گاهی نامنظم. نوع قرار گرفتن این قله‌ها و کفها روندهای نزولی و صعودی را مشخص میکند.

چه زمانی روند صعودی و نزولی شکل میگیرد؟

روند صعودی زمانی شکل میگیرد که هر دره و یا کف بالاتر از کف یا دره قبلی باشد. در این زمان وقتی این کفها را به هم دیگر متصل کنیم خط روند صعودی به وجود میاید درست مانند شکل زیر:

روند نزولی درست برعکس روند نزولی است و زمانی شکل میگیرد که هر قله و یا سقف پایین‌تر از قله و یا سقف دیگر باشد. در این زمان وقتی این قله‌ها و سقف‌ها را به همدیگر متصل کنیم روند نزولی شکل میگیرد. مانند شکل زیر:

مهم ترین دلیلی که یک خط به عنوان خط روند در نظر گرفته شده است این است که آن خط چندین بار برخورد یا اصطلاحا تاچ شده است. شرط اولیه برای اینکه یک خط، خط روند باشد اتصال دو نقطه است اما این خط سوم است که به خط روند اعتبار میبخشد.

پیدا کردن خطهای روند جزئی مهم از تحلیل تکنیکال هستند. پیدا کردنشان ساده به نظر میاید اما گاهی خطوطی را در نظر میگیریم که به نظر درست هستند اما به راحتی قیمت آنها را میشکند.

رسم خط روند بیشتر از اینکه از قوانینی ساده تشکیل شده باشد باید چیزی باشد که اکثریت معامله‌گران اعتبار آن را قبول داشته باشند. بنابراین رسم خط روند صحیح، کاری چالشی است. در مقاله رسم خط روند به صورت کامل و جامع به نحوه رسم یک خط روند معتبر پرداخته شده است.

رسم کانال

رسم کانال در تحلیل تکنیکال یکی از تکنیکهای کاربردی برای تسخیص جهت بازار میباشد. یک کانال زمانی شکل میگیرد که قیمت میان دو خط موازی که یکی از این خطوط، خط روند معتبر باشد قرار بگیرد. در این مواقع زمانی که قیمت به ضبع پایین میرسد معامله گران اقدام به خرید میکنند و زمانی که به ضلع بالایی میرسد میفروشند.

در مقاله آموزش رسم کانال و روش دریافت سیگنال با استفاده از آن به طور کامل به بحث کانالها و روش رسم آنها به زبان ساده پرداخته شده است.

برای نمونه در تصویر زیر یک کانال صعودی را میتوانید مشاهده کنید. این کانال بعد از پیدا شدن خط روند صعودی کشیده میشود.

روش‌های تعیین حد سود و زیان

روش‌های مختلفی برای تعیین حد سود و زیان در بازار سهام وجود دارند و همان‌گونه که در مقاله قبلی توضیح داده شد؛ اکثر معامله‌گران به منظور پیش‌بینی نقاط خروج احتمالی از بازار، از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند. در این مطلب به بیان مهم‌ترین روش‌های تعیین حد سود و ضرر بر مبنای قیمت، با ذکر مثال‌هایی از بازار سهام خواهیم پرداخت.

فواصل قیمتی مشخص نسبت به ناحیه ورود

برخی سرمایه‌گذاران رویکرد تحلیلی خاصی نداشته و بیشتر روی اعداد ثابت تمرکز دارند. معیار اصلی در این روش، میزان فاصله نقاط خروج نسبت به ناحیه ورود است که معمولاً این فواصل بر اساس واحد درصد بیان می‌شوند. این مقادیر بر مبنای شرایط کلی بازار (نظیر محدودیت نوسان مجاز روزانه)، نوسانات ذاتی سهم و سایر موارد تعیین خواهند شد. در نمودار زیر که مربوط به سهام شرکت ایران خودرو است؛ معامله‌گر پس از شکست سطح مقاومتی تصمیم به ورود می‌گیرد و بر اساس یک استراتژی شخصی، مقدار ثابت %۱۰ حد ضرر نسبت به نقطه ورود در نظر گرفته است. با توجه به اینکه نسبت پاداش به ریسک معاملاتش روی عدد ۲ تنظیم شده است؛ حد سود از ناحیه ورود به بازار، %۲۰ فاصله خواهد داشت.

فواصل قیمتی نسبت به ناحیه ورود

اعداد رند

استفاده از اعداد رند در تحلیل تکنیکال کلاسیک و به طور کلی تعیین نقاط بازگشت بازار سهام، بسیار مرسوم است. معامله‌گران کهنه‌کار بازار مالی نیز به این سطوح توجه ویژه‌ای داشته و هنوز هم نسبت به کارایی آن‌ها دیدگاه مثبتی دارند. عموماً رسیدن قیمت به محدوده اعداد رند در نمودار، موجب ایجاد تحرکات خاصی در عرضه و تقاضای بازار می‌شود. برخی معامله‌گران با قرار دادن نقاط خروج خود در این سطوح سعی دارند؛ حد سود و زیان مطمئنی داشته باشند. به منظور درک بهتر مطلب، موقعیت معاملاتی فرضی زیر را در سهم وبصادر در نظر بگیرید. پس از شکست نقطه تلاقی خط روند و سطح مقاومتی، فرد اقدام به ورود نموده است که با نسبت بازده به ریسک برابر ۱، مقادیر ۸۰۰ و ۵۰۰ ریال را به ترتیب به عنوان حد سود و زیان احتمالی این معامله در نظر گرفته است.

اعداد رند

اندیکاتورها

بدون شک یکی از پرطرفدارترین ابزار نموداری در میان معامله‌گران بازار مالی اندیکاتورها هستند که خود به چندین نوع تقسیم می‌شوند. این ابزارها به حدی مورد علاقه سرمایه‌گذاران است که به عناوین مختلفی نظیر تحلیل بازار، نقطه ورود و نواحی خروج از آن‌ها استفاده می‌کنند. مهم ترین دلیل محبوبیت اندیکاتورها در میان معامله‌گران مبتدی، سهولت کاربری آن‌ها است. اندیکاتورها بر اساس ماهیت و دسته بندی موجود در پلتفرم‌های تحلیلی، به چهار نوع کلی روند یاب، مبتنی بر حجم، اسیلاتورها و اندیکاتورهای تدوین شده توسط آقای بیل ویلیامز تقسیم بندی می‌شوند.

میانگین متحرک یکی از کاربردی ترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال است که یکی از موارد استفاده آن تعیین نقاط خروج می‌باشد. میانگین‌ها معمولاً به صورت منفرد یا چندگانه استفاده می‌شوند. در تصویر زیر یک موقعیت معاملاتی را مشاهده می‌کنیم که نقاط ورود و خروج کاملاً بر اساس تقاطع دو میانگین متحرک شکل گرفته اند.

اگر قیمت بالاتر از میانگین‌ها قرار داشته و یک تقاطع مثبت نیز اتفاق بیفتد(یعنی خط قرمز رنگ که متعلق به میانگین ۴۰ روزه است، میانگین متحرک۶۰ روزه را به سمت بالا بشکند) اقدام به خرید نموده و انواع حمایت و مقاومت زمانی که میان قیمت و میانگین متحرک ۴۰ روزه، یک شکست قیمتی نزولی رخ دهد؛ باید از معامله خارج شویم. در واقع یک نقطه خروج غیرثابت انتخاب شده است که به صورت هم‌زمان حد سود و زیان را پوشش می‌دهد.

اندیکاتورها

فیبوناچی

افرادی که سواد ریاضی داشته باشند؛ مطمئناً سری اعداد فیبوناچی را می‌شناسند و داستان معروف آن را نیز شنیده‌اند. مجموعه ابزار فیبوناچی در پلتفرم‌های معاملاتی بازار مالی، یکی از قدرتمندترین ابزارهای تحلیلی به شمار می‌آیند که حتی می‌توان صرفاً بر مبنای آن‌ها یک استراتژی معاملاتی کامل تدوین نمود! فیبوناچی بازگشتی یکی از محبوب ترین ابزار تحلیل نموداری فیبوناچی است که معامله‌گران بسیاری از سطوح آن به عنوان نقاط کلیدی ورود و خروج از معامله استفاده می‌کنند. با مشاهده نمودار قیمت شرکت مخابرات ایران متوجه می‌شویم که معامله‌گر «الف» بر اساس تلاقی خط روند صعودی، سطح حمایتی کلاسیک و ناحیه %۳۸ فیبوناچی بازگشتی در یک نقطه، اقدام به خرید نموده است. حد سود این معامله در سطح صفر درصد فیبوناچی یا همان قله قبلی و حد ضرر آن نیز در ناحیه %۶۱.۸ که درصد طلایی فیبوناچی می‌باشد؛ قرار داده شده است.

فیبوناچی

سطوح حمایت و مقاومت

تعداد کثیری از معامله‌گران قدیمی بازار، به این سطوح ساده اما مهم در نمودار قیمت، توجه خاصی داشته و بخش مهمی از استراتژی معاملاتی آن‌ها را شامل می‌شود. تئوری اصلی در استفاده از حمایت و مقاومت کلاسیک این است که بر اساس روانشناسی جمعی اگر قیمت از یک ناحیه بازگشت داشته باشد؛ ممکن است دفعات بعدی نیز با رسیدن به این نقطه، سرمایه‌گذاران واکنش مشابهی داشته باشند. به همین دلیل استفاده از این سطوح به عنوان نقاط خروج از بازار، کار بسیار عاقلانه‌ای به نظر می‌رسد. زیرا، در صورت شکست این نواحی، هشدار جدی مبنی بر تغییر روند صادر شده و منطقی است که از معامله خارج شویم. در مثال زیر بر اساس نماد تاپیکو، نمونه‌ای از موقعیت‌های معاملاتی را مشاهده می‌کنیم که نقاط حد سود و زیان بر اساس سطوح حمایت و مقاومت مشخص شده‌اند.

سطوح حمایت و مقاومت

خطوط روند

همانند سطوح حمایت و مقاومت کلاسیک، خط روند نیز یکی از مفاهیم ابتدایی و مهمی است که به تحلیلگران فنی آموزش داده می‌شود. این خطوط که طبق قواعد مشخصی، از اتصال نقاط بازگشت قیمت در نمودار تشکیل می‌شوند، یکی از قدرتمند ترین ابزارهای تحلیلی در بازار مالی به شمار می‌روند. خط روند به صورت انفرادی یا در نقاط تلاقی با سایر ابزار تحلیل، قابلیت استفاده دارد. این خطوط به دلیل اینکه یکی از مبانی اصلی تحلیل تکنیکال تلقی می‌شوند؛ ابزار دیگری نیز بر اساس آن‌ها تدوین یافته‌اند. به عنوان نمونه کانال‌های قیمتی از نمونه ابزار مرسوم در تحلیل نموداری می‌باشند که بر مبنای خطوط روند ترسیم می‌شوند.

در موقعیت معاملاتی فرضی ذیل مشاهده می‌کنید که پس از ترسیم یک کانال قیمتی صعودی در نمودار روزانه سهم ملی صنایع مس ایران، معامله‌گر «ب» پس از شکست ناحیه مقاومتی کوتاه مدت، اقدام به خرید سهم می‌نمایند. در چنین موقعیت‌هایی معامله‌گران بلندمدتی می‌توانند، از خطوط کف و سقف کانال به ترتیب به عنوان حد زیان و سود بهره ببرند و در صورتی که سرمایه‌گذار افق کوتاه ‌مدتی را مد نظر داشته باشد؛ با رسیدن به خط روند کوتاه مدت(خط قرمز رنگ) جهت جلوگیری از تقبل ریسک تغییر روند، می‌توان از معامله خارج شد.

خطوط روند

الگوهای قیمتی

امروزه تشخیص روند آتی بازار سهام بر اساس الگوهای قیمتی، بسیار رایج است. این الگوها بر اساس حرکات قیمتی پرتکرار و مشابه که پس از وقوع آن‌ها بازار روند مشخصی پیدا کرده است؛ از اطلاعات قیمتی بلند مدت بازارهای مالی، استخراج شده‌اند. الگوهای نموداری انواع و اقسام مختلفی دارند که مهم ترین آن‌ها عبارتند از: سر و شانه، پرچم، مستطیل، سقف و کف‌های چند قلو، کنج.

این الگوها بر اساس شرایط وقوع می‌توانند خاصیت نزولی یا صعودی داشته و یکی از نقاط قوت الگوهای قیمتی این است که یک الگو به تنهایی می‌تواند نواحی حد سود و زیان معاملات را به طور دقیق مشخص کند. به طور مثال به الگوی پرچم و نقاط خروج از معامله در نمودار سهام بانک ملت توجه فرمایید.

حمایت و مقاومت یعنی چه؟

حمایت و مقاومت چیست پاسخ این سوال یکی از مهمترین مبانی تصمیمات اساسی فعالان بورس است.

حمایت یا Support و مقاومت یا Resistance دو مفهوم بسیار مهم در تحلیل تکنیکال نمودار قیمت هستند.

فرض کنید قیمت در حال افزایش است و این روند افزایشی به مرور قله‌های جدیدتری را فتح می‌کند.

حال ممکن است این روند به قیمت خاصی برخورد نموده و توقف کند و نتواند به افزایش خود ادامه دهد.

چنین نقطه‌ای که در برابر افزایش بیشتر قیمت سد و مانعی محسوب شود را مقاومت می‌نامند.

در یک روند کاهشی قیمت و در حالت عکس هم ممکن است شاهد ایجاد چنین شرایطی باشیم.

مثلا فرض کنید قیمت در حال کاهش مداوم باشد و هیچ مانعی نتواند جلودار این کاهش باشد.

حال زمانیکه انرژی نزولی این روند قیمت در عبور از قیمت خاصی پایان یابد، این قیمت یک حمایت محسوب می‌شود.

در دو مثال بالا مقاومت و حمایت قیمت را در یک نقطه یا یک قیمت خاص فرض کردیم.

حمایت و مقاومت چیست

اما در دنیای واقعی ممکن است با یک کرانه حمایتی و مقاومتی یا یک بازه حمایتی و مقاومتی یا Support and Resistance Zone سر و کار داشته باشیم.

خط حمایت و مقاومت

گاهی دیده می‌شود در قیمتی خاص، شاهد ثبت و ایجاد چند حمایت یا چند مقاومت هستیم.

وقتی این نقاط را به هم وصل کنیم در حقیقت یک خط حمایت یا یک خط مقاومت به وجود آمده است.

خطوط حمایت و مقاومت یا Support and Resistance Lines در حقیقت ردپای برخورد قیمت و شکست قیمت در عبور از یک مانع هستند.

این سطوح حمایتی و مقاومتی از ارزشمندترین اطلاعات روی نمودار قیمت در متاتریدر هستند.

در نرم‌افزار متاتریدر ابزارهای رایگان زیادی وجود دارد که به دقت تمام این سطوح ارزشمند را نمایش می‌دهند.

اینکه یک سطح یا یک بازه حمایت و مقاومت چیست را به وضوح می‌توان در نمودارهای قیمت متاتریدر با چشم دید!

شکست حمایت و مقاومت

در طول زمان، یک حمایت یا مقاومت قیمتی، ممکن است توان ادامه نداشته باشد و بالاخره شکسته شود.

در چنین شرایطی یک بریک آوت اتفاق افتاده و آن سطح یا ناحیه، نقش قبلی خود را از دست می‌دهد.

عبور قیمت از مانع قبلی خود یعنی اینکه ما باید تحلیل قبلی را مجددا بررسی کرده و بهینه سازی نماییم.

سیگنال خروج قیمت از سد پیش روی خود را باید یکی از مهمترین سیگنالهای قیمتی در متاتریدر بدانیم.

حمایت و مقاومت چیست

شکست یک حمایت به معنی ادامه نزول قیمت و رفتن به کف‌های پایین‌تری در نمودار است.

همچنین با شکست یک مقاومت نیز، قیمت به فکر افزایش بیشتر و فتح قله‌های جدیدتری خواهد بود.

این سیگنال ارزشمند با گذشت زمان ما را به سمت اهداف بعدی قیمت در چارت متاتریدر راهنمایی می‌کند.

حال بهتر است پس از این شکست، در چارت متاتریدر هدف بعدی روند قیمت را پیدا کرده و محاسبه نماییم.

تبدیل حمایت و مقاومت

جواب سوال حمایت و مقاومت چیست را فهمیدیم اما این پاسخ ممکن است با گذشت زمان تغییر نماید.

یعنی ممکن است با ورود پتانسیلی جدید در روند قیمت، نقش حمایتی و مقاومتی کاملا جابجا شود!

معنی این اتفاق این است که در شرایط جدید، پتانسیل قبلی مانع سر راه قیمت، کاملا به پایان رسیده است.انواع حمایت و مقاومت

از دیدگاهی دیگر می‌توان گفت که انرژی بالاتری در روند پدید آمده که توانسته مانع قبلی خود را از سر راه بردارد.

حمایت و مقاومت چیست

یعنی مقاومت و حمایت قیمت، گاهی موقتی بوده و ماندگار نیستند و امکان تبدیل شدن به مانعی عکس حالت قبلی خود را نیز دارند.

خوشبختانه این اتفاق بسیار مهم که در قیمت افتاده را می‌توان به راحتی در متاتریدر مشاهده کرد.

حتی اولین خروجهای قیمت از موانع مسیر را هم می‌توان خیلی زود و به موقع و البته با جزییات در متاتریدر رصد نمود.

پس بایسته است سرمایه‌گذار در فرصتهای مختلف، نمودارهای قیمت مربوط به پرتفوی خود را در متاتریدر بررسی نماید.

به این ترتیب متاتریدر یک ابزار بسیار مناسب برای بهینه سازی پرتفوی شخصی خواهد بود.

آموزش اندیکاتور فیبوناچی – آموزش کاربردی اندیکاتور Fibonacci

هر معامله گری باید طیف وسیعی از ابزارهای مخصوص معامله برای پیش بینی حرکات قیمت بازار داشته باشد و صد البته که هر تریدری باید درباره ابزار بسیار قدرتمند فیبوناچی آگاهی داشته باشد. این اندیکاتور به شما کمک می کند تا سیگنالهای بسیار زیادی را کشف کنید.

فیبوناچی چیست؟

فیبوناچی یک اندیکاتور معاملاتی رایج است که در تحلیل تکنیکال استفاده می شود و سطوح حمایت و مقاومت را به شما نشان می دهد. در عین حال، اگر بدانید چگونه از سیگنال های فیبوناچی استفاده کنید، می توانید از این سطوح به عنوان نقاط ورود و خروج کامل استفاده بکنید.

سطوح فیبوناچی ابزار بسیار قدرتمندی برای معامله در بازار فارکس هستند. شما می توانید این سطوح را به طور مجزا و یا به صورت ترکیب با سایر ابزارهای دیگر مثل، الگوهای شمعی، اندیکاتورهایی مثل میانگین متحرک ها و الگوهای روی چارت ها، استفاده کنید.

فیبوناچی در حقیقت یک ریاضیدان ایتالیایی بود که یک سری اعداد را معرفی کرد. این اعداد برای معامله گران تحلیل تکنیکال در فارکس به خصوص در بازار فارکس، که با استفاده از این ابزار ترید می کنند، بسیار اهمیت دارد.

یکی از مزایای ترید با فیبوناچی این است که در هر تایم فریمی جواب می دهند. معروفترین آنها، فیبوناچی اصلاحی یا Retracement و فیبوناچی گسترشی یا Extension است. البته ما در این مقاله هر شش نوع فیبوناچی را برای شما توضیح خواهیم داد.

نکاتی را که در این مقاله با هم مرور خواهیم کرد به شرح زیر است:

فیبوناچی چیست، آموزش کار با اندیکاتور فیبوناچی و انواع فیبوناچی، انواع اندیکاتور فیبوناچی، اندیکاتور فیبوناچی اصلاحی یا RET، اندیکاتور فیبوناچی گسترشی یا EXT، فیبوناچی منطقه زمانی یا Time Zone، فیبوناچی کمانی یا Arc، فیبوناچی کانال یا Channel و فیبوناچی بادبزن یا Fan، سطوح فیبوناچی چه مفهومی دارند، سطوح مقاومت و حمایت در اندیکاتور فیبوناچی، مزایا و معایب آموزش کار با اندیکاتور فیبوناچی و سخن پایانی.

آموزش کار با اندیکاتور فیبوناچی و انواع فیبوناچی

فیبوناچی قسمت بسیار مهمی از دریای تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی به خصوص بازار فارکس است. تحلیل بازار به وسیله فیبوناچی، در حقیقت مطالعه شناسایی سطوع بالقوه مقاومت و حمایت در آینده، بر اساس روندهای گذشته قیمت و بازگشت های آن است.

بر اساس پلتفرم معاملاتی متاتریدر 5، شش نوع ابزار فیبوناچی در بازار وجود دارد که ما در اینجا قصد داریم دوتای آنها را به طور کامل به شما معرفی کنیم و انواع حمایت و مقاومت مابقی را بطور خلاصه توضیح دهیم. این شش نوع به شرح زیر است:

  1. فیبوناچی اصلاحی
  2. گسترشی
  3. Channel
  4. Arcs
  5. Fan
  6. Time Zone

انواع اندیکاتور فیبوناچی

فیبوناچی اصلاحی Fibonacci Retracement (RET)

همانطور که پیشتر به شما گفتیم، در میان این شش نوع فیبوناچی، دوتای آنها از همه مهمتر هستند. فیبوناچی اصلاحی یا RET یکی از آنها می باشد.

سطوح بازگشتی فیبوناچی، خطوط افقی هستند که به شما نقاط احتمالی مقاومت و حمایت را نشان می دهند. سطوح بازگشتی فیبوناچی، برای پیش بینی اصلاح قیمت در مقابل روند اولیه است.

چطور فیبوناچی اصلاحی را رسم کنیم؟

خیلی مهم است که این اندیکاتور را درست رسم کنیم تا بتوانیم سیگنال های موجود را بگیریم.

1- فیبوناچی RET را روی پلتفرم معاملاتی تان جستجو کنید.

2- روند موجود را پیدا کنید و بالاترین و پایین ترین قله و دره را مشخص کنید. برای اطمینان از درستی، باید هیچ قله و دره دیگری موجود نباشد.

3- یک خط بکشید – این خط به خط پایه معروف است – بالاترین و پایین ترین قله ای که پیدا کردید را با این خط به هم وصل کنید.

4- اگر در حال ترید کردن روند صعودی باشید، باید این خط را از پاین ترین دره پیدا شده به بالاترین قله موجود، وصل کنید. اگر در حال ترید کردن روند نزولی باشید، این خط پایه را باید از قله پیدا شده به دره رسم کنید. برای ساده تر کردن کار، به خاطر بسپارید که در روند صعودی، شما باید این خط را از گوشه چپ تا گوشه راست رسم کنید.

fibo ret

5- به محض کشیدن خط پایه، شش سطح افقی فیبوناچی ظاهر می شوند. آنها 0.0%، 23.6%، 38.2%، 50%، 61.8% و 100% هستند. یادتان باشد این سطوح قابل تغییر هستند. شما همیشه می توانید با رجوع به تنظیمات فیبوناچی خود در پلتفرم معاملاتی تان، بسته به استراتژی که استفاده می کنید، این سطوح را تغییر دهید و یا به آنها بیافزایید.

6- از آنجا که این سطوح به عنوان حمایت و مقاومت عمل می کنند، قیمت دارایی مورد نظر شما قرار ست در کوتاه مدت بین این سطوح، نوسان داشته باشند. در این گونه مواقع، قیمت یا باید سطح فیبوناچی را بشکند، که به این معنی است که روند قوی است و تا سطح بعدی حرکت می کند و یا پس از برخورد با این سطوح، باید بازگردد.

فیبوناچی گسترشی یا Fibonacci Extension

همانطور که قبلا به شما گفتیم دو نوع از فیبوناچی ها هستند که اهمیت بسیار بیشتری نسبت به بقیه دارند. فیبو گسترشی دومین فیبوی بسیار مهم از نظر تحلیلگران بازار است. فیبوناچی EXT ابزاری است که تریدرها از آن برای به دست آوردن تارگت های سود و یا تخمین اینکه قیمت بعد از اتمام پولبک تا کجا می تواند برود، استفاده می کنند. سطوح فیبوی گسترشی همچنین نواحی هستند که قیمت ممکن است پس از برخورد با آنها، برگردد.

طریقه رسم فیبوناچی گسترشی

برای رسم فیبوی گسترشی شما باید دو موج را در نظر بگیرید.

1- اولین موج، موج AB است که شامل کل روند می شود. فاصله نقطه A تا B برابر با 100% است.

2- موج دوم، موج BC است، که در واقع اصلاح روند اولیه یا همان موج AB است. نقطه C آغاز گسترش فیبوناچی است.

fibo ext

به طور کلی، برای رسم فیبوی گسترشی شما به سه نقطه (که در حقیقت ابتدا، انتها و اصلاح دو موج گفته شده بالا است) نیاز دارید. شما باید ابتدای روند جدید و انتهای آن را که همان موج AB است را مشخص کنید. حال باید دنبال نقطه سوم که همان اصلاح موج AB است بگردید. اگر شما در حال ترید در یک روند نزولی انواع حمایت و مقاومت هستید، باید دنبال یک کف بالاتر بگردید. بالعکس، اگر در حال ترید یک روند صعودی هستید، باید دنبال یک قله پایین تر باشید.

فیبوناچی منطقه زمانی یا Time Zone

فیبوناچی تایم زون یا منطقه زمانی، یک ابزار تحلیل تکنیکال دیگر است که بر اساس زمان درست شده است. این اندیکاتور روی موجهای بزرگ یا کوچک چارت، شروع می شود و به صورت خطوط عمودی به سمت راست روی نمودار، ظاهر می شود.

fibi time zone

هرکدام از این جدول ها، منطقه زمانی است که می توانند منجر به موجهای صعودی، نزولی و یا بازگشتی شوند. لازم به ذکر است تمامی این خطوط یا جدول ها، بر اساس اعداد فیبوناچی هستند.

فیبوناچی کمانی یا Arc

فیبوناچی آرک، نیم دایره هایی هستند که از خط پایه این اندیکاتور، که مثلا قله A را به دره B وصل می کند، به سمت بیرون ترسیم می شوند. این کمان ها خط پایه را در اعداد 23.6%، 38.2%، 50%، 61.8% و 78.6% قطع می کنند.

fibo arc

در حقیقت این کمان ها نقش خطوط مقاومت و حمایت را بازی می کنند. روش رسم این اندیکاتور نیز به این شکل است که باید یک قله را به یک دره و یا بالعکس، ترسیم کنید.

فیبوناچی کانال یا Channel

فیبوناچی کانال یک ابزار تحلیل تکنیکال است که برای پیدا کردن نقاط حمایت و مقاومت استفاده می شود. این ابزار، بر اساس اعداد فیبوناچی درست شده است. در حقیقت این اندیکاتور تغییر شکل یافته فیبوناچی بازگشتی است و تنها تفاوت آن این است که به جای خطوط افقی، خطوط آن مورب می باشد.

fibo channel

طریقه رسم فیبوناچی کانال به این شکل است که اگر روند موجود صعودی باشد، ابتدا دو دره (دره دوم باید بالاتر از دره اول باشد) را پیدا کنید. این دو دره در واقع نقش نقطه صفر اندیکاتور را بازی می کند. سپس یک قله مابین این دو موج پیدا کنید و نقطه سوم فیبوناچی کانال را تا بالای این قله بکشید.

فیبوناچی بادبزن یا Fan

فیبوناچی کانال یک ابزار دیگر از انواع ابزارهای تحلیل تکنیکال و نوعی دیگر از فیبوناچی است. کار این فیبوناچی نیز، کشف مناطق حمایت و مقاومت است. برای رسم این فیبو نیز، ابتدا یک موج را پیدا کنید و سپس کف این موج را به سقف همان موج بکشید.

fibo pic

سپس با سه خط موازی هم که اعداد 38.2%، 50% و 61.8% فیبوناچی روی آنها نوشته شده است، مواجه می شوید. این سه خط نقش خطوط مقاومت و حمایت را برای شما بازی می کنند.

سطوح فیبوناچی چه مفهومی دارند؟

همانگونه که انواع مختلف فیبوناچی را مشاهده کردید، سطوح فیبوناچی خطوط افقی، عمودی و یا موربی هستند که قرار است نقاط حمایت و مقاومت را به ما نشان دهند. این سطوح در حقیقت از اعداد مشهور فیبوناچی گرفته شده اند.

کنار هر سطح، یک عدد قرار دارد. مثلا این اعداد در فیبوناچی بازگشتی، به ما نشان می دهند که چه مقدار از حرکت اصلی قرار است بازگشت داشته باشد. مثلا در همین فیبوناچی بازگشتی، قرار است این سطوح بازگشتی به ما در ورود به یک پوزیشن، تشخیص حد ضرر و تنظیم اهداف قیمتی کمک کنند.

سطوح مقاومت و حمایت در اندیکاتور فیبوناچی

همانطور که پیشتر گفته شد، یکی از اهداف اصلی استفاده از فیبوناچی، تشخیص سطوح مقاومت و حمایت است. یادتان باشد برای بهترین استفاده از فیبوناچی، بهتر است آنها را با دیگر ابزار تحلیل تکنیکال، ترکیب کنید.

به عنوان نمونه در تصویر زیر شما می بینید که بعد از انتخاب کف تا قله یک موج صعودی با استفاده از فیبوناچی بازگشتی، چطور قیمت بعد از برخورد به سطح 23.6% که نقش حمایت را بازی کرده، بازگشته است.

مزایا و معایب آموزش کار با اندیکاتور فیبوناچی

فیبوناچی هم مثل هر ابزار دیگری محاسن و معایب مختص خودش را دارد. در این قسمت از مقاله، ما تعدادی از مزایا و معایب آن را با شما به اشتراک می گزاریم.

مزایای استفاده از فیبوناچی

اولین مزیت فیبوناچی نشان دادن سطوح مقاومت و حمایت است. در تمام انواع فیبوناچی ها، شما می توانید این حسن بزرگ را مشاهده کنید. مزیت دوم فیبوناچی، قابل استفاده بودن در تمام تایم فریم ها می باشد. این، حسن بسیار بزرگی است که شما در بازه های زمانی مختلف، قادر خواهید بود از فیبوناچی، بهره مند شوید.

ولی نکته قابل توجه این است که هرچه تایم فریم شما بالاتر باشد، دقت صحیح بودن فیبوی شما نیز، بالاتر خواهد رفت.

مزیت دیگر فیبوناچی این است که برخلاف دیگر اندیکاتورها که فقط بر اساس فرمول ها بنا شده اند فیبوناچی، ترکیبی از فرمول و روانشناسی بازار فارکس است.

معایب استفاده از فیبوناچی

در این قسمت برخی از معایب فیبوناچی را با شما به اشتراک خواهیم گذاشت. اولین ایرادی که بر فیبوناچی می گیرند، تشخیص نقطه ورود صحیح است. برخی از معامله گران بر این باورند که از آنجا که روند هرگز خنثی نیست و بالا و پایین دارد، پیدا کردن نقطه ورود در فیبوناچی کار مشکلی است.

ایراد دوم فیبوناچی، سیگنالهای اشتباه آن است. این مسئله در معامله با فیبوناچی زیاد اتفاق می افتد. بارها اتفاق افتاده که قیمت قبل از برخورد با سطوح فیبوناچی، بازگشته است. البته این نکته بسیار مهم استفاده از فیبوناچی است.

قرار نیست که قیمت دقیقا با سطوح فیبوناچی برخورد کند و سپس برگردد. بسیاری از تریدرهای حرفه ای حد سودهای خودشان را چند پیپ قبل از این سطوح می گذارند تا بتوانند به این طریق از این مشکل، جلوگیری کنند.

ایراد دیگری که از فیبوناچی گرفته می شود، این است که از فیبوناچی در Expert Advisor یا تجارت خودکار نمی شود استفاده کرد ( اکسپرت ادوایزر «Expert Advisor» به سیستم‌ها، نرم‌افزارها و ربات‌هایی گفته می‌شود که به‌صورت خودکار می‌توان در انجام معاملات از آن‌ها استفاده کرد).

تا این لحظه نوشتن الگوریتمی که در EA کار کند غیر ممکن بوده است. در نتیجه این ابزار، در استراتژی های الگوریتمی موفق نبوده است.

سخن پایانی

برای قوی شدن در بازارهای مالی به خصوص بازار فارکس، شما نیاز به یک جعبه ابزار کامل و حرفه ای دارید. هرچه ابزارهای درون این جعبه بیشتر باشد، شما با اطمینان به نفس بیشتری قادر خواهید بود تا معاملات موفق تری انجام دهید.

یکی از ابزارهای واجبی که در این جعبه نیاز دارید، ابزار بسیار خوب و حرفه ای فیبوناچی است. فراموش نکنید که در بازارهای مالی کسانی موفق هستند که قادرند، این ابزارها را با هم ترکیب کنند.

فیبوناچی یکی از آن ابزارهایی است که در صورت ترکیب با مثلا الگوهای شمعی-ژاپنی، میانگین های متحرک و یا دیگر اندیکاتورها، بسیار قوی و دقیق عمل می کند. فیبوناچی ها می توانند سطوح مقاومت و حمایت را به شما نشان دهند.

آنها همچنین قادرند نقاط ورود و خروج را به شما نشان دهند. ولی این مسئله به این بستگی دارد که شما چقدر بتوانید آنها را بیشتر و بیشتر رسم کنید تا بتوانید بهترین نتیجه را از آنها بگیرید.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا