روانشناسی معامله گری در بورس

ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معامله گری
“بزرگترین دشمن شما در معامله گری همان کسی است که هر روز صبح در آینه او را میبینید.” (جسیکا شوارتزر)
احساسات و عواطفی که در زندگی عادی ما را ممتاز میکنند در بورس برای ما مشکلساز میشوند. معامله گران زیادی تنها به این دلیل که متوجه نشدند چه الگوی ذهنی اشتباهی دارند و عملاً چه چیزی باعث شده تا در بازار بورس موفق نشوند برای همیشه از بازار خداحافظی کردند. اگر ندانیم مشکل کارمان کجاست هرگز نمیتوانیم آن را حل کنیم.
تفاوت روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری
روانشناسی بازار بورس و روانشناسی معامله گر دو مطلب کاملاً مجزا از یکدیگر هستند. در روانشناسی بورس یا بهتر بگویم رفتار شناسی بازار شما به بررسی رفتار سهام میپردازید؛ اما در روانشناسی معامله گر شما به موضوع شناخت خود و تغییر الگوهای ذهنی اشتباهتان خواهید پرداخت.
داشتن چارچوب ذهنی اشتباه در هنگام ورود به بازار بورس چیزی کاملاً طبیعی است. چرا که ما سعی میکنیم بازار را همانگونه که دنیای اطرافمان را درک میکنیم، درک کنیم.
طرز تفکر و انتظارات ما از بازار در هنگام ورود به آن میتواند مانند یک مانع منجر به شکست ما در بازار شود. اولین مرحله در برطرف کردن این موانع شناخت خود است. اگر ما ندانیم که چه رفتارها و تفکرات اشتباهی داریم هرگز نمیتوانیم آنها را اصلاح کنیم چون حتی از وجودشان باخبر هم نیستیم.
ما در این مقاله ابتدا به شناخت چارچوبهای ذهنی اشتباه فعلی میپردازیم و بعد جایگزین آنکه چارچوب صحیح و حرفهای هست را معرفی میکنیم و درنهایت تکنیکی که منجر به جایگزین کردن آنان باهم میگردد را به شما آموزش خواهیم داد. امیدوارم که سرمایه گذاری در بازار بورس برای شما به کاری موفقیتآمیز تبدیل گردد.
ناسازگاری ادراکی در بازارهای مالی
ویژگیهای انسان اقتصادی که روانشناسی معامله گری در بورس در تئوریهای کلاسیک اقتصاد در نظر گرفتهاند انسانی است که در معاملاتش منطقی، عقلانی، بیاحساس و کاملاً منفعتطلب است و هدفی جز استفاده مادی و منفعت جاری خود ندارد. میداند دقیقاً به دنبال چیست و با طمع، ترس، تردید یا وحشتزدگی کاملاً غریبه است؛ اما حیف که انسان واقعی حتی از دور شباهتی به این موجود تخیلی ندارد.
مثال فرض کنید شما و یک نفر غریبه درمجموع ۱۰۰ یورو هدیه بگیرید. به شرطی که غریبه تعیین کند که هرکدام از شما چه مقدار از این پول را بردارید و شما هم آن را قبول یا رد کنید و اگر شما نپذیرید به هیچکدام از شما چیزی نمیرسد.
خب احتمالاً با تقسیم ۵۰-۵۰ بین هر دو نفر کاملاً موافقید و منصفانه به نظرتان میآید اما اگر طرف مقابل بگوید ۷۰ درصد سهم خودش و ۳۰ درصد هم برای شما آن موقع چه؟
احتمالاً نمیپذیرید تا به قیمت از دست دادن سهم خودتان درس عبرتی به آن انسان حریص بدهید؛ اما انسان اقتصادی به هیچ عنوان چنین احساساتی ندارد و در تمام حالات حتی اگر فقط قرار باشد یک یورو هم به او برسد میپذیرد چون به هر حال از هیچی بهتر است.
برای همین ما نیاز به داشتن یک چارچوب سفت و سخت برای محافظت در مقابل احساسات، برای موفقیت در بازار بورس یا سرمایه گذاری در هر نوع بازار مالی داریم. دانشمندان فرآیندی که در آن شخص موفق نمیشود بین احساسات و عواطف خود با اهداف منطقی که دارد هماهنگی ایجاد کند را ناسازگاری ادراکی نامیدهاند؛ که در واقع با داشتن حس بد همراه است و معمولاً باعث میشود که اطلاعاتی را که با سیستم ارزش ما هماهنگ نیست بهطور خودکار حذف کنیم.
آندره کوستالونی میگوید: “ده درصد از عکسالعملها در بورس مبتنی بر واقعیتهای اقتصادی است و مابقی آن در حیطه روانشناسی است.”
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معاملهگری
گام اول: تهیه یک ژورنال ثبت حالات روحی و روانی در هنگام معاملات
خب حال که میدانیم عواطف و احساسات ما منجر به خطاهای ما در معامله گری میگردند و هیچکدام از ما حتی شبیه به انسان اقتصادی گفتهشده در تئوریهای اقتصاد کلاسیک نیستیم بهتر است آنها را بشناسیم و کنترلشان کنیم.
اولین مرحله در هر تغییر خودشناسی است. وقتی میخواهیم تغییر کنیم باید بدانیم که قرار است چه چیزهایی را تغییر دهیم. افکار و عقایدی را که با اهداف ما هم سو نیستند بشناسیم. این کار خیلی هم راحت نیست بهترین روشی که میتوان برای این موضوع داشت تهیه یک ژورنال ثبت حالات روحی و روانی در هنگام معاملات است.
قوانینی برای خرید و فروش خودتان مشخص کنید و یا ممکن است استراتژی از قبل داشته باشید. بهتر است استراتژیتان ترکیبی از تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال و رفتارشناسی سهام باشد. با پول کم این آزمایش را انجام دهید و سعی کنید تنها نکته مهم برایتان خرید و فروش صحیح بر اساس استراتژیتان باشد.
میتوانید یک برگه را بردارید و در آن جدولبندی کنید. در ستونی از جدول سهامی که خریدهاید بنویسید و در ستونی دیگر قیمتهای ورود و خروجتان را بنویسید. همچنین ستون سومی در نظر بگیرید تا بتوانید حالات روحی خود را در زمان انجام آن معامله بنویسید.
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معامله گری – پارسیان بورس
آیا استرس داشتید؟ آیا ترسیده بودید؟ و یا اینکه طمع کارانه به دنبال سودی بیشتر از مقدار سودی که استراتژیتان برای شما به ارمغان آورده بودهاید.
سعی کنید ژورنالی که برای این کار میسازید ساده و قابل فهم باشد. اکثر مواقع به خاطر سختی پر کردن این ستونها افراد تمایل چندانی به انجام و ادامه بلندمدت آن ندارند. اگر چنین حالتی دارید مثل ترس، طمع، هیجان، استرس و … در همان لحظه آنها را ثبت کنید و ذهن فراموشکار انسانی نسپارید. برای تشخیص بهتر این خطاهای ذهنی و معامله گری پیشنهاد میکنم مقاله «روانشناسی معامله گری کلید رسیدن به سود مستمر» را مطالعه کنید.
بعد از اینکه توانستید الگوهای اشتباه خود را تشخیص دهید (همان چیزهایی که مانع از انجام درست استراتژیتان میشود)، حال زمان تغییر آنها میرسد است.
گام دوم: داشتن یک استراتژی مناسب در معامله گری
انسان هرگز نمیتواند بیاحساس باشد اما داشتن یک چارچوب ذهنی درست و سفت و سخت که قبلاً تستشده باشد و بازدهی خود را ثابت کرده باشد میتواند از دخیل شدن احساسات در تصمیماتمات معامله گری جلوگیری کند، که همین تفاوت معامله گران حرفهای و مبتدی است؛ چرا که آنها نیز همچون سایر انسانها دارای احساسات هستند اما با داشتن نظم و چارچوب درست مانع از تأثیر این احساسات بر معاملاتشان میشوند.
در بازار بورس و سایر بازارهای مالی اکثر مردم احساساتی عمل میکنند چون سرمایه آنها در معرض خطر است و سختی آن عاقل بودن شماست.
جان مینارد کینز میگوید: «چیزی سختتر از این نیست که در دنیایی دیوانه، بخواهی عاقلانه رفتار کنی»
چارچوب صحیح به معنای داشتن انتظارات درست و بهجا از بازار و همچنین تفکر درست راجع به نحوه موفقیت یک فرد است.
شما قرار نیست که بتوانید نتیجه هر معامله را درست پیشبینی کنید. شما نیاز ندارید که در همه معاملاتتان سود کنید. ضرر جزء جداییناپذیر معامله گریست و هرگز نمیتوانید آن را حذف کنید. به شخصه زمانی معامله گریم متحول شد که یک جمله را از کتاب معامله گر منضبط نوشته مارک داگلاس خواندم که میگفت: “زیانت را بپذیر در غیر این صورت باید تمام پارامترهای تأثیرگذار بر قیمت سهم را بشناسی مثل احساسات و عواطف سهامداران آن و دلایلی که میخواهند سهامشان را بفروشند و هزاران پارامتر دیگر که عملاً غیرممکن است.”
ما نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم. درواقع نتیجه یک معامله کاملاً تصادفی است. حال شاید با خود بگویید پس چه نیازی به تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال و یا مدیریت سرمایه داریم زمانی که نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم.
درست است که نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم اما میتوانیم با رعایت یک استراتژی خاص و استفاده از تحلیلهای نامبرده شانس موفقیت خود را افزایش دهیم. حال میتوان گفت با داشتن شانس بیشتر در تعداد معاملات بالا این موضوع قابل پیشبینی هست که تعداد پیروزیهایمان بیشتر از شکستهایمان باشد.
پس دو اعتقاد را به یاد داشته باشیم اول اینکه نتیجهای هیچکدام از معاملات بهتنهایی قابل پیشبینی نیست؛ دوم اینکه نتیجه تعداد بالایی از معاملات در صورت داشتن یک استراتژی مناسب و رعایت آن به نفع ما خواهد بود.
تغییر چارچوب ها و عقاید اشتباه در معاملهگری بازار بورس
با شناسایی رفتارها و الگوهای اشتباه در معامله گری میتوانیم آنها را روانشناسی معامله گری در بورس با تکنیکی که مارک داگلاس به آن خود انضباطی میگوید تغییر دهیم و الگوها و عقاید درست را جایگزین آنها کنیم.
خود انضباطی تکنیکی ساده اما کاربردی است. اگر شما از تاریکی ترس داشته باشید راهکار مقابله با آن چیست؟ درست است باید خود را در دل تاریکی شب قرار دهید تا کمکم متوجه شوید که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. به زبان عامیانه میگویند با ترس خود روبهرو شوید. اگر شما مدتی کاملاً برخلاف باورتان عمل کنید بهتدریج انرژی نهفته در باورتان تضعیف شده و جای خود را به باور جدید میدهد. حال زمانی که باورها و ترسهای اشتباه خود را شناسایی کردهاید زمان تغییر آن است.
راهکارهای تغییر چارچوب ها و عقاید اشتباه در معامله گری
بر خلافشان عمل کنید. البته این کار را با پول کم انجام دهید مثلاً جایی که وسوسه میشوید برخلاف استراتژیتان سهامتان را بفروشید دست نگهدارید به هر قیمتی که شده با آن مقابله کنید البته چون سرمایه شما در این مرحله کم است احتمالاً بهراحتی بتوانید کار درست را انجام دهید. پس از انجام کار درست برای دفعات متوالی خواهید دید که نتایج بهتری کسب میکنید و درنتیجه باور مربوط به ترستان برای انجام کار اشتباه از بین میرود و جای خود را به باور صحیح میدهد.
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معامله گری – پارسیان بورس
پیشنهاد من همواره به دانشآموختگانی که به آنان معامله گری در بازار بورس را آموزش میدهم این است که ۲۰ تا ۳۰ معامله اول خود را با مقدار کمی پول انجام دهند. مقداری که سود و زیانش به هیچ عنوان اهمیتی برایشان نداشته باشد. خب وقتی سود و زیان برایتان مهم نباشد راحتتر میتوانید به درست معامله کردن فکر کنید. زمانی که ۳۰ معامله درست انجام دهید عملاً برخلاف تمام باورهای اشتباهات گذشتهتان عمل کردهاید. این کار سه نتیجه فوق العاده دارد:
اول اینکه انرژی باورهای غلطتان تخلیهشده و چارچوب صحیح معاملهگری در شما شکل میگیرد.
دوم اینکه با دیدن نتایج شما به اعتمادبهنفس دست پیدا میکنید و میدانید تنها با انجام همین کار میتوانید همیشه سودآور باشید. زمانی که اعتمادبهنفس درون شما به وجود آید ترس از بین میرود و ترس سرمنشأ تمام خطاهای معامله گری است.
سومین اثر شگفتانگیز آن تبدیلشدن معامله گری صحیح برای شما به یک عادت است. زمانی که در تعداد بالا این کار را تکرار کردهاید معامله گری از سطح خودآگاه شما وارد ناخودآگاهتان میگردد و درنتیجه شما به یک معاملهگر منضبط و حرفهای تبدیل میشوید.
سخن پایانی
در پایان میخواهم بگویم که موفقیت در معامله گری نیازمند تلاش و پشتکار فراوان است. برای یادگیری و سرمایه گذاری حتماً از اساتیدی استفاده کنید تا به شما آموزش بورس و سرمایهگذاری در آن را ارائه دهند، چرا که گذراندن این مسیر به تنهایی کار سخت و دشواری است.
هرگز ناامید نشوید به گفته وینستون چرچیل: “موفقیت به معنای افتادن در ورطه شکست بدون از دست دادن اشتیاق است.”
هیچ راهی برای یکشبه پولدار شدن نیست و تنها با تلاش و پشتکار و آموزش بورس به روش صحیح و حرفهای است که موفقیت حاصل میشود. برای خود هدفگذاری کنید اما واقعگرایانه و برای رسیدن به آن برنامهریزی کنید کتاب بخوانید و پیشرفت کنید. معامله گری چیزی بسیار فراتر از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی است. درواقع معامله گری یک سبک زندگی است.
روانشناسی بورس : معامله گری و فرسودگی شغلی
معامله گری و فرسودگی شغلی در معاملات یکی از اتفاقاتی است که برای بسیاری از معامله گران در بازار سرمایه اتفاق می افتد و به نظر می رسد در آینده بیشتر از این ها شاهد این موضوع باشیم. خب در ابتدا باید توضیح دهیم که فرسودگی شغلی چیست و چرا به این عارضه دچار می شویم. در بحث روانشناسی فرسودگی شغلی به حالتی گفته می شود که فرد دچار خستگی طولانی مدت شود و بازده کاری وی کاهش یابد. در این حالت گفته می شود که فرد دچار فرسودگی شغلی شده است و این موضوع ممکن است اثرات بدی بر روی شخص و یا حتی خانواده او داشته باشد. به همین جهت به معامله گران بازار سرمایه پیشنهاد میکنم که این مقاله را به طور کامل مطالعه کنند و راهکار های ارائه شده برای جلوگیری از خستگی شغلی را نیز به دقت اجرا کنند تا هم اولا دچار این عارضه نشوند و هم اگر قدری دچار فرسودگی شغلی شدند آن را بهبود دهند. پس تا انتهای مقاله با من همراه باشید.
فرسودگی شغلی را نباید با خستگی طبیعی در افراد اشتباه گرفت. زمانی که افراد در حد توانایی خودشان فعالیت کنند و این فعالیت در شرایط مناسب کاری باشد قاعدتا این خستگی طبیعی است و معمولا با اندکی استراحت برطرف می شود و قابل جبران است اما خستگی طبیعی که در مورد آن صحبت کردیم اگر یکنواخت باشد در غالب خواب، بی حوصلگی، تنفر از کار و در نهایت ناراحتی های عصبی و پرخاشگری خود را نشان میدهد و عملکرد بدنی و ذهنی فرد را دچار اختلال می کند در این حالت میگوییم که فرد دچار فرسودگی شغلی شده است.
ارتباط معامله گری و فرسودگی شغلی
بین معامله گری و فرسودگی شغلی ارتباط نزدیکی وجود دارد. همانطور که میدانید معامله گران در بازار های مالی با بیشترین استرس های روزانه مواجه هستند چرا که آنچه موجب استرس می شود افزایش و یا کاهش دارایی است و از دست دادن پول و سرمایه چیزی نیست که نظم طبیعی بدن سرمایه گذاران را دچار اختلال نکند. پس استرس به ذات در همه سرمایه گذارن وجود دارد و تنها کاری که هر سرمایه گذار باید انجام دهد این است که استرس خود را مدیریت کند. عوامل مختلفی موجب ایجاد استرس در افراد می شود که این استرس به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم بر روی معاملات اثر گذار است. عواملی مانند مشکلات خانوادگی، زیان در سرمایه گذاری و استرس جبران آن، برخی عادت های بد و …. موجب ایجاد استرس در فرد می شود که همین عامل موجب عدم تمرکز در معاملات می شود. برای درک بهتر تاثیر معاملات بر زندگی شخصی بهتر است مقاله “ روانشناسی بازار سرمایه و اثر آن بر زندگی شخصی ” را مطالعه کنید.
چگونه بدانیم دچار فرسودگی شغلی شده ایم:
اگر شما یک معامله گر بازار سرمایه هستید بهتر است خود را مورد آزمون قرار دهید که آیا شرایطی را دارید که نشان دهد دچار فرسودگی شغلی شده اید یا خیر. در ادامه برخی از حالت هایی که بیانگر فرسودگی شغلی است را بیان میکنیم:
- احساس کسلی و خستگی در هنگام معاملات و یا در حالت عادی
- عدم حوصله برای انجام معامله و در اصطلاح بی خیال شدن و دست کشیدن از تحلیل و معامله کردن
- بی تفاوتی نسبت به معامله کردن
- تغییر در خلق و خو و رفتار در هنگام معاملات و یا قبل و بعد از آن
- نوشیدن مکرر چای و قهوه در هنگام معاملات و یا مصرف قرص های آرام بخش در هنگام معامله کردن
به دقت موارد بالا را بررسی کنید و ببینید که آیا این حالت ها در شما وجود دارد یا خیر. اگر فکر میکنید برخی از موارد بالا در شما صادق است، بهتر است که برخی از تمرین ها را که در ادامه به آنها اشاره میکنیم در برنامه روزانه خود داشته باشید. استرس در معاملات ذاتا در معامله گران وجود دارد و اثرات آن در بدن انسان تپش قلب در هنگام معاملات، خوشحالی یا ناراحتی بیش از حد به هنگام سود و زیان، عدم تمرکز در معامله و خرید و فروش های هیجانی و سپس پشیمانی پس از معامله و … است.
چگونه فرسودگی شغلی در معاملات را بهبود دهیم
اولین مرحله در کنترل استرس در معاملات داشتن یک سیستم معاملاتی مرتب و منظم است. برای فهم بیشتر این موضوع بهتر است مقاله ” طراحی سیستم معاملاتی مناسب ” را به طور کامل مطالعه کنید و ببینید که ایا دارای یک سیستم معاملاتی منظم و مرتب هستید یا خیر.
- ورزش روزانه یکی از عوامل موثر در کاهش استرس است.
- یوگا و مدیتیشن در بازه زمانی میان مدت یکی از بهترین راه های کاهش استرس است.
- مرخصی های کوتاه مدت با هدف استراحت
- داشتن رژیم غذایی مناسب بر پایه سبزیجات، حبوبات و محصولات لبنی
چند عامل در مدیریت استرس در معاملات
این موضوع را درک کنیم که استرس در بازار طبیعی است و به ما کمک میکند که در بازارهای غیرنرمال روانشناسی معامله گری در بورس و دارای ریسک هوشیار تر عمل کنیم. با رعایت نکات زیر میتوانید استرس خود را مدیریت کنید:
- سعی کنید با استرس سر جنگ نداشته باشید و یا سعی نکنید آن را رها کنید.
- تمرینات ذهنی داشته باشید.
- خطاهای معامله گری خود را بپذیرید و همیشه خود را مقصر جلوه ندهید چرا که همه اینها یادگیری در مورد بازار و کسب تجربه است.
عوامل ذکر شده از جمله عواملی هستند که موجب کاهش استرس می شوند اما باید توجه داشت که کاهش استرس و رسیدن به حالت نرمال اتفاقی نیست که به یکباره شاهد آن باشیم بلکه حل این موضوع در میان مدت اتفاق می افتد و رفته رفته باید شاهد کاهش استرس بود. البته در برخی از حالت های شدیدتر پزشکان مصرف برخی از قرص ها با دوز پایین را جهت کاهش استرس پیشنهاد می دهند.
تجربه من از استرس در معاملات
به عنوان یک سرمایه گذار تازه وارد به بورس و تقریبا زمانی که یک سال از ورود من به بازار سرمایه گذشته بود دچار استرس در معاملات می شدم به گونه ای که این موضوع کم کم به یک عامل مخرب در زندگی شخصی من تبدیل شده بود و اثرات آن را به شخصه در حالت روحی خودم مشاهده می کردم. در ابتدا فکر میکردم که این موضوع طبیعی است و به سادگی از کنار آن گذشتم ولی به مرور زمان اثرات استرس در من افزایش پیدا کرد و به این فکر افتادم که باید کاری کنم. در کوتاه مدت معاملات را رها کردم و در مدت زمان کوتاهی شاهد اثرات مثبت کاهش استرس بودم و فهمیدم که ارتباط منطقی بین استرس و معامله کردن من وجود دارد و استرس مربوط به عامل دیگری در من نیست.
پس از درک این موضوع مطالعه در این حوزه را شروع کردم و مقالات مختلفی در حوزه های روانشناسی معامله گری خواندم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که مشکل من نداشتن یک سیستم منظم معاملاتی است که موجب استرس معاملاتی می شود. سعی کرده ام با یک برنامه ریزی درست معاملات خود را به صورت هدفمند مدیریت کنم. به سراغ آموزش در حوزه بازار سرمایه رفتم و رفته رفته تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی را یاد گرفتم و با تجربه و خطای فراوان یک رویه معاملاتی مناسب را برای خودم ایجاد کردم. این موضوع موجب شده که در حال حاضر با شرایط مختلف بازار دچار استرس نمی شوم چرا که معاملاتم را بر اساس یک سیستم معاملاتی مناسب راهبری میکنم و به همین دلیل مثبت و منفی شدن های یکباره در بازار تغییری در من ایجاد نمیکند و این را مدیون تجربه و داشتن یک سیستم معاملاتی درست هستم.
در نهایت باید گفت راه درمان فرسودگی شغلی در معاملات این است که به آن مبتلا نشویم. یعنی باید بدانید که در صورتی که در معاملات خود دچار فرسودگی شوید باید معاملات خود را رها کنید تا بهبود نسبی در حال شما ایجاد شود و از طرفی به دنبال عوامل محتلف ایجاد کننده آن باشید و سعی کنید با درک علت موضوع به دنبال راه حل آن باشید اما اگر دارای یک سیستم معاملاتی درست هستید و باز هم دچار استرس می شوید حتما ورزش، رژیم غذایی مناسب، یوکا و تمرینات ذهنی و مرخصی های کوتاه مدت را در برنامه روزانه خود قرار دهید.
آموزش مبانی بورس؛ مبانی روانشناسی معاملهگری
هنگام معامله در بازارهای مالی، شما کنترلی بر بازار ندارید؛ پس باید روی خودتان تسلط پیدا کنید. راز افراد موفق در بازار سرمایه همین است: آنها بهجای تلاش برای کنترل بازار، برای تسلط بر خودشان تلاش میکنند.
روانشناسی معامله یکی از اصول مهمی است که هر معاملهگری باید به آن توجه داشته باشد. درواقع بهگفته بسیاری از معاملهگران مطرح جهان، در معامله موفق، تنها ۲۰ درصد از فرایند به سبک معاملاتی مناسب و کارامد مربوط است و ۸۰ درصد دیگر به پیروی از اصول صحیح روانشناسی معامله ربط پیدا میکند. با وجود این اهمیت بسیار زیاد، کمتر کسی است که به اصول روانشناسی در معامله بها بدهد.
متأسفانه یکی از ضعفهای بزرگ در بین معاملهگران خُرد در ایران پیروینکردن از اصول صحیح روانشناسی در معامله است که باعث تحمیل ضررهای هنگفت به معاملهگران میشود. در این مطلب، قصد داریم چند توصیه مهم برای تج به معاملهای کارامد به شما ارائه کنیم. بدیهی است که در چنین مطلب کوتاهی، نمیتوان تمام موضوع را پوشش داد؛ اما در صورت پیروی از توصیههای ارائهشده در این مطلب، میتوانید سودآوری و موفقیت خود در بازار سرمایه را افزایش دهید.
پیش از صحبت درباره بازار سرمایه، باید به این درک کلی برسید که شما روانشناسی معامله گری در بورس کنترلی بر روند بازار ندارید. بازار مسیر خود را میرود و شما تنها میتوانید تصمیم بگیرید که آیا وارد معامله بشوید یا نه. تمام اختیار شما پیش از ورود به معامله تمام میشود و بعد از آن، دست نامرئی بازار است که قیمتها را حرکت میدهد. پس برای موفقیت در بازار سرمایه، باید بتوانید پیش از هرچیز بر خودتان مسلط باشید. احتمالا این حرفی است که تمام معاملهگران از آن اطلاع دارند؛ اما کمتر روانشناسی معامله گری در بورس از ۱ درصد آنها به این حرف عمل میکنند. بااینهمه، چگونه میتوان بر خود کنترل داشت؟
۱. تعیین اهداف
پیش از ورود به بازار سرمایه، باید اهداف خود را مشخص کنید. قصد شما از ورود به بازار سرمایه چیست؟ عدهای برای حفظ سرمایه وارد بازار شدهاند؛ و عدهای بهدنبال تغییر شغل هستند و میخواهند بهجای شغل کارمندی معاملهگری در بازار سرمایه را امتحان کنند؛ و عدهای قصد دارند درکنار شغل اصلی خود، با معامله در بازار سرمایه نیز درآمد کسب کنند. جدا از این دلایل، شما نیاز به اهداف مشخص دارید؛ اما اهداف باید چه ویژگیهایی داشته باشند؟
واقعبینبودن
بسیاری از افراد با تأثیرگرفتن از فیلمهای سینمایی یا پیجهای اینستاگرامی، اهداف خود را بسیار بلندپروازانه در نظر میگیرند؛ اما در بازارهای مالی جایی برای رؤیاپردازی نیست. اگر سرمایه اولیه دهمیلیونتومانی دارید، نمیتوانید و نباید هدف خود را رسیدن به سرمایه یکمیلیاردتومانی در یک سال قرار بدهید.
دستیافتنیبودن
فرض کنیم فردی با سرمایه دهمیلیونتومانی قصد دارد در ماه به سود پنجمیلیونتومان برسد. این هدف دستنیافتنی و ناممکن است. اگرچه شاید برحسب اتفاق یا رخدادهایی بتواند در یک یا دو ماه به چنین سودی دست پیدا کند، قطعا نمیتواند این سودآوری را ادامه بدهد. درمقابل، اگر فردی با سرمایه دهمیلیونتومانی قصد دارد به سودآوری پانصدهزار یا حتی یکمیلیونتومانی در ماه برسد، میتوان گفت وی بهدنبال هدفی نسبتا امکانپذیر است. حال بهمرورزمان میتواند به هدفش بالوپر دهد و آن را تا ماهی پنج یا حتی ده میلیون تومان نیز برساند. توصیه مهم به معاملهگران تازهکار این است که حتما از اهداف کوچک و خُرد شروع کنند و بهتدریج اهداف خود را افزایش دهند و همواره نسبت اهداف با سرمایه موجود را مدنظر قرار بدهند.
اندازهگیریپذیر بودن
اهداف شما باید اندازهگیریپذیر باشد؛ اهدافی مانند اینکه «میخواهم موفق باشم» یا «میخواهم کسب سود کنم» مفید نیستند. شما باید در هر لحظه بدانید که در کجای مسیر قرار دارید تا هر لحظه احساس کردید از مسیر خارج شدهاید، تغییر مسیر دهید و به مسیر اصلی بازگردید.
۲. ضررها را دوست داشته باشید
شاید در نگاه اول، این توصیه سادهلوحانه بهنظر برسد و تصور کنید قصد ما طبیعی جلوهدادن ریزشهای بازار است. بااینحال، چه بخواهید و چه نخواهید، ضرر یکی از دوستان شما در تبدیل به معاملهگر موفق است. ضررکردن نباید موجب رنجش شما شود؛ البته هیچکس از ضررکردن خوشحال نخواهد شد. باید توجه کنید که شما برای پیشرفت در بازارهای مالی نیازمند تجربه هستید و هیچ تجربهای مانند تجربه تلخ ازدستدادن پول نمیتواند به شما کمک کند. زمانیکه سود کسب میکنید، هرگز بهدنبال بهبود روش معاملهگری خود نیستید؛ ولی باید هنگام معامله توجه کنید طوری معامله کنید که ضررهای زیاد به شما آسیب خاصی نزند. نکته دیگر اینکه ارزش و بهای این تجربه کاملا به خود شما بستگی دارد. اگر هنگامیکه ضرر کردید علل این ضررها را بررسی نکنید، درواقع، فقط ضرر کرده و از این ضررها هیچ اندوختهای کسب نکردهاید. سپس دوباره معامله میکنید و دوباره همان اشتباه و بازهم ضرر بیشتری میبینید. درحقیقت، پولی که شما از دست دادهاید، در جیب معاملهگرانی است که قبلا از ضررهای خود درس گرفته و روش معاملهگری خود را بهبود بخشیدهاند.
معاملهگر موفق با ضرردهبودن بعضی معاملات کنار میآید و قبول میکند که گاهی معامله ضررده خواهد بود؛ اما معاملهگر ناموفق هنگامیکه معامله وارد ضرر میشود، همواره به امید این باقی خواهد ماند که جهت حرکت بازار تغییر خواهد کرد و به سودآوری خواهد رسید. اکثر افراد این واقعیت ساده را که معاملات گاهی ضررده خواهد بود، به بدترین شکل ممکن یاد میگیرند و پیش از اینکه به این درک برسند، پول زیادی را از دست دادهاند.
اگر پیش از اینکه معاملهای انجام دهید، احتمال ضرردهبودن آن را در نظر نگرفته باشید، احتمالا با ورود معامله به منطقه قرمز، ترس بر شما غلبه خواهد کرد و توانایی فکرکردن صحیح را از دست خواهید داد. مارک داگلاس، نویسنده کتاب تحسینشده «معاملهگر منضبط» میگوید:
معاملههای زیانده را بهمحض درک زیاندهبودن متوقف کنید، پیش از آنکه خسارت جبرانناپذیری به شما بزند.
۳. انعطاف کلید موفقیت
یکی از مشکلات اکثر معاملهگران حتی معاملهگران موفق این است که بهسختی قبول میکنند جهت انتخابی گشان برای معامله اشتباه بوده است. ممکن است شما بعد از روزها تلاش و بررسی چندده سهام مختلف، به نتیجه رسیده باشید که سهام شرکت الف صعودی خواهد بود؛ اما بهمحض شروع معامله، قیمت رو به کاهش میگذارد. احتمالا برای شما سخت است که بپذیرید تمام روزهایی که صرف کردهاید تا این سهم را انتخاب کنید، آورده مثبتی نداشته است. نداشتن انعطافپذیری در چنین مواقعی، میتواند بهای سنگینی برای معاملهگران بههمراه داشته باشد.
انعطافپذیری، تنها درباره معاملهها صادق نیست و معاملهگر موفق درزمینه روش و سبک معاملهگری خود نیز انعطافپذیر است. ممکن است سبک معاملهگری شما برای یک سال بهخوبی عمل کند؛ اما ناگهان متوجه شوید که این روش دیگر بهدرستی گذشته کار نمیکند. ناگفته نماند این اتفاق در بازارهای مالی رایج است. در چنین وضعیتی، باید انعطاف به خرج دهید و سیستم معاملاتی خود را بهروزرسانی کنید. نکتهای که باید بهیاد داشته باشید، این است که همیشه وقت برای سودآوری هست؛ پس با خروج از معاملههای زیانده، میتوانید فرصت بیشتری برای ورود به معامله سودآور داشته باشید.
۴. از قوانین خود تخطی نکنید
هیچچیز بهاندازه تخطی از روش و سبک و قوانین معاملاتی به شما آسیب نمیزند؛ خصوصا اگر این تخطی برایتان سودآور نیز باشد. عدهای میگویند قوانین برای این ایجاد شدهاند که شکسته شوند؛ اما در بازارهای مالی این توصیه میتواند بهسرعت شما را به نابود بکشاند. نظم و انضباط در بازارهای مالی حرف اول را میزند. البته تمام معاملهگران در طول زندگیشان حداقل یکبار با این دوراهی مواجه شدهاند که آیا از قوانین تخطی کنند یا به سبک خود پایبند بمانند؟ جوابی که در این مواقع داده میشود، مرز میان معاملهگر موفق و ناموفق را تعیین میکند.
۵. از معاملههای انتقامی بپرهیزید
معاملهگران، تنها به یک دلیل دست به معامله انتقامجویانه میزنند و آن هم مقصردانستن بازار است. بسیاری از معاملهگران پس از کسب ضرری اندک در معامله، فورا برای جبران آن دست به معاملهای دیگر میزنند. در چنین مواقعی، بسیار کم پیش میآید که معامله جدید سودآور باشد.
اگر شما زمان کافی برای بررسی معامله زیانده اختصاص ندهید، درواقع دوبار ضرر کردهاید: بار اول، زیان ناشی از معامله اول و بررسینکردن ضعفها و دلیلهای اشتباه در معامله که به ازدسترفتن تجربهای ارزشمند منتهی میشود؛ بار دوم، زیان ناشی از معاملهای بیبرنامه که در نهایت به خسارتی مضاعف برایتان تمام میشود.
مارک داگلاس دراینباره میگوید:
بازار نمیتواند چیزی از شما بگیرد؛ مگر آنکه خود اجازه دهید. وقتی پولی را از دست میدهید یا بیشتر از حد ریسک خود متضرر می شوید، گ درواقع پول خود را به معاملهگری دیگر دادهاید. درنهایت و به هر شکل ممکن، با حس انتقامجوییتان، پدیدآورنده دشمنی میشوید و آن دشمن را رودرروی خود قرار میدهید. اگر فردی هستید که پول خود را به بازار تقدیم کرده است؛ پس، همانی هستید که خود اجازه این کار را به بازار دادهاید و مسئولیتش فقط پای خودتان است. اگر شما از دست خود عصبانی هستید که چرا اجازه دادم آخرین معاملهام اینگونه شود، با اینکه بازار اکنون فرصتی دیگر را مقابل پای شما قرار میدهد، بازهم راضی نمیشوید. از دید روانشناسی، شما فرصت بهدستآمده جدید برای کسب سود را رد میکنید، بهدلیل اینکه هنوز واقعیت آخرین معامله را کاملا نپذیرفته و هضم نکردهاید. در این صورت، با انکار این فرصت جدید، خود را بهخاطر اشتباه اخیر مجازات میکنید. درواقع، نهتنها به بازار برنگشتهاید، بلکه با حس انتقامجویی زادهشده در خود اجازه میدهید که افکارتان به گذشته برگردد و دوباره در همان شرایط قرار گیرد.
۶. فعال باشید، نه منفعل
اگر قرار است در بازار برنده یا بازنده باشید، بهتر است برنده یا بازنده فعال باشید. افرادی هستند که پس از معامله، شروع به دعا کردن میکنند که جهت بازار بهسمت دلخواهشان حرکت کند. دعاکردن و امیدداشتن و آرزوکردن بهخودیخود هیچ اشکالی ندارد؛ روانشناسی معامله گری در بورس اما در بازارهای مالی جایی برای امید و آرزو نیست. مشکل از جایی آغاز میشود که ما در بازارهای مالی نیز برمبنای امیدها و آرزوها معامله میکنیم. این مسئله ما را درمقابل عملکردمان منفعل و بیمسئولیت میکند. درنهایت نیز، هنگامیکه جهت بازار برخلاف حرکت مدنظرمان نرفت، هسته معاملاتی، عملکرد حقوقیها، تیم اقتصادی دولت، تحریمهای سازمان ملل، شورشهای هنگ کنگ و کالیفرنیا و. را مسبب ضرر و زیانهایمان میدانیم.
باید هرچه سریعتر دست از آرزوکردن بردارید و بدانید همانطورکه سودهای شما متعلق به هیچکس نیست، مسئول زیانهای شما نیز هیچکس نیست. همانطورکه در ابتدا گفته شد، شما جهت حرکت بازار را کنترل نمیکنید؛ پس باید خودتان را کنترل کنید. همین امروز تصمیم بگیرید که اگر هم قرار است ببازید، بازنده فعال باشید نه کسی که در گوشهای به امید بازگشت بازار نشسته است.
۷. مواظب ترس و طمع باشید
ترس و طمع دو دشمن اصلی انجام معاملات هدفمند و موفق هستند. بازارهای مالی ظرفیت سودآوری و درعینحال زیانرسانی درخورتوجهی دارند. هنگامی که فردی یکمیلیون تومان سود میکند، انتظار دارد بلافاصله یکمیلیون تومان دیگر نیز سود کند و سپس یک میلیون تومان دیگر و. . این طمع مدام افزایش پیدا میکند و اجازه تمرکز را از فرد میگیرد. باید توجه کنید که معامله شما قرار نیست برایتاندخانهای بخرد یا اجارهبهای شما را بپردازد. معامله فقژ قرار است در جهت حرکت بازار حرکت کند و هیچ ارتباطی به نیازهای شما ندارد.
پس روی اهدافتان تمرکز کنید و اجازه ندهید آرزوهای درونیتان شما را از تمرکز روی قیمتها منحرف کند. توجه کنید طمع یکی از راههای سریع برای اشتباهکردن است.
نقطه مقابل طمع، ترس است. اصل مهمی در دنیای بازارهای مالی وجود دارد: معاملهگران تازهکار در بدترین زمان ممکن وارد بازار میشوند. این موضوع دو مسئله بههمراه دارد: ۱. بدبینی عموم مردم به بازارهای مالی؛ ۲. زیان هنگفت این معاملهگران. چرا این اتفاق رخ میدهد؟ هنگامیکه بازارهای مالی حبابوار رشد میکند، در مردم احساس ترس ازدستدادن یا FOMO ایجاد میشود. آنها همواره بین دو ترس سرگرداناند: ۱. هر لحظه در حال ازدستدادن فرصت هستند؛ ۲. ممکن است دیگر برای ورود دیر شده باشد. بااینحال، عدهای هستند که به ترس خود غلبه میکنند و وارد میدان میشوند.
این معاملهگران تازهوارد متوجه نیستند که در حال خرید زیانهای افراد باتجربه هستند. سپس، قیمتها از سقف خود شروع به روانشناسی معامله گری در بورس ریزش میکند و معاملهگران تازهوارد را در خود غرق میکند. مشابه این موضوع در همهجای دنیا دیده شده و شاید معروفترین نمونههای آن سقوط قیمت بیتکوین و سقوط قیمت سهام آمریکا در دهه ۱۹۲۰ باشد.
مجموعه مقالات بیتکوین:
تقریبا نمیتوان معاملهگر تازهکاری را یافت که در ابتدای مسیر خود، متحمل زیانهای هنگفت نشده باشد؛ اما همانطورکه گفته شد، معاملهگر موفق کسی است که از این زیانها درس بگیرد. ترس افراد از معاملهکردن طبیعی است و شاید لازم هم باشد؛ ولی اگر این ترس مدیریت نشود، میتواند معامله پرسود را به معامله پرضرر تبدیل کند. معاملهگر ترسو با مشاهده اندکی نوسان در قیمت، فورا از معامله خارج میشود؛ درحالیکه با کمی صبر میتوانست به سود مطلوبی دست پیدا کند. توجه کنید که ترس از نداشتن اعتمادبهنفس میآید. اگر به خود اعتماد داشته باشید و بدانید همواره به بهترین وجه تصمیم گرفتهاید، هرگز ترسی به خود راه نخواهید داد.
نتیجهگیری
آنچه در این مطلب گفته شد، تنها بخش کوچکی از مبحث روانشناسی معامله بود. در بازارهای مالی، هرگز نباید از دانستن و آگاهی بیشتر خسته شوید و همواره مشتاق خواندن و دانستن اطلاعات جدید باشید؛ اما قطعا خواندن هیچ متن و کتابی بهاندازه بهکاربردن این آموختهها در دنیای واقعی نتیجهبخش نیست.
روانشناسی معاملهگری
برای بهبود معاملاتتان این 5 ویژگی یا حالت ذهنی را داشته باشید
تفاوتی ندارد در چه بازاری معامله میکنید، ارزهای دیجیتال، سهام یا سایر بازارهای مالی. در هر حال حالات روحی شما نقش بزرگی در موفقیت شما دارد. منظور ما از روش…
برای شروع معامله سردرگم هستید؟ با این 3 گام فرایند ترید را ساده کنید
ترید کردن در بازارهای مالی، به معنای خرید و فروش داراییها با هدف کسب سود از نوسانات قیمت است. اگر در معاملات در بازارهای مالی تازهکار هستید توصیه میکنم راهنمای…
6 راهکار برای کاهش استرس در بازارهای مالی
به عنوان معاملهگر، ما میتوانیم با مشاهده دقیق روانشناسی معامله گری در بورس چگونگی مقابله ساموراییها با نبردهایشان نحوه بهینه مقابله با استرس در معاملات را به خوبی فرابگیریم. این راهکارها شامل 6 قسمت هستند…
چرا در بورس باید حرص و طمع را کنترل کرد؟
بعد از غرور، بدترین دشمن فرد برای قضاوت درست در بازار بورس، همان حرص و طمع است که باید از آن اجتناب کنیم. اگر میتوانستیم هر سهمی را که تاکنون…
داستانی جالب از یک سرمایهگذار موفق: کبوترهایی که پر کشیدند
روانشناسی بازار سهام یکی از روشهای موفقیت در بازار سهام است. اگر در سالهای اخیر نام ثروتمندان و سرمایهگذاران مشهوری همچون وارن بافت، جورجی شوارتز و … به گوشتان خورده،…
چگونه در انجام معاملات و تریدها مصمم باشیم؟
در مطلب آموزش گام به گام معاملهگری، اشاره کردیم که معاملهگری نیاز به اعتماد به نفس دارد. اما حس و حال معاملهگر نیز در زمان معامله مهم است. هنگامی که…
ما در بورسینس به شما کمک میکنیم:
• منابع درآمد دیگری برای خودتان بسازید
• کسبوکارتان را رشد دهید
• ارزش پولتان را در برابر تـورم حفظ کنید
• از سرمایهتان برای کسب سود استفاده کنید
• سرمایهگذاری موفقتری داشته باشید
خبرنامه ایمیلی
از واژهنامه
اینستاگرام ما را دنبال کنید
bourseiness
سرمایهگذاری روی بیتکوین در ایران (برای تازه کاران)
- 3 سال قبل
آموزش گام به گام تریدینگ (کسب درآمد دلاری)
آموزش اصول سرمایهگذاری برای مبتدیان
- 4 سال قبل
چگونه پول را بهتر و عاقلانهتر خرج کنیم؟
- 4 سال قبل
بورسینس
سلب مسئولیت: در بازارهای مالی و سرمایهگذاری (اوراق بهادار، بازار آتی، طلا و ارز دیجیتال یا کریپتوکارنسی و. ) ارزش داراییها ممکن است به سرعت تغییر کند و ریسک از دست رفتن سرمایه وجود دارد. محتوای موجود در سایت بورسینس صرفا جهت اطلاعرسانی است و نظرات شخصی نویسنده را منعکس میکند. بورسینس هیچ منفعت یا مسئولیتی در قبال سود و زیان کاربران ندارد و مسئولیت استفاده از تمامی مطالب و محتوای سایت بر عهده کاربران است.
روانشناسی روانشناسی معامله گری در بورس شخصیت برای ورود به بورس
دنیای ما از چیزهای متضاد ساخته شده است تاریکی و روشنایی یا ضعف و قدرت این چیزهای متضاد همواره رویکرد روانی شما را در دادوستد هدایت میکتد شناخت این موارد به شما کمک میکند نیروهایی که در ناخوداگاهتان وجود دارند و هنگام معامله دخالت میکنند درک کنید با توجه به اینکه این نیروها ناخوداگاهند پیدا کردن وشناختشان دقت میخواهد . هر چه بیشتر خود را بشناسید وبه درک بالاتری از خود روانشناسی معامله گری در بورس برسید معامله گر بهتری خواهید شد و روانشناسی شخصیت قبل از ورود به بورس در این زمینه به ما کمک می کند.
ورود به بورس در چند سال اخیر به شدت مورد توجه اقشار مختلف جامعه قرار گرفته است. این افراد برخی با دانش و شناخت کافی و تسلط بر تحلیل تکنیکال و بنیادی و برخی تنها به عشق میلیاردر شدن های یک شبه! قدم در این راه میگذارند. اما کمتر کسی را می توان یافت که قبل از ورودبه معاملات به مسایل روانشناختی هم توجه کرده باشد.
موفقیت و عدم موفقیت در این عرصه تا حد زیادی با روانشناسی معامله گری و شناخت تیپ شخصیتی افراد قبل از ورود به بورس قابل پیش بینی می باشد. به همین منظور در ادامه تیپ های شخصیتی موفق و ناموفق برای ورود به بازار سرمایه را معرفی خواهیم کرد و همچنین خواهیم گفت یک معامله گر حرفه ای دارای چه خصوصیاتی باید باشد و با مشکلات روانشناختی در معاملات اشنا خواهیم شد.
اهمیت روانشناسی شخصیت قبل از ورود به بورس
همه ما نقاط ضعف و قوت داریم حتی کسانیکه خودپرستند و فکر میکنند که فقط نقاط قوت دارند. اگر جزو دسته خودپرستها نباشید از شما میخواهم که به دو طرف معادله نگاه کنیدتا بتوانید برنامه ای را به کار ببرید که نقاط قوتتان را تقویت و از نقاط ضعفی که مانع موفقیتتان میشود جلو گیری کند لذا روانشناسی شخصیت برای ورود به بورس توصیه می شود.
برخلاف تصور اغلب افراد که تنها تسلط بر تحلیل بنیادی و تکنیکال را دلیل موفقیت در بورس می دانند، نوع معاملاتی که افراد انجام می دهند، تا حد زیادی به ویژگیهای شخصیتی آنها بستگی دارد. به عبارت دیگر، نوع معاملات افراد مختلف واضح ترین آیینه از شخصیت درونی آنها می باشد. به عنوان مثال می توان اینگونه استنباط کرد که افراد ی که درزندگی شخصی عجول هستند در معاملات و خرید و فروش سهام نیز عجولانه تصمیم گیری خواهند کرد و این یکی از دلایلی است که تا کنون باعث شده بسیاری از افراد بخشی از سرمایه خود رادست بدهند. در سایر زمینه ها نیز با توجه به روحیات و ویژگی های شخصیتی به همین صورت می توان نتیجه گیری کرد.
پس با رفتارشناسی و شناخت شخصیت افراد می توان به آنها کمک کرد تا قبل از ورود به بورس گام های درستی برای موفقیت در سرمایه گذاری بردارند. اگر تیپ شخصیتی خود را بدانید و با روانشناسی معامله گری آشنا باشید، قبل از سرمایه گذاری و انجام معاملات در بورس می توانید این پیش بینی را داشته باشید که ایا می توانید در بورس موفق باشید یا خیر.
روانشناسی معامله گری | کالج تی بورس
رونشناسی معامله گری چیست؟
روانشناسی معامله گری به بررسی تیپ شخصیتی و ویژگی های اخلاقی و روحی افراد در حین معاملات می پردازد. در این نوع روانشناسی حالات و روحیات افراد در زندگی روزمره بررسی شده و بر همین اساس مشخص می کنند که در حین معاملات تجاری این گروه چه واکنشی نشان می دهند. به عنوان مثال، اگر افراد در زندگی شخصی حالت انتقام جویانه دارند، در معاملات نیز بعد از شکست تلاش خواهند کرد تا انتقام ان شکست را بگیرند و به هر قیمتی که شده پیروز شوند که روانشناسی معامله گری در بورس اغلب اینگونه نخواهد شد.
ویژگیهای شخصیتی خاصی وجود دارند که به معامله گرها کمک میکنند که به صورت پیوسته از بازار سود ببرند گاهی فرد به صورت طبیعی پاره ای از این ویژگیهای شخصیتی را دارد اما عده ای بایدانرا در خود پرورش داده و به دست اورند شاید دستیابی به همه این ویژگیها زمان ببرد اما شرط اولش اینست که بدانید به دنبال چه ویژگیهایی هستید. در ادامه شیوه تفکر یک معامله گر حرفه ای را خواهیم گفت تا بتوانید با روانشناسی شخصیت قبل از ورود به بورس خود را به این ویژگیها نزدیک نمایید.
پس از دست یابی به شیوه تفکر معامله گر اینگونه احساسات و اندیشه هایی خواهید داشت:
1.نداشتن نگرانی نسبت به پول
2.پذیرش ریسک دادو ستد
3.یکسان بودن وبرابری معامله های ضررده و سودده از دید هیجانی
4.لذت بردن از فرایند
5.احساس اینکه قربانی بازار نیستید
6.همواره به دنبال پیشبرد مهارتها بودن
7.داشتن ذهنی باز یعنی پافشاری بر باورهای خود را به حداقل برسانید
9.درس گرفتن از هر معامله
10.پیروی از رویکرد یا سیستم معاملاتی که خود انرا پذیرفته اید
11.احساس بی نیازی نسبت به فتح یا کنترل بازار
12.احساس اعتماد به نفس و کنترل داشتن روی خود
13.عدم احساس غلبه بر بازار
14.معامله با پولی که توانایی از دست دادنش را دارید.
15.پذیرفتن مسولیت هرگونه نتیجه معاملات
16.احساس ارامش در هنگام معامله
17.توانایی تمرکز واقع گرایانه بر زمان حال
18.هماهنگ کردن معاملات با جهت بازار
شخصیت شناسی ورود به بورس
قبل از رفتارشناسی لازم است بدانید که موفق و ناموفق بودن برای تمام تیپ های شخصیتی وجود دارد و نمی توان گفت کدام افراد برای ورود به بورس همیشه مناسب هستند و پیروزی را تجربه می کنند. تمام گروه های شخصیتی می توانند تا حد زیادی با آموزش بورس برای موفقیت آماده شوند، اما براساس تجربه و روانشناسی معامله گری می توان گفت که کدام گروه از افراد احتمال موفقیت بیشتری داشته و کدام یک از افراد باید در ویژگی های درونی خود باید تجدید نظرهایی داشته باشند.
تیپ های شخصیتی برون گرا در بورس
در یک دسته بندی کلی می توان گفت که افراد به برون گرا ودرون گرا تقسیم میشوند و هر یک از این دو دسته دارای زیرشاخه های دیگری می باشند که تا حد زیادی با هم متفاوت هستند .
افراد “فکری درون گرا” از نظر روانشناسی معامله گری از موفق ترین تیپ های شخصیتی در سرمایه گذاری به شمار می روند چون امادگی بیشتری برای خودداری و تسلط برنفس خود دارند. این تسلط باعث میشود تا کمتر دست به ریسک غیر متعارف بزنند و محتاطانه و البته کاملا حرفه ای نسبت به خرید و فروش سهام اقدام می کنند. در مقابل این افراد، برون گراها بسیار عجولانه و کاملا مطابق با هیجان و بدون فکر نسبت به سرمایه گذاری گام برمیدارند. این گروه از افراد اگر نتوانند این مشکل خود را کنترل کنند با شکست مواجه میشوند.
اگر در حالت کلی برون گرا هستید و همیشه به دنبال تجربیات جدید می باشید، باید بدانید که با ورود به بورس تمایل زیادی به کسب تجربه های تازه دارید. به عبارت دیگر، این احتمال بسیار زیاد است که بخواهید به طور مداوم سهام های مختلف را خریداری کنید تا بتوانید به تجربیاتتان اضافه کنید. سرمایه گذاری های کوتاه مدت از اصلی ترین ویژگی های شخصیتی این گروه از افراد می باشد.
در حالت کلی می توان ویژگی افراد برونگرا را به این صورت بیان نمود:
- ریسک پذیرند و سریع تصمیم میگیرند
- ابتدا عمل میکنند سپس فکر میکنند
- تنها از روی تجارب زندگی خود درس میگیرند
- بیشتر از اعمال دیگران خشمگین میشوند تا اعمال خودشان
- علاقمند به کار گروهی هستند
به عبارت دیگر می توان گفت، افراد برون گرا حتی اگر بر تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی کاملا مسلط باشند، اگر نتوانند هیجانات خود را کنترل کنند، با خطرات زیادی روبرو خواهند شد. علم رفتارشناسی برای این گروه از افراد کنترل هیجانات و احساسات راضروری می داند. ریسک پذیری را شاید بتوان نکته مثبت این افراد دانست زیرا ریسک بخش جدایی ناپذیر معاملات در بازار بورس است.و این افراد مهارت پذیرش ریسک را دارند اما باید بتوانند انرا مدیریت کنند.
تیپ های شخصیتی درون گرا در بورس
- درتنهایی کارایی بیشتری دارند
- قبل از عمل کردن فکر میکنند
- از دیگران عبرت میگیرند
- تمرکزشان زیاد است
آموزش بورس تنها نقطه قوت برای موفقیت در بازار نمی باشد، بلکه تمام معامله گران باید قبل از ورود به این عرصه خود را بدرستی بشناسند و برخی از ویژگی های اخلاقی را تغییر دهند. همان طور که در این قسمت اشاره کردیم، افراد درون گرا دارای ویژگی های اخلاقی منحصر به فردی می باشند به عنوان مثال شخصیتهای بی احساس بسیار درونگرا هستند به طوریکه در مقابل هیجانات و احساسات گارد دفاعی بسته ای می گیرند این افراد زندگی درونی پویا و پرهیجانی ندارند ومحافظه کار هستند واین نکته اگر چه از دید بسیاری از افراد عادی ممکن است بسیارغیر منطقی و خشک به نظر بیایند اما از دیدگاه روانشناسی معاملاتی این افراد می توانند تبدیل معامله گران موفقتری در بورس و فارکس شوند به شرطی که به درستی اموزشهای لازم را ببینند.
تیپ شخصیتی افراد درون گرا محتاطانه میباشد و از ریسک های بزرگ دوری می کنند. شاید برایتان جالب باشد بدانید که بیل گیتس و وارن بافت از ثروتمندترین افراد در دنیا می باشند که در گروه درون گراها قرار گرفته اند.
تحقیقات نشان می دهد، درون گراها بخاطر اینکه از تصمیمات لحظه ای دوری می کنند و با هیجانات زودگذر احساساتی نمیشوند، در نتیجه در سرمایه گذاری موفق تر عمل می کنند.
رفتار شناسی درون گراها نشان می دهد که این افراد با پاداش های لحظه ای خوشحال نمیشوند و ترجیح می دهند پاداش های بزرگتر اما با تاخیر را دریافت کنند. هنگامی که بیشتر افراد در شرایط خاصی احساساتی و هیجانی می شوند این افراد کمتر پیش می اید از خود واکنشی نشان دهند. همچنین عامل حرص و آز در این افراد ضعیف است به این معنی که بیشتر با صفت سخاوتمند شتاخته می شوند. معمولا این افراد افرادی منظم هستند و به اصول و ارزشها احترام میگذارند صبور جدی و عاری از هرگونه انگیزشهای عاطفی هستند.
یکی دیگر از دلایل موفقیت درون گراها نسبت به سایر افراد در سرمایه گذاری ها، درس گرفتن از تجربیات گذشته می باشد. اغلب تصمیم گیری های افراد درون گرا بر اساس پیامدهای منفی و تصمیمات اشتباهی می باشد که قبلا دچار آن شده اند. این گروه از افراد به شدت از گذشته و همچنین رفتار دیگران درس میگیرند و بر همین اساس عمل می کنند. همانطور که ملاحظه می کنیم بسیاری از خصوصیاتی که یک معامله گر حرفه ای باید داشته باشد در این افرادمشاهده میکنیم.
در ادامه بهتراست با مشکلات روانشناختی و علل بروز انها اشنا شویم تا با اگاهی بیشتری وارد معاملات شویم شاید دانستن این مشکلات کمکی باشد در کنترل احساسات.
مشکلات روانشناختی | کالج تی بورس