گزینه های باینری چیست

علل شکست تحلیل گران تکنیکال

عنصر اصلی تجارت موفق سه قانون است: ۱- جلوی ضرر را بگیر ۲- جلوی ضرر را بگیر ۳- جلوی ضرر را بگیر. اگر می‌خواهید در دنیای معامله‌گری دوام بیاورید، این قوانین را آویزه گوش خود کنید.

تحلیل تکنیکال چیست | راهنمای جامع آشنایی با تحلیل تکنیکال

امروزه با گسترش سرمایه‌گذاری در بورس و ارز دیجیتال عبارت‌هایی همچون تحلیل تکنیکال، نمودار، الگوها، اندیکاتور و این قبیل موارد بسیار شنیده می‌شود. به همین دلیل شاید برای هر کسی سوال پیش بیاید که تحلیل تکنیکال چیست و این عبارات به چه معنا هستند. برای درک کامل این مفاهیم ابتدا باید با تعریف تحلیل تکنیکال آشنا شوید. سپس با معرفی کامل تمامی مفاهیم مربوط به آن همه چیز را در خصوص این عبارات و کلمات مرتبط با تحلیل تکنیکال یاد بگیرید.

کلینیک سرمایه سعی دارد با پاسخ به پرسش Technical Analysis چیست؟ شروع کرده و همه چیز را درباره این عبارت به زبان ساده بیان کند. با پایان این مقاله مفهوم تمامی واژه‌ها و عبارات پیچیده‌ای که در زمینه تحلیل تکنیکال شنیده‌اید برای شما معنا خواهند یافت.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis یکی از روش‌هایی است که تحلیلگران بازار سرمایه برای ارزیابی سهام‌ها و تشخیص موقعیت‌های مناسب از آن استفاده می‌کنند. این روش کاملاً مبتنی بر نمودارها، جدول‌ها، روند ارزش سهام، آمار و ارقام و محاسبات ریاضی است.

تحلیل تکنیکال به این صورت است که شما با بررسی سابقه یک سهام و کشف الگوهای پیشروی آن، رفتار یک سهام را درمی‌آورید و مطابق آن برای خرید و فروش تصمیم می‌گیرید.

برای مثال سهامی را بررسی می‌کنید و متوجه می‌شوید روند این سهام به این گونه است که پس از مقداری صعود طی بازه زمانی مشخصی، به طور معمول ریزش قیمت دارد و این الگو به طور مداوم تکرار می‌شود. در نتیجه ابتدا صبر می‌کنید تا زمان ریزش فرا برسد. زمانی‌که ریزش به آخرین حد خود رسید اقدام به خرید سهام می‌کنید و سپس در اوج و پیش از ریزش دوباره اقدام به فروش آن می‌کنید.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو (Charles Dow) با عنوان تئوری داو در اواخر دهه 1800 مطرح شد. پس از آن محققان بسیاری به تحقیق و بررسی نظریه داو پرداختند و به کمک نتایج این تحقیقات پایه تحلیل تکنیکال بنا نهاده شد. این پژوهش‌ها طی سالیان سال ادامه یافتند و روز‌به‌روز بر الگوها و سیگنال‌های مطرح در تحلیل تکنیکال افزوده می‌شود.

تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو (Charles Dow) با عنوان تئوری داو در اواخر دهه 1800 مطرح شد

بر طبق این نظریه با بررسی ارزش سهام و سابقه آن می‌توانید امنیت سرمایه خود را تضمین کنید. به این ترتیب با الگو و روند صعود و نزول یک سهام آشنا خواهید شد. در نتیجه روند پیشروی سهام را پیش‌بینی کرده و از ضرر جلوگیری می‌کنید.

تحلیلگر تکنیکال کیست؟

تحلیلگر تکنیکال یا متخصص بازار به محققی می‌گویند که با سوابق یک سهام به بررسی و ارزیابی سرمایه‌گذاری بر آن می‌پردازند.

تحلیلگرهای تکنیکال معتقدند برای انجام معاملات نیازی به بررسی عواملی همچون وضعیت اقتصادی جامعه، شرایط سیاسی و این قبیل مسائل نیست؛ بلکه تنها بررسی نمودارها، آمار و ارقام و سابقه هر سهام کفایت می‌کند، زیرا تغییرات کوتاه مدت یک سهام، الگوی پیشرفت آن در آینده را مشخص می‌کند.

بنابراین تحلیلگر تکنیکال با استفاده از سابقه ارزش یک سهام در گذشته و بررسی روند قیمتی آن طی زمان پیش می‌رود. او با استفاده از الگوها و تحلیل تمامی اطلاعات مربوط به جدول‌ها و نمودارها دست به انتخاب می‌زند و معاملات خود را انجام می‌دهد.

تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال چیست؟

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندمنتال در چیست؟ تحلیل تکنیکال به نوعی متضاد تحلیل فاندامنتال یا بنیادی به شمار می‌رود. همانطور که گفتیم تحلیل تکنیکال با استفاده از وضعیت سهام و ارزش آن، نمودارها، الگوهای روند و بررسی آمار و ارقام و داده‌ها صورت می‌گیرد. اما تحلیلگر بنیادی به بررسی سابقه مالی شرکت و عوامل تاثیرگذار بر آن می‌پردازد.

برای مثال اگر سهام متعلق به یک شرکت وارداتی است، تحلیلگر بنیادی با بررسی شرایط علل شکست تحلیل گران تکنیکال سیاسی، تحریم‌ها، ارزش ارز و این قبیل موارد و تاثیر هریک بر شرایط مالی شرکت، تصمیم‌گیری می‌کند.

تحلیلگر فاندامنتال با تکیه بر امنیت مالی معامله می‌کند، اما تحلیلگر تکنیکال با تکیه بر داده‌ها، سابقه و ارزش سهام سرمایه‌گذاری می‌کند.

آموزش و یادگیری تحلیل تکنیکال به چه روش‌هایی صورت می‌پذیرد؟

برای آن‌که بتوانید تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید راه‌های متعددی وجود دارد. با استفاده از یادگیری این روش به راحتی می‌تواند با کمترین خطر سرمایه‌گذاری کنید. به طور کلی سه راه برای یادگیری و کسب مهارت در تحلیل تکنیکال پیش روی شماست:

کتاب تحلیل تکنیکال جان مورفی

یادگیری به کمک کتاب

اگر سری به کتابخانه یا فروشگاه‌های کتاب بزنید، متوجه خواهید شد که کتاب‌ها و مجله‌های بسیاری در زمینه آموزش سرمایه‌گذاری در بورس یا ارز با استفاده از تحلیل تکنیکال وجود دارد. برخی از این کتاب‌ها در چند جلد و به صورت دوره‌های آموزشی به چاپ می‌رسند. ما در مقاله بهترین کتاب تحلیل تکنیکال لیستی از 10 کتاب فارسی و انگلیسی در این زمینه را معرفی کرده ایم.

یادگیری با کمک سایت

راه بعد یادگیری با کمک وب سایت‌ها است. سایت‌هایی همچون کلینیک سرمایه تحلیل تکنیکال را به طور کامل و بسیار دقیق آموزش می‌دهند. این آموزش‌ها در قالب مقاله یا با استفاده از ویدیوهای آموزشی ارائه می‌شوند.

یادگیری با استفاده از دوره‌های آموزشی

آخرین راه یادگیری تحلیل تکنیکال با شرکت در دوره‌های آموزشی است. موسسات و وب سایت‌های بسیاری در همه شهرها برای آموزش سرمایه‌گذاری با روش تحلیل تکنیکال وجود دارند. برخی از این دوره‌ها به صورت حضوری و برخی به صورت مجازی هستند. همچنین گاهی این دوره‌ها در قالب چندین DVD آموزشی عرضه می‌شوند.

تحلیل گران تکنیکال چقدر باید تحلیل بنیادی بدانند؟

تولید محتوای بخش «وب گردی» توسط این مجموعه صورت نگرفته و انتشار این مطلب به معنی تایید محتوای آن نیست.

تحلیل گران تکنیکال چقدر باید تحلیل بنیادی بدانند؟

به طور طبیعی فعالان در بازار سرمایه باید توانایی تحلیل بازار و سپس پیداکردن موقعیت‌های مناسب را داشته باشند تا در میان رقبای بسیاری که در این مسیر وجود دارند، قدرت‌نمایی کنند.

حال روش‌های زیادی برای تحلیل بازار بورس وجود دارد که می‌توان از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی به‌عنوان دو مورد از مهم‌ترین این روش‌ها نام برد. در ادامه قصد داریم این دو روش تحلیل بازار را به همراه شناخت موقعیت‌های استفاده از آن‌ها خدمت شما عزیزان معرفی نماییم. با ما همراه باشید.

تحلیل تکنیکال و کاربرد آن در بازار سرمایه

اساس روش تحلیل تکنیکال https://ebidar.com/education/articles/technical-analysis/ ، استفاده از اعداد و ارقام گذشته برای رسیدن به‌پیش بینی مناسبی در آینده است. براین‌اساس تحلیل گران تکنیکال از رنج قیمتی گذشته، نمودارها و نوسانات پیشین استفاده می‌کنند تا در نهایت از تحلیل آن‌ها بتوانند به یک پیش‌بینی برای آینده برسند؛ حال در این زمان می‌توان برحسب پیش‌بینی‌های به‌دست‌آمده اقدام به تصمیم‌گیری‌های درست و منطقی کرد.(منبع)

تحلیل گران حرفه‌ای بازار سهام به‌خوبی به این مسئله واقف هستند که تمامی اطلاعات گذشته و تغییرات قیمتی خود را با نمودارها و شاخص‌های مربوطه نشان می‌دهد به همین دلیل باتکیه‌بر این اطلاعات می‌توان روند قیمتی را هم در آینده پیش‌بینی کرد. توجه داشته باشید تلاش تحلیل گران تکنیکال، تشخیص موقعیت‌های طلایی بازار است؛ یعنی جایی که سیگنال خرید و یا فروش صادر می‌شود؛ بنابراین در مجموع می‌توان گفت که تحلیل تکنیکال حول بررسی اتفاقات گذشته به‌منظور رسیدن به یک نتیجه منطقی در آینده می‌گردد.

تحلیل بنیادی و کاربرد آن در بازار سرمایه

اساس کار تحلیل گران در تحلیل بنیادی بر پایه اطلاعات مالی شرکت‌های حاضر در بورس است؛ به این معنا که هر شرکت دارای یک سری اطلاعات مالی اعم از حساب سود، حساب زیان، جریان وجوه نقد و. است که بررسی آن‌ها می‌تواند اطلاعات مفیدی را در اختیار تحلیل‌گر قرار دهد.

تحلیل گرانی که در حیطه تحلیل بنیادی فعالیت می‌کنند به‌خوبی به این مسئله واقف هستند که با تحلیل شرایط اقتصادی بازار می‌توان به فرصت‌های مناسبی معاملاتی رسید. در مجموع می‌توان گفت که تحلیل گزارش‌های مالی شرکت‌های هدف و در نهایت پیداکردن فرصت‌های سرمایه‌گذاری، هدفی است که سرمایه‌گذاران در تحلیل بنیادی دنبال می‌کنند؛ البته توجه داشته باشید که اصول بهره‌گیری از تحلیل بنیادی بر پایه اطلاعات واقعی است.

تحلیل تکنیکال بهتر است یا تحلیل بنیادی؟

همان‌طور که پیش‌ازاین بیان کردیم در تحلیل بنیادی شرایط اقتصادی شرکت‌ها و نیز عوامل خارجی تأثیرگذار بر وضعیت اقتصادی آن‌ها بررسی می‌شود. در این روش بر پایه اطلاعات مالی و واقعی شرکت‌های مختلف اقدام به دستیابی به نتایج منطقی می‌شود.

از طرفی دیگر تلاش سرمایه‌گذار در تحلیل تکنیکال، پیش‌بینی روند آینده سهم بر اساس عوامل روان‌شناسی بازار است. در واقع در تحلیل تکنیکال نیازی به پیداکردن ارزش واقعی سهام نیست بلکه سرمایه‌گذار تنها به دنبال پیش‌بینی صعودی و یا نزولی بودن روند سهم در آینده است.

در یک نتیجه‌گیری کلی می‌توان گفت که تحلیل بنیادی به دنبال یافتن سهم مناسب است اما تحلیل تکنیکال به دنبال زمان‌بندی مناسب برای خرید و یا فروش سهم است؛ بنابراین می‌توان به این نتیجه رسید که برای موفقیت در بازار سرمایه به هر دو روش تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی به نوبه خود نیاز است.

به‌منظور دستیابی به سهم مطمئن بر پایه اطلاعات واقعی از تحلیل بنیادی کمک گرفته می‌شود اما زمان‌بندی آن برای ورود یا خروج از معامله را تحلیل تکنیکال مشخص می‌کند به همین دلیل می‌توان گفت که تحلیل گران تکنیکال به‌منظور رسیدن به یک‌زمان بندی مناسب برای حضور در بازار به تحلیل بنیادی نیاز دارند.

چرا تحلیل گران تکنیکال باید تحلیل بنیادی را هم بدانند؟

تحلیل تکنیکال جزء آن دسته از تحلیل‌هایی است که برخی‌ها صفر تا صد معاملات خود را در بازار بر مبنای آن انجام می‌دهد و برخی دیگر هیچ استنادی به آن نمی‌کنند اما واقعیت این است که تحلیل تکنیکال در کنار تحلیل بنیادی ارزش پیدا می‌کند. همان‌طور که گفتیم تحلیل تکنیکال زمان خریدوفروش معامله را به تحلیل‌گر نشان می‌دهد اما آیا این تحلیل به‌تنهایی کافی است؟

قطعاً پاسخ به این سؤال، خیر است چرا که به‌منظور دستیابی به موقعیت‌های معاملاتی پربازده بر پایه اطلاعات واقعی نیاز به تحلیل بنیادی احساس می‌شود؛ بنابراین تنها کسانی در بازار سرمایه موفق می‌شوند که بتوانند تحلیل تکنیکال را در کنار تحلیل بنیادی پیش ببرند؛ جایی که تحلیل بنیادی مسیر را نشان می‌دهد و تحلیل تکنیکال زمان‌بندی می‌کند!

شاید این سوال هم برای شما پیش بیاید که چگونه می­توان به آموزش و یادگیری تحلیل تکنیکال و بنیادی پرداخت؟ در پاسخ به این سوال باید بگوییم که واحد آموزش کارگزاری اقتصاد بیدار آماده است تا با برگزاری کلاس های آموزشی بورس، به روز­ترین اطلاعات تخصصی را در این زمینه در اختیار شما عزیزان قرار دهد.

اقتصاد

چند عامل مهم در انتخاب تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال

معامله یا سرمایه‌گذاری؟

معامله و سرمایه‌گذاری دو هدف کامل مجزا هستند. معامله به معنای خرید یک سهم در قیمت مشخص و سپس فروش آن بر حسب قیمت روز و بالاتر از قیمت خرید است به‌طوری‌که سود مثبتی عاید سرمایه‌گذار شود. از طرفی هم تحلیل گران تکنیکال به دنبال تعیین ارزش واقعی و قیمت سهم هستند به همین دلیل می‌توانیم بگوییم برای کسانی که در پی کسب سود و معامله هستند، تحلیل تکنیکال بهترین گزینه خواهد بود.

در مبحث سرمایه‌گذاری، تحلیل‌گر در پی بررسی روند سهم درگذشته و سپس آینده است تا در نهایت بتواند با شناخت فرصت‌های پیشروی سهم، سرمایه‌گذاری سودمندی را در آینده داشته باشد. ازآنجایی‌که تحلیل گران بنیادی دارای نگرش کلی برای آینده هستند، بهترین انتخاب برای سرمایه‌گذاران به‌حساب می‌آید.

بلندمدت یا کوتاه‌مدت

سرمایه‌گذاران بلندمدت همان کسانی هستند که برای آینده خود برنامه‌ریزی دارند و با تحلیل روند نوسانات شرکت موردنظر قصد کسب سود در درازمدت دارند؛ طبیعتاً این ویژگی‌ها متناسب با تحلیل گران بنیادی خواهد بود.

در طرف مقابل هم سرمایه‌گذاران کوتاه‌مدت در پی سودهای آنی هستند؛ آن‌ها با معاملات روزانه و هفتگی قصد دارند که به‌سرعت صاحب سرمایه شوند؛ بنابراین برای این افراد تحلیل بنیادی پاسخ‌گو نیست بلکه باید به سراغ تحلیل تکنیکال به‌منظور کسب سودهای لحظه‌ای بروند.

احساسی یا منطقی

معمولاً شرایط بازار سرمایه در دو حالت احساسی یا منطقی قرار می‌گیرد. زمانی که جو بازار احساسی می‌شود، معمولاً روند قیمتی سهم نادیده گرفته می‌شود و تنها سرمایه‌گذاران به دنبال رصد لحظه‌ای قیمت‌ها هستند. در این حالت قیمت واقعی سهم‌ها نادیده گرفته می‌شود که نشان از گرایش سهام‌داران به تحلیل تکنیکال دارد.

زمانی که تحلیل گران، تصمیمات احساسی را کنار می‌گذارند و با بررسی شرایط قیمتی و نوسان شرکت‌ها در پی رسیدن به یک پیش‌بینی منطقی برای آینده هستند، بر تحلیل‌های بنیادی تکیه می‌کنند؛ در واقع در این حالت سهام‌داران به بلوغ کافی برای اخذ نتایج درست و منطقی رسیده‌اند.

و در پایان

باتوجه‌به مطالب گفته شده باید گفت که تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال مکمل یکدیگر هستند به این معنا که به‌منظور موفقیت در بازار سرمایه باید بتوان از هر تحلیل در فرصت‌های مناسب استفاده کرد. تحلیل گران تکنیکال که در پی شکار لحظه‌های طلایی برای کسب سود بالاتر هستند قطعاً بر حسب تحلیل بنیادی اقدام به بررسی شرایط اقتصادی شرکت‌ها و نوسانات حاکم بر آن‌ها می‌کنند؛

بنابراین در یک نتیجه‌گیری کلی می‌توان گفت که موفقیت در بازار سرمایه نیازمند دانش کافی برای پیداکردن فرصت‌های سرمایه‌گذاری مناسب بر حسب تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی است. لازم به ذکر است که در هر سطحی که با بورس آشنایی دارید، می‌توانید در دوره‌های آموزشی اقتصاد بیدار شرکت نمایید و مسیر موفقیت در این بازار پر پیچ‌وخم را برای خود هموار کنید. آشنایی با تمامی تحلیل‌های تکنیکال، بنیادی و . به دو صورت حضوری و آنلاین از مهارت‌هایی هستند که با شرکت در این کلاس‌ها به شما آموزش داده می‌شود.

۸ دلیل که معامله گران شکست می خورند

دلایل شکست معامله گران

در علل شکست تحلیل گران تکنیکال این مقاله قصد داریم به بررسی و رفع یکی از اساسی ترین چالش های ذهنی هر فرد معامله گری بپردازیم؛ چرا برخی از معامله گران موفق نمی شوند؟! برای رسیدن به پاسخ این سوال قبل از هر چیزی باید بدانید معامله گر کیست و این شخص دقیقا چه کارهایی را انجام می دهد. پس از آن می توانیم به سراغ بررسی مواردی برویم که معامله گران را از مسیر موفقیت دور کرده و عامل شکست آن ها می شوند! بنابراین اگر می خواهید یک معامله گر موفق باشید تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید؛ ما دلایل شکست معامله گران و راه های رهایی از این شکست را برای شما خواهیم گفت.

معامله گر کیست و چگونه فعالیت می کند؟

معامله گر و یا تریدر به شخصی گفته می شود که در بازارهای مالی به دنبال تریدینگ هر نوع دارایی مالی است. به عنوان مثال تریدر در بازارهای ارزهای دیجیتال به شخصی گفته می شود که ارزهای مختلف مانند بیت کوین را خرید و فروش می کنند. طبیعتا معامله گران کار ساده و پیش پا افتاده ای انجام نمی دهند و باید علاوه بر هوش و ذکاوت کافی، از علم کافی در این زمینه نیز برخوردار باشند. تریدر ارزهای دیجیتال در دو نوع سرمایه گذاری بلند مدت و کوتاه مدت انجام می شود؛ بنابراین فرد معامله گر برای این سرمایه گذاری باید به اندازه کافی در این زمینه اطلاعات داشته باشد. به عنوان مثال فردی که هنوز آموزش بیت کوین را ندیده است نمی تواند معامله موفقی داشته باشد؛ بنابراین اطلاعات و علم کافی بیش از هر چیزی مورد نیاز است.

معامله گران در بازار ارزهای دیجیتال برای خرید و فروش از دو ابزار مهم استفاده می کنند که نداشتن علم کافی برای استفاده از آن ها می تواند یکی از عمده ترین دلایل شکست معامله گران باشد؛ آنالیز فاندامنتال و آنالیز تکنیکال . آیا می دانید به عنوان یک تریدر و یا معامله گر در روند معامله باید چه مواردی را در نظر داشته باشید و به آن ها دقت کنید؟ مواردی چون الگوهای قیمت، عرضه و تقاضا، احساس بازار و اخبار جهان جزو مهم ترین مواردی هستند که دقت نکردن به هر یک از آن ها می تواند زمینه شکست معامله گران را فراهم کند!

یک مقاله مفید و کاربردی دیگر نیز مطالعه کنید:بررسی دلایل مصونیت بیت کوین در برابر هک شدن

قبل از خواندن این ۸ دلایل شکست معامله گران وارد معامله نشوید!

شکست معامله گران

چرا طیف وسیعی از معامله گران شکست می خورند؟ ناآگاهی؟ نداشتن اطلاعات کافی؟ نداشتن برنامه ریزی در روند معامله؟ مدیریت نداشتن بر شرایط؟ تمامی این موارد به خودی خود می توانند زمینه شکست معامله گران را فراهم کنند. اما اگر قصد دارید به عنوان یک تریدر موفق فعالیت کنید و در کارنامه کاری خود کمترین میزان شکست را به ثبت برسانید باید با عمده ترین دلایل شکست معامله گران و روش های پیشنهادی برای حل آن ها آشنا شوید. اگر قصد دارید وارد معامله های ارزی و بازار ارزهای دیجیتال شوید خواندن این ۸ مورد واجب است! چرا معامله گران شکست می خورند؟ در ادامه پاسخ می دهیم.

۱. برنامه منظمی برای معاملات خود ندارند،از اصلی ترین دلایل شکست معامله گران

برنامه ریزی برای محقق شدن اهداف و طی کردن یک مسیر با موفقیت، ضروری ترین اصلی است که نباید آن را نادیده بگیرید. حتی برای فعالیت های روزمره و انجام اقدامات نه چندان بزرگ نیز شما به یک برنامه ریزی جامع و دوراندیشی نیاز خواهید داشت. از همین رو یکی از مهم ترین دلایل عدم موفقیت معامله گران، نداشتن نظم معاملاتی و برنامه ریزی اصولی است. به عنوان اولین قدم برای شروع یک معامله، به یک برنامه جامع و مکتوب نیاز خواهید داشت؛ اصلی که حداقل ۹۰ درصد معامله گران به آن توجهی نمی کنند و به همین خاطر این مورد یکی از دلایل شکست معامله گران محسوب می شود.

بنابراین یک برنامه ریزی که تنها در ذهن شما نقش بسته است نمی تواند به طی کردن مسیر این معامله کمک چندانی به معامله گر کند! برای داشتن یک معامله موفق باید هر آنچه که از ذهتان می گذرد و به آن فکر می کنید را مکتوب کنید؛ تنها در صورت داشتن یک برنامه معاملاتی دقیق و مکتوب است که چگونگی طی کردن این مسیر برای شما روشن می شود؛ در غیر این صورت ممکن است تصمیم گیری های شما در طول مسیر همگام با احساسات شما دستخوش تغییراتی ناخوشایند شوند.

۲. برنامه معاملاتی مکتوب دارند؛ اما نه یک برنامه کامل!

در قسمت قبل به طور مفصل به اهمیت داشتن یک برنامه ریزی مکتوب معاملاتی اشاره کردیم. همان طور که خواندید یکی از مهم ترین دلایل شکست معامله گران نداشتن برنامه ریزی استاندارد است. اما دسته دومی از تریدرهایی که با شکست مواجه می شوند برنامه ریزی مکتوبی هم دارند؛ اما این برنامه، یک برنامه ناقص است! اگر در حال معامله در بازارهای ارزی هستید و هیچ سیستمی برای برنامه ریزی ندارید و یا با یک برنامه ریزی دست و پا شکسته در حال طی کردن این مسیر هستید باید بدانید که قرار نیست به آن سود مطلوبی که در نظر گرفته اید برسید!

سیستم برنامه ریزی قرار است چه مواری را برای شما روشن کند؟

همان طور که گفته شد برای یک معامله موفق بیش از هر چیزی در نقطه شروع کار شما به یک برنامه منظم و سیستم کارآمد نیاز خواهید داشت. شاید از خود بپرسید چرا این برنامه تا این اندازه اهمیت دارد و یا این سیستم برنامه ریزی قرار است چه مواردی را در امر این معامله برای شما روشن کند؟

  • زمان ورود به یک معامله، استفاده از ابزارهای دقیق، ساختار بازار و یا قوانین بازار را می دانید؟ اگر پاسخ منفی است به این برنامه ریزی قبل از شروع کار نیاز خواهید داشت!
  • چه روشی را برای مشخص کردن حد ضرر در نظر دارید؟ و یا چه میزان سرمایه برای روزهای نیاز و ضروری تخصیص داده اید؟ اگر نمی توانید پاسخی صحیح به این سوال بدهید شما بدون برنامه ریزی وارد معامله شده اید!
  • اهدافتان را برای خرید و فروش در بازار بر چه اساسی تنظیم کرده اید؟ اگر این اهداف را مکتوب ندارید در واقع شما یک برنامه ریزی جامع ندارید!
  • برای رو به رو شدن با اخبار بد بازار چه تدابیری اندیشیده اید؟ اگر نمی دانید با یک تغییر کوچک در بازار برنامه شما چه تغییراتی می کند بدون برنامه ریزی وارد معامله شده اید!

این موارد تنها چند مورد از فاکتورهایی هستند که برنامه ریزی معاملاتی برای شما روشن می کند و مسیر رسیدن به موفقیت در معامله را بسیار هموار تر می کند.

۳. نمی توانند ریسک را مدیریت کنند،از مهم ترین دلایل شکست معامله گران

یکی دیگر از دلایل شکست معامله گران در معامله های ارزی این است که مدیریت مناسبی بر روی ریسک های خود ندارند. اگر از اغلب معامله گران بپرسید که چرا موفق نشدند؟ احتمالا در پاسخ خواهند گفت که در این مسیر مدیریت ریسک ناکارآمدی داشته اند و یا اصلا از مدیریت ریسک استفاده نکرده اند. فراموش نکنید که موفقیت شما و زیاد شدن سرمایه تان در این بازار های ارزی باید به تدریج اتفاق بیفتد؛ اگر بخواهید بدون در نظر گرفتن و مدیریت ریسک و یک شبه سرمایه خود را چندین برابر کنید، ممکن است با یک شکست مطلق در معاملات خود مواجه شوید!

۴. خیال یک شبه پولدار شدن در سر دارند

یکی دیگر از دلایل شکست معامله گران انتظارات اشتباه از معاملات این چنینی است. این افراد معمولا تصور می کنند که می توانند یک شبه سرمایه خود را چند برابر کرده و پولدار شوند! در صورتی که اغلب افرادی که با چنین تصوری پا به دنیای معاملات گذاشته اند با ضرر مالی سنگینی پا پس کشیده اند. بنابراین به شما توصیه می کنیم قبل از هر چیزی انتظارات خود را از سودی که قرار است نصیبتان شود با سودی که واقعا قرار است داشته باشید بسنجید. به عنوان مثال برخی از معامله گران از عبارت معاملات همواره سودده استفاده می کنند در صورتی که اغلب آن ها حتی تعریف درستی از این عبارت در ذهن ندارند. برای اینکه این عامل، دلیل شکست شما به عنوان یک معامله گر نباشد، به شما توصیه می کنیم با علم و اطلاعات کافی و همچنین انتظارات بجا و منطقی وارد این حوزه معاملاتی شوید.

۵. ذهن آن ها از یک برنامه کوتاه مدت معاملاتی فراتر نمی رود

یکی دیگر از دلایل عدم موفقیت معامله گران داشتن یک ذهن کوتاه مدت است. این افرادی که اغلب آن ها نیز با شکست مواجه می شوند با ذهنیت پولدار شدن در طی یک سال و یا رسیدن به سود سالیانه ۲۰۰ درصدی وارد معامله می شوند؛ ذهنیتی که مقدمات شکستشان را فراهم می کند! اگر نمی خواهید با سرمایه خود قمار کنید و می توانید فکر اهداف کوتاه مدت را از سرتان بیرون کنید، آن زمان به یک معامله گر موفق تبدیل می شوید. توصیه نهایی ما به شما این است که اهدافتان را بنا بر معامله گری با سوددهی بلند مدت تنظیم کنید.

۶. با سرمایه ای کم سعی در شروع کردن معامله های سنگین دارند

ایده ای که در اغلب اوقات جواب نمی دهد و افراد زیادی از این ایده پیروی می کنند و همین ایده یکی از دلایل شکست معامله گران می شود، شروع معامله با سرمایه ای بسیار کم است. شاید از خود بپرسید آیا به هیچ عنوان با سرمایه کم نمیتوان در این معاملات موفق شد؟ موضوعی که نباید آن را فراموش کنید این است که حتی اگر سرمایه کمی داشته باشید اما با ذهنیتی درست و مدیریت اصولی و استاندارد وارد معاملات شوید، شانس موفقیت خود را به مراتب افزایش می دهید. حال در مقابل افرادی را تصور کنید که نه تنها سرمایه کمی دارند و از همین سرمایه کم انتظار سوددهی چندصد درصدی یک شبه دارند، بلکه هیچ سیستم استانداردی نیز برای مدیریت معامله خود در نظر نگرفته اند. نتیجه معامله این دسته از افراد با چیزی جز ضرر مواجه نخواهد شد.

۷. از اشتباهات خود در معاملات گذشته درس نمی گیرند

گروهی دیگر از افراد که در معاملات بیشتر از دیگران ضرر می کنند، افرادی هستند که از زمین خوردن های خود درس نمی گیرند و به اشتباهات مرتکب شده در گذشته بی توجه هستند! آیا جزئیات حداقل ده معامله اخیر خود را به خاطر دارید؟ می توانید نکات قوت و نکات ضعف را از دل این معاملات بیرون بکشید و تحلیل کنید؟ آیا قادر هستید برای نقاط ضعف خود در معاملات راه حل هایی پیدا کنید؟ اکثر افراد تجربیات خود از معامله های پیشین را کاملا به باد فراموشی می سپارند و این یکی از دلایل شکست معامله گران است؛ در چنین شرایطی چگونه انتظار داشته باشیم که شخص بتواند به یک معامله گر حرفه ای تبدیل شود؟ به عبارتی می توان گفت برای فرار از ضرر در مسیر یک معامله مالی، شما به یک ذهن پویا برای تحلیل موقعیت ها نیاز دارید.

۸. به صورت مداوم برنامه معاملاتی خود را تغییر می دهند

یکی دیگر از عمده ترین دلایل شکست معامله گران این است که دائم در حال تغییر برنامه و یا سیستم معاملاتی خود هستند و یک برنامه مشخص ندارند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید این تغییر مداوم در برنامه نتیجه مرتکب شدن ۷ مورد قبلی است! بدین معنی که اگر شما یک برنامه معاملاتی ناقص داشته باشید و یا آموزش مدیریت ریسک ندیده باشید ممکن است با هر تغییر کوچکی در بازار، برنامه خود را تغییر دهید. انتظارت غلط از معاملات، ذهنیت کوتاه مدت در رسیدن به سوددهی، در نظر گرفتن اهداف کوچک برای رسیدن به مقصدهای بزرگ و یک شبه پولدار شدن، شروع کردن با سرمایه اندک و نداشتن مدیریت بر روی این سرمایه و در نهایت غافل شدن از اشتباهات معاملاتی سابق همگی می توانند منجر به تغییر مداوم برنامه معاملاتی شما شوند.

اگر می خواهید به یک معامله گر حرفه ای و با میزان موفقیت بالا تبدیل شوید فراموش نکنید که قبل از هر چیزی باید ذهنیت خود را تغییر دهید؛ ذهنیت های یک شبه رسیدن به سودهای زیاد که نتیجه ناآگاهی هستند. سپس با دیدن آموزش های لازم و بالا بردن علم خود در این زمینه و با در نظر گرفتن تمامی این ۸ مورد وارد بازار معاملاتی شوید. تنها در این صورت است که می توانید مسیر خود را قدم به قدم از دلایل شکست معامله گران دور کرده و در مسیر امن و مطمئنی به معامله بپردازید.

آنچه در این مقاله گفته شد

اگر می خواهید با ۸ دلیل که زمینه شکست معامله گران را فراهم می کند آشنا شوید این مقاله را از ابتدا و به صورت دقیق مطالعه کنید و قبل از بررسی دقیق این موارد وارد دنیای معامله گری نشوید. اگر پرسش هایی در ذهن دارید، مشابه با این پرسش که چرا برخی از معامله گران شکست می خورند و با ضرر از معاملات خداحافظی می کنند؟ باید بدانید که تبدیل شدن به یک معامله گر غیر حرفه ای کار ساده ای است! تنها کافی است راه و روش های برنامه ریزی برای داش یک سیستم جامع مالی و هچنین مدیریت بر روی سرمایه خود نداشته باشید و این دلایل شکست معامله گران را ندانید! اگر می خواهید به یک معامله گر حرفه ای تبدیل شوید، قبل از معامله آموزش بلاکچین، بیت کوین و ابزارهای مورد نیاز برای تحلیل را ببینید.

جزئیات خبر

دلایل شکست معامله گران (بخش دوم)

شکست معامله گران – همانطور که می‌دانید اصل اول تحلیل تکنیکال آن است که بازار گذشته خود را تکرار می‌کند. این موضوع علیرغم آنکه در منابع مختلف به آن اشاره می‌شود یک اصل نیست و هنگامی که بازار گذشته خود را تکرار نکند دلیل شکست معامله گران این اصل اشتباه است.

در حقیقت این مطلب در بسیاری از مواقع جواب نمی‌دهد و نمی‌تواند به عنوان یک روش در نظر گرفته شود. در واقع مباحث و تکنیک‌های مورد استفاده در تحلیل تکنیکال به گونه‌ای است که می‌تواند افراد تازه کار را به راحتی فریب داده و باعث شود که فکر کنند با استفاده از این مطلب می‌توانند در بازار کسب سود کنند.

نتیجه‌ای که در کتاب‌های CFA (بالاترین سطح اموزش‌های بازارهای مالی) قرار داده شده نشان می‌دهد که تحلیلگر تکنیکال نمی‌توانند در بلند مدت بیش از بازدهی سهم مورد معامله‌شان، سود کسب کنند.

در همین منبع ذکر شده است معامله‌گران کوتاه‌مدت حتی نمی‌توانند به سطح بازدهی بازار نیز دست یابند. بنابراین تصور اینکه یک تحلیلگر تکنیکال می‌تواند بازدهی بیشتری از بازار کسب کند، یک تصور نادرست است.

بنابراین اگر ذهنیت شما آن است که می‌توانید با استفاده از تحلیل تکنیکال در این بازار پیروز شوید متاسفانه بازار نادرست بودن ذهنیت‌تان را با زیان‌هایی که می‌دهید به شما نشان خواهد داد. این به معنی آن نیست که شما نیازی به دانستن تکنیک ندارید.

در واقع تمام آموزش‌هایی که در بازارهای سرمایه داده می‌شود شرط لازم هستند.که تصور کنید این آموزش‌ها شرط کافی برای کسب سود در معامله‌گری است.

دلیل شکست تحلیل بنیادی نیز مشابه همین است. در منابع CFA به صراحت اشاره شده است تحلیلگران بنیادی نمی‌توانند در طولانی مدت بیش از بازده بازار سود کسب کنند. گفته شده است که وضعیت تحلیلگران بنیادی از وضعیت تحلیل‌گران تکنیکال بدتر است.

دلیل این امر آن است که تحلیل تکنیکال به صورت کمی عمل می‌کند و بازارها هم حالت عددی و کمی دارد این درحالیست که تحلیل بنیادی بیشتر ماهیتی کیفی دارد و شاید به راحتی نتوان اقتصاد را به صورت اعداد و ارقام دقیق تحلیل کرده و بر اساس آن نقاط مناسب خرید و فروش را شناسایی کرد.

برخی افراد برای حل مشکلات تحلیل‌های تکنیکال و بنیادی ، ترکیب این دو روش را پیشنهاد می‌کنند. این امر نه تنها مشکل را حل نمی‌کند بلکه باعث پیچیده‌تر شدن مسئله می‌شود.

این موارد از حرفه‌ای ترین منابع بین المللی آموزش بازارهای مالی نقل شده و در دوره‌های آموزشی عمومی کاملاً مورد غفلت واقع شده و به دانشجویان گفته نمی‌شود. در نتیجه معامله‌گران تازه کار با انتظارات غیر واقعی و در آرزوی کسب سودهای بالا وارد معاملات واقعی شده و تنها پس از زیان‌های پیاپی و از دست دادن سرمایه خود ماهیت واقعی بازار را درک می‌کنید.

در سوی دیگر برخی از تحلیلگران به بحث روانشناسی معاملات رو می‌آورند. علیرغم آنکه مباحث و نکات موجود در روانشناسی معاملات نکات ارزشمندی است اما همچنان مانند تحلیل تکنیکال و بنیادی، روانشناسی معاملات نیز باید به عنوان یک شرط لازم در نظر گرفته شود. مباحث مربوط به روانشناسی معاملات بسیار گسترده است که در همین خصوص یک دوره پنج جلدی را در انتشارات سازمان بورس در دست انتشار دارم. با این وجود دو نکته بسیار مهم را در خصوص روانشناسی معاملات بایستی خاطرنشان کنم.

اول آنکه نکات در تحلیل روانشناسی معاملات به مراتب کیفی‌تر از مباحث تحلیل بنیادی است. از این رو استفاده از این مباحث برای بازاری که ماهیت کمی دارد بسیار دشوار بوده و مانع از آن می‌شود که بتوان نقاط دقیق ورود و خروج و حدود ضرر را تعیین کرد.

دومین مورد مربوط به عامل انسانی است. عملکرد فکری انسان به گونه‌ای است که به راحتی قابل تغییر نیست. انسانها برای هزاران سال با دیدن عواقب جنگ، همچنان جنگ به راه می‌اندازد. افراد سیگاری علی‌رغم دانستن زیان‌های ناشی از کشیدن سیگار، آن را ترک نمی‌کنند. این مثال‌ها و بسیاری از مثالهای دیگر نشان می‌دهند تغییر رفتار با عملکرد فکری انسان‌ها بسیار دشوار است.

بنابراین مشکلات پیش روی معامله‌گران از نگاه من در ایران ضعف سیستماتیک و ابزارها، عدم تنوع بازار، تعداد خطوط سازوکارهای معاملات خودکار و نقص در آموزش‌ها و هدایت دانشجویان به سمت معاملات واقعی بدون داشتن دانش کافی است.

در نتیجه بسیاری افراد از بورس و سرمایه‌گذاری در آن فرار می‌کنند در حالیکه اگر زمان و هزینه کافی را برای کسب آموزش مناسب اختصاص می‌دادند می‌توانستند سودآوری خوبی از این بازارها داشته باشند.

شش اشتباه رایج در تحلیل تکنیکال که نباید مرتکب شد!

تحلیل تکنیکال یکی از مرسوم‌ترین روش‌های تحلیل و بخشی جدایی‌ناپذیر از پیش‌بینی بازارهای مالی است و زندگی مالی سرمایه‌گذاران بسیاری را دگرگون کرده است. با وجود اینکه یادگیری تحلیل تکنیکال به هیچ عنوان کار دشواری نیست و اغلب افراد به سرعت با این تحلیل آشنا شده و از آن استفاده می‌کنند اما درک جامع و هنر استفاده صحیح از تحلیل تکنیکال به هیچ عنوان کار هر کسی نیست. در ادامه می‌توانید با رایج‌ترین اشتباهاتی که افراد در استفاده علل شکست تحلیل گران تکنیکال از تحلیل تکنیکال مرتکب می‌شوند آشنا شده و از آن‌ها دوری کنید.

سرفصل‌های این آموزش

خطای اول؛ عدم جلوگیری از ضرر و زیان

همه ما ضرب‌المثل “جلوی ضرر را از هر جا که بگیری، منفعت است” را شنیده‌ایم و معنای آن را درک کرده‌ایم. اما زمانی که بحث بازارهای مالی در میان است عمل کردن به “جلوی ضرر را گرفتن” کمی دشوار می‌شود. محاسبه صحیح حد ضرر و یا به طور کلی استفاده از حد ضرر یا Stop Loss تأثیر بسیار زیادی در کاهش ضرر معامله‌گران خواهد داشت و این مسئله بسیار مهمی است که اغلب ایرانیان از آن چشم‌پوشی می کنند.

شاید پس از ورود به بازارهای مالی افراد زیادی فراموش کنند که نخستین هدف در معامله کسب سود نیست. بلکه از دست ندادن دارایی اولیه‌ای است که می‌خواهید از آن سود ببرید. این موضوع آن‌قدر مهم است که نقل‌قولی معروف از ادوارد سیکوتا “Ed Seykota” بارها در میان تریدرها یادآوری می‌شود:

عنصر اصلی تجارت موفق سه قانون است: ۱- جلوی ضرر را بگیر ۲- جلوی ضرر را بگیر ۳- جلوی ضرر را بگیر. اگر می‌خواهید در دنیای معامله‌گری دوام بیاورید، این قوانین را آویزه گوش خود کنید.

خطای دوم؛ بیش فعالی در بازار یا Overtrading

شاید به عنوان یک تریدر فکر کنید که هر چه بیشتر تحلیل کنید و سیگنال‌های بیشتری برای ورود و خروج پیدا کنید و در ادامه تعداد معاملات خود را افزایش دهید، سود بیشتری خواهید برد ولی فراموش کنید که افراط در هر جایی اشتباه است. حتی اینجا!

واقعیت این است که در برخی مواقع بهترین کار، هیچ کاری نکردن است. دانستن این مسئله علاوه بر زندگی در بازارهای مالی و ارزهای دیجیتال نیز کاربرد دارد.

علاوه بر این تعداد معاملات و تحلیل‌های بیشتر، تمرکز و آرامش را از معامله‌گر می‌رباید و درصد تصمیمات اشتباه را به صورت معنی‌داری افزایش می‌دهد.

شاید باورکردنی نباشد ولی بسیاری از معامله‌گران موفق شاید در سال تنها به‌اندازه انگشتان یک دست وارد معامله شوند ولی همچنان به نتیجه دلخواه برسند. فراموش نکنید که معامله‌گران موافق صبورند و همیشه تلاش می‌کنند تا ذهنشان را از مشغولیت‌های روزمره رها کرده و خارج از فشار بازار برای دست زدن به هر اقدامی، تصمیم می‌گیرند. حتی اگر این تصمیم دست روی دست گذاشتن باشد.

خطای سوم؛ معاملات انتقامی

شاید ایده معاملات انتقامی خیلی به نظر بچگانه برسد ولی بد نیست بدانید که اغلب فعالین حوزه ترید دست به این کار زده‌اند. این اشتباه و نتیجه‌گیری نادرست حاصل از مجموعه تصمیمات اشتباهی است که در شرایط روحی غیرطبیعی برای معامله‌گران رخ می‌دهد.

ممکن است پیش‌بینی‌های شما برای یک دوره به خوبی جواب بدهد، پس شما به آن‌ها اعتماد می‌کنید. حالا اگر همان پیش‌بینی‌ها ناگهان دیگر جواب ندهند چه؟ غافلگیری ناشی از اعتماد بیش از حد معامله‌گران به پیش‌بینی‌های خود عامل اصلی این اشتباه است.

باید پذیرفت که بازار همیشه بر اساس تحلیل‌های شما پیش نمی‌رود و گاهی ممکن است کنترل اوضاع از دست افراد خارج شود. بر اساس تجربه بسیاری، زمانی که بازار روی بدش را به معامله‌گر نشان دهد، زنجیره‌ای از اتفاقات ناخوشایند به دنبال یکدیگر رخ خواهند داد تا تحلیل‌ها یکی پس از دیگری مردود شوند.

در این شرایط تصمیم‌گیری برای معامله‌گر دشوارتر و پرهزینه‌تر خواهد بود و در اینجاست که خطای معامله‌گر یعنی معاملات انتقامی، رخ می‌دهد. او برای جبران ضررها این بار به نحوی احساسی وارد معاملات جدید شده تا خسارت‌های قبلی را در کوتاه‌ترین زمان ممکنه جبران کند و نتیجه این هم از ابتدا مشخص است. اشتباهات و ضررهای بیشتر!

برای جلوگیری از این اشتباه تنها کافی است که به خاطر آورید پشت هر معامله خوب و سودآور، ساعت‌ها برنامه‌ریزی، بررسی و استدلال‌های منطقی وجود داشته است و شما هیچ چیزی را بدون زحمت به دست نیاوردید و از طرفی دیگر فراموش نکنید که روزگار همیشه بر یک قرار نمی‌ماند.

خطای چهارم؛ مقاومت در برابر تغییر تصورات قبلی

معمولاً معامله‌گران، به صورت سلیقه‌ای با برخی بازارها یا حتی برخی ارزهای دیجیتال برخورد می‌کنند اما موضوع به اینجا ختم نمی‌شود. آن‌ها ممکن است حتی در برابر متدها و شاخص‌ها این سلیقه را به خرج دهند و ترجیح دهند که حتی در یک بازار جدید از آموزه‌های گذشته و متدهایی که در بازار قبلی نتیجه داده است، استفاده کنند. به همین خاطر در برابر یادگیری و امتحان سایر متدها مقاومت می کنند.

واقعیت این است که همیشه یک استراتژی یا متد خاص در بازارهای مالی متفاوت جواب نمی‌دهد. اینکه چون در گذشته با کمک چند شاخص محدود و یا یک متد خاص سود کرده‌اید دلیل کافی برای نتیجه‌بخش بودن آن‌ها در تمامی بازارها نیست. به همین خاطر بسیاری از افراد که در مواجهه با بازار ارزهای دیجیتال مشابه سایر بازارها عمل می کنند، به سرعت با شکست مواجه علل شکست تحلیل گران تکنیکال می‌شوند.

خطای پنجم؛ نتیجه تحلیل تکنیکال حتمی است!

فراموش نکنید که تحلیل تکنیکال چیزی بیشتر از یک پیش‌بینی نیست و لزوماً همیشه جواب نمی‌دهد. بازار متأثر از اتفاقات و رویدادهای متعدد روزانه است و مدام ممکن است تغییر جهت داده و از مسیر پیش‌بینی‌شده منحرف شود و تحلیل تکنیکال در این شرایط نمی‌تواند حرف چندانی برای گفتن داشته باشد.

یک معامله‌گر کار بلد همیشه اخبار و اطلاعات صحیح را دنبال می‌کند و مهم‌ترین وقایع مؤثر بر بازار را دنبال می‌کند و در کنار تحلیل تکنیکال برنامه‌ای از پیش تعیین شده برای مدیریت ریسک سبد خود در نظر دارد و بر اساس همین، عاقلانه‌ترین تصمیمی را که شاید برخلاف نتیجه تحلیل تکنیکال باشد، می‌گیرد.

خطای ششم؛ اتکا به تحلیل‌های دیگران

یکی دیگر از بخش‌های روانی تحلیل تکنیکال ثبات در تصمیم‌گیری‌ها و اعتمادبه‌نفس است. بسیاری از معامله‌گران پس از به دست آوردن نتیجه روزانه تحلیل به سراغ نظرات و آرای دیگران می‌رود. این به‌خودی‌خود خیلی طبیعی و خالی از مشکل است. مشکل زمانی به وجود می‌آید که شما به عنوان یک معامله‌گر تحلیل دیگری را نسبت به تحلیل خود در اولویت قرار دهید و اعتمادبه‌نفس کافی برای عمل به دست آورد خودتان را نداشته باشید.

تحلیل تکنیکال یک هنر است. به همین خاطر لزوماً برای همه تحلیل‌گران یکسان نخواهد بود. نتیجه تحلیل تکنیکال موفق‌ترین تریدرها نیز ممکن است با یکدیگر در تعارض باشد. باید پذیرفت که هر شخص از دید خود به تحلیل مشغول می‌شود و روحیات تحلیل‌گر بر نتایج به نحوی عجیب تأثیر مستقیم دارد. افراد سردرگم و بی اعتمادبه‌نفس مدام در تحلیل‌های دیگران غرق ‌شده و اغلب بدترین تصمیم‌ها را برای سرمایه خود می‌گیرند. پس فراموش نکنید که به تحلیل خود اعتماد داشته باشید مگر اینکه خلافش اثبات شود و نظر هیچ‌کسی حتی موفق‌ترین افراد بر نظر شما مقدم نیست.

سخن پایانی

همان‌طور که گفتیم تحلیل تکنیکال هنری است که اگر به درستی آموخته شده باشد و مورد استفاده قرار بگیرد می‌تواند زندگی مالی هر معامله‌گری را دگرگون کند. به دست آوردن مهارت در این علم به هیچ عنوان امری یک شبه نیست و به تلاش شبانه‌روزی، مطالعه مداوم و اشتیاق بی‌پایان برای یادگیری موضوعات جدید نیاز دارد.

فراموش نکنید که معامله‌گری هم درست مانند هر حرفه دیگر به ویژگی‌های شخصی متعددی نیاز دارد و مناسب افرادی است که همیشه برای شرایط پیش‌بینی‌نشده برنامه دارند و در شرایط حساس و پرفشار تسلیم و غافلگیر نمی‌شوند. افرادی که می‌توانند احساسات خود را کنترل کرده و از تصمیم‌های احساسی در این بازار دوری کنند و علاوه بر همه این‌ها همیشه به دنبال یادگیری و بهبود دانش خود در این زمینه هستند و تلاش می‌کنند تا از اشتباهات رایج ترید دیگران درس گرفته و حتی اگر قرار است اشتباه کنند، اشتباهات جدیدی را مرتکب شوند!

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا